کتاب وقتی نیچه گریست
معرفی کتاب وقتی نیچه گریست
کتاب وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) نوشتهٔ اروین د. یالوم و ترجمهٔ سپیده حبیب است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. داستان این کتاب دربارهٔ مواجههٔ خیالی دکتر یوزف برویرِ روانپزشک و فریدریش نیچه است؛ داستان مواجههٔ روانشناسی و فلسفه. فروید نیز در این داستان حضور دارد.
امروزه آموزش غیرمستقیمْ یکی از موفقترین روشهای آموزشی در ردههای سنی مختلف شناخته شده و اروین یالوم، استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد، از نخستین کسانی است که با نوآوری درزمینهٔ تألیف «رمان آموزشی»، توانست آموزش غیرمستقیم را به دورههای تخصصی روانپزشکی نیز وارد کند. آموزشی که در آن البته فلسفه نیز حضور دارد.
دکتر سپیده حبیب به عنوان روانپزشک، بهترین و تخصصیترین ترجمه را از این کتاب به رشتهٔ تحریر درآورده است.
درباره کتاب وقتی نیچه گریست
کتاب وقتی نیچه گریست به رویارویی خیالی فریدریش نیچه، فیلسوف نامی، و دکتر یوزف برویر میپردازد. برویر که شهرتش در علم طب، کمتر از آوازهٔ نیچه در فلسفه نیست، از استادان زیگموند فروید (پدر دانش روانکاوی) محسوب میشود. اینکه چرا نیچه قهرمان این داستان شده و محور توصیف رواندرمانی اگزیستانسیال قرار گرفته است، خود داستانی شنیدنی دارد. دکتر یالوم در خلال این داستان جذاب، به توصیف درمانهای رایج وسواس فکری میپردازد که هر دو شخصیت داستان به نوعی گرفتار آناند و از رفتاردرمانی و خوابواره تا شناختدرمانی کمک میگیرد، ولی درنهایت، روش رواندرمانی اگزیستانسیال است که کتاب بیش از هرچیز، در پی توصیف آن است. در این میان فروید نیز جا به جا در داستان حاضر میشود و به تعبیری، الفبای دانشی را که بعدها بهعنوان شاخهٔ جداگانهای از علم مطرح کرد، از استاد فرامیگیرد. در این رمان، یالوم با احاطهٔ کامل به تاریخ، داستان را چنان میآراید که خواننده را با خود به سدهٔ نوزدهم و زمان زایش دانش روانکاوی میکشاند. امروزه با پیشرفت علوم و روزآمد شدن اطلاعات، خصوصاً در حرفهٔ پزشکی، بسیاری از ما فراموش کردهایم که پیشکسوتان از کجا آغاز کردهاند و چگونه اندیشیدهاند تا توانستهاند نخستین سنگ هر دانشی را بنا نهند.
یالوم، گروهدرمانگر و رواندرمانگر اگزیستانسیال، با تیزبینی خاص خود و با بیان جزئیات کار دکتر برویر، هنر توجه به رفتار غیرکلامی بیمار را به پزشکان و روانپزشکان جوان میآموزد: اینکه در جزئیات چهره، لباس، لحن و کوچکترین حرکات صورت و اندام بیمار، نشانههایی درخور توجه موجود است که اطلاعات ذیقیمتی در اختیار طبیب قرار میدهد. کتاب بهنوعی، گوش دادن فعال را نیز رمزگشایی میکند و نمونهٔ تجربی جالبی از آن ارائه میدهد: نویسنده از زبان دکتر برویر تمامی آنچه را در حین معاینه و مصاحبه با بیمار در ذهن طبیب جریان دارد به ذهن آگاه خواننده میکشاند و یاد میدهد که طبیب آراسته به هنر طبابت، این جریان ذهنی را آگاهانه در خویش دنبال میکند و از آن برای کمک به بیمار یاری میگیرد. همینجاست که کتاب بارها و بارها به بیان تجربی مفاهیم انتقال و انتقال متقابل میپردازد.
هر حرفهٔ تخصصی دارای قلمرویی است که شخص برای متخصص شدن لازم است در آن تبحر یابد. برای یک رواندرمانگر، این قلمروْ دورهٔ آموزشی خستگیناپذیرِ بهسازی خویش است که هرگز از آن فارغالتحصیل نمیشود؛ همان که بهاصطلاح "انتقال متقابل" خوانده میشود.و این درسی است که یالوم به رواندرمانگران میآموزد.
پایان وقتی نیچه گریست یکی از تکاندهندهترین پایانهای ادبیات داستانی است؛ جایی که خوانندهها اشک میریزند و با این اشک تسلی پیدا میکنند.
خواندن کتاب وقتی نیچه گریست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند رمانی روان و سرگرمکننده بخوانند که در آن مسائل روانشناسی و فلسفی به سادهترین شکل خود بیان شدهاند پیشنهاد میکنیم. وقتی نیچه گریست دروازهٔ ورود شما به کتابهای جدیتر فلسفی و روانشناسی است. حتی اگر نخواهید سراغ کتابهای دیگری بروید، داستان نیچه در این کتاب تا ابد در ذهن شما میماند و اینْ هنر یالوم است.
درباره اروین یالوم
اروین یالوم در نیویورک به دنیا آمده است. او در سال ۱۹۵۶در دانشگاه بوستون در رشتهٔ پزشکی و در سال ۱۹۶۰ در رشتهٔ روانشناسی فارغالتحصیل شد و او در سال ۱۹۶۳ مشغول به تدریس در دانشگاه استنفورد شد. او در همین دانشگاه توانست روانشناسی هستیگرا یا اگزیستانسیال را ابداع کند. اروین یالوم با نبوغی که در روانشناسی دارد از بقیه روانشناسان جلوتر است، او تابهحال چندین کتاب نوشته و با داستانهایی ساده از تجربیات زندگی خودش صحبت کرده است. او اولین روانشناسی است که توانسته با دانش زیاد و مطالعه فلسفهٔ فیلسوفانی مانند ارسطو و سقراط به نحوهٔ متفاوت و جدید به روانشناسی نگاه کند و موفق شود در سال ۲۰۰۲ برندهٔ جایزهٔ انجمن روانشناسی آمریکا شود.
اروین یالوم با سبک منحصربهفرد خود توانسته مردم عادی را با خود همراه کند و همچنین از بین دیگر روانشناسان نیز طرفداران زیادی دارد. او عقیده دارد در دنیای فعلی با این همه امکانات اکتفا کردن به آموزههای فقط شخص بهخصوصی اشتباه است و باور دارد روح و روان آدمی آنقدر پیچیده شده است که باید به دنبال راه جدیدی برای حل و روبهرو شدن با مسائل خود پیدا کند. مخاطبان اصلی این نویسندهٔ بزرگ معمولا روانکاوان، روانشناسان حوزهٔ نوجوانان و نوپایان در سراسر دنیا هستند.
از رمان های روانشناسانهٔ او میتوان به «مامان و معنی زندگی»، «دروغگویی روی مبل»، «وقتی نیچه گریست»، «هر روز نزدیکتر از پیش»، «جلاد عشق و دیگر داستانهای روانشناسی»، «درمان شوپنهاور»، «پلیس را خبر میکنم»، «مسئله اسپینوزا» و «خلق شدگان در یک روز و داستانهای روان درمانی دیگر» اشاره کرد. از آثار روانشناسانه غیر داستانی او نیز میتوان «موهبت درمان»، «تئوری و عمل در روان درمانی گروهی» و «روان درمانی اگزیستانسیال» را نام برد.
بخشی از کتاب وقتی نیچه گریست
«چهار هفتهٔ بعد، ساعت چهار بعدازظهر، برویر پشت میز مطبش در ساختمان شمارهٔ هفت، خیابان بکر نشسته بود و بیصبرانه ورود دوشیزه لو سالومه را انتظار میکشید.
غیرمعمول بود که در طول روز کاریاش وقفهای داشته باشد، ولی با اشتیاقی که برای دیدن لو سالومه داشت، سه بیمار قبلی را بهسرعت ویزیت کرده بود. هر سه ناخوشیهای سادهای داشتند و کوشش زیادی برای تشخیص لازم نبود.
دو بیمار اول مردانی شصت و چند ساله از مشکل مشابهی رنج میبردند: تنفس سخت و سرفهٔ خشک و آزاردهنده. سالها بود که برویر آمفیزم مزمنشان را درمان میکرد. در هوای سرد و مرطوب، برونشیت حاد هم بر آن اضافه میشد و مشکل ریوی شدیدی ایجاد میکرد. برای هردو، مرفین برای سرفه (گرد دووِر پنج عدد، سه بار در روز)، مقدار کمی خلطآور (ایپکاک)، بخور آب جوش و ضماد خردل روی قفسهٔ سینه تجویز کرد. گرچه بعضی پزشکان استفاده از ضماد خردل را بیفایده میدانستند، ولی برویر به آن اعتقاد داشت و اغلب تجویزش میکرد، خصوصاً امسال که به نظر میرسید نیمی از ساکنان وین دچار مشکل تنفسی شدهاند. این شهر برای سه هفته رنگ آفتاب را ندیده بود و بارانی ریز و سردْ بیرحمانه میبارید!
بیمار سوم، مستخدم منزل ولیعهدْ رودولف، مرد جوان تبدار و آبلهرویی بود که با گلودرد مراجعه کرده و آنقدر خجالتی بود که برویر ناچار شد آمرانه از او بخواهد که برای معاینه برهنه شود. تشخیصْ التهاب فولیکولر لوزتین بود. برویر با وجود مهارت در جراحی و برداشتن لوزه، لوزههای او را برای عمل آماده ندید. بنابراین بهجای آن، کمپرس سرد بر روی گردن و قرقرهٔ کلرات پتاسیم و استنشاق افشانهٔ آب کربندار تجویز کرد. ازآنجا که این سومین گلودرد بیمار در زمستان اخیر بود، توصیه کرد روزانه با آب سرد استحمام کند تا مقاومت پوست و بدنش افزایش یابد.
و حالا همینطور که در انتظار دوشیزه سالومه بود، نامهای را که سه روز پیشاز او دریافت کرده بود برداشت. او با همان جسارت یادداشت قبلی اعلام کرده بود که امروز ساعت چهار برای مشاوره به مطب خواهد آمد. پرههای بینی برویر از خشم به لرزه درآمد: «او تعیین میکند که چه ساعتی میآید. اوست که فرمان میدهد. به من افتخار میدهد که...»
ولی بیدرنگ بر خود مسلط شد: «اینقدر سخت نگیر، یوزف! چه فرقی میکند؟ ضمناً دوشیزه لو سالومه نمیداند که اتفاقاً بعدازظهر چهارشنبه، بهترین زمان برای ملاقات اوست. این رفتار در کلاف پیچیدهٔ زندگی چه تغییری ایجاد میکند؟»
برویر لحن صدای خود را به خاطر آورد: «او تعیین میکند که...» درست همین خودبینی مغرورانه بود که بیزاری او را از همکارانی نظیر بیلروت و اشنیتسلر بزرگ و نیز بسیاری از بیماران برجستهاش مانند برامس و ویتگنشتاین برمیانگیخت. آنچه در آشنایان نزدیک که اکثراً از بیمارانش بودند میپسندید بیادعایی بود، همان چیز که او را به سمت آنتون بروکنر جلب میکرد. شاید آنتون در موسیقی هرگز به پای برامس نمیرسید، ولی دستکم زمین زیر پای خود را نیز نمیپرستید.»
حجم
۴۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۴۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
نظرات کاربران
چه خبره ۱۴۷هزار تومن قیمت الکترونیکی!!!!!😑😒
یکصد و چهل و هفت هزار و پانصد؟؟؟؟؟ قیمت کتاب الکترونیک؟ چه خبره؟؟؟؟ مگه کاغذ مصرف شده؟ فقط چون نویسنده نیچه است و مردم راغب به خواندن میشن؟؟؟؟؟
کتاب بسیار حرف برای گفتن دارد من وقتی آن را می خواندم همش شکه می شدم
از طاقچه ممنونم که این کتابو بهم هدیه داد. توفیقاتتون مستدام🌷🌷
شاهکاری دیگر از دکتر یالوم! بخوانید و از ترجمهی دلنشین خانم دکتر حبیب لذت ببرید.
از طاقچه سپاسگزارم بابت کتابی که در گردونهی شانس برنده شدم. 🙏🙏🙏❤️❤️❤️
نعمت بزرگی بودکه قبل از ورود به مطالعه آثار نیچه با این کتاب ارزشمند آشنا شدم و با شور و حرارتی وصف نشدنی که با از آن خود کردن هر صفحه کتاب بر آن افزوده میشد آن را به پایان
منو این همه خوشبختی محاله!
صفحه ۱۰۰هستم خیلی خوبه امیدوارم همشو بخونم،ووواااایییی. عععاااالللللیه،من هم ازین افکار دوست دارم
فوق العاده است و مایلم چندین بار بخوانم متشکرم