دانلود و خرید کتاب پسربچه تخس پتر اس روسنلوند ترجمه مهسا خیراللهی
تصویر جلد کتاب پسربچه تخس

کتاب پسربچه تخس

انتشارات:نشر نی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب پسربچه تخس

کتاب پسربچه تخس نوشتهٔ پتر اس روسنلوند و ترجمهٔ مهسا خیراللهی است. نشر نی این نمایشنامهٔ نروژی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب پسربچه تخس

کتاب پسربچه تخس حاوی یک نمایشنامهٔ نروژی است که در ۲ صحنه نوشته شده است. این نمایشنامه ۵ شخصیت دارد. اثر از اتاق معاینه‌ای در بیمارستانی بزرگ شروع می‌شود. «جیم» روی تخت معاینه نشسته و پاهایش را آویزان کرده است. «سیلویا»، مادرش به نظر نگران می‌آید. «سسیلی» و «هنریک» وارد می‌شوند. هر دو روپوش سفید به تن دارند و معلوم است که ناراحتند. «ادوار» نام شخصیت دیگر این نمایشنامه است. در صحنهٔ دوم، می‌بینید که جیم در اتاق معاینه تنها است. دیوارها و همهٔ وسایل با رنگ‌های مختلفی از حروف «ج» و «س» پوشیده شده است.

می‌دانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب پسربچه تخس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۲۰ نروژ و قالب نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پسربچه تخس

«ادوار: (با حالتی جدی به سسیلی نگاه می‌کند.) وقتی شونزده سالم بود، توی ساختمون‌مون یه دختر زندگی می‌کرد که خوشگل‌ترین لباس‌ها رو داشت، خوشگل‌ترین لباس‌هایی که توی عمرم دیده بودم. مطمئنم اون دختر همون عطری رو می‌زد که شما می‌زنین. (سسیلی خشکش می‌زند؛ ادوار به او نزدیک می‌شود و پشت گردنش را بو می‌کشد.) نه، اون نیست.

سیلویا: (رو به جیم.) تو مامانتو فراموش نمی‌کنی، مگه نه جیم؟

ادوار: نباید خیلی هم مطمئن باشی.

سیلویا: نمی‌خوای که اذیتش کنی؟

ادوار: آروم باش. به بچه دست نمی‌زنم. این‌جا که خونهٔ خودم نیست. شنیدی جیم؟ نمی‌زنمت. این بچه که نمی‌شنوه چی می‌گم. هیچ‌کس هیچ‌کسو نمی‌زنه. همه‌مون تو آرامش منتظر می‌مونیم خدمات حمایت از کودکان برسه. مثل یه خانوادهٔ واقعی. خودم و خودت.

سیلویا: و جیم.

ادوار: بله، و جیم. مثل یه خانوادهٔ واقعی. توی آرامش. منتظر می‌مونیم، بدون این‌که کاری بکنیم. این‌جا می‌مونیم و آرامش خودمونو حفظ می‌کنیم. البته کارهای زیادی دارم که باید بکنم، ولی فردا به‌شون می‌رسم. ماشین باید دوباره رنگ بشه. جاروبرقی لعنتی هم هست، ولی مشکلش یه روزه حل می‌شه.

سسیلی: (رو به ادوار.) حرف عطرمو وسط کشیدیدن که چی بگین؟

ادوار: (با لبخند.) ازتون خوشم می‌آد.

سیلویا: حس می‌کنم الان این‌جاییم.

ادوار: آره. به‌علاوه من هم سالمِ سالمم.

سیلویا: یادته یه زمانی دانمارک بودیم؟ وقتی جیم افتاد توی آب و من فکر کردم غرق شده؟ چه تعطیلات خوبی بود.

ادوار: ما هیچ‌وقت دانمارک نبودیم.

سیلویا: چرا، فقط یادت نمی‌آد.

ادوار: مگر این‌که از خودت درآوُرده باشی. خب، از وقتی مادرت رفت، هر دومون تنها شدیم.

سیلویا: می‌خوام یه روز ازدواج کنم.

ادوار: وای! مگه ندیدی چی می‌شه! آدم‌ها ازدواج می‌کنن و هنوز هیچی نشده دری‌وری می‌گن و می‌زنن همدیگرو سیاه و کبود می‌کنن. بعدش هم طلاق و گریه و جاروجنجال.

سیلویا: ولی برای همه این‌جور نیست.

ادوار: برای نصف‌شون که این‌جوره.

سیلویا: ولی... وقتی به سن ازدواج رسیدم.

ادوار: به نظرت این‌جوری نیستیم؟

سیلویا: چرا، ولی...

ادوار: مگه الان کم‌وکسری داریم؟ آدم‌ها الکی گله می‌کنن.

سیلویا: ولی وقتی به سن ازدواج رسیدم، می‌تونم این کارو بکنم؟

ادوار: سیلویا:.

سیلویا: وقتی به سنش رسیدم.

ادوار: تا ببینیم، تا ببینیم.

هنریک وارد می‌شود. از سر تا پایش پانسمان شده و روی بدنش جای کبودی دیده می‌شود. ادوار سرش را روی پای سیلویا می‌گذارد و در حالت جنینی می‌خوابد.

هنریک: (حروف «ج» و «س» را می‌بیند.) چی شده؟

سسیلی: هیچی.

هنریک: اتاق به‌کل خراب شده.

سسیلی: آره! کار این بچه‌ست.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

حجم

۵۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان