دانلود و خرید کتاب مدیر مدرسه جلال آل‌ احمد
تصویر جلد کتاب مدیر مدرسه

کتاب مدیر مدرسه

انتشارات:نشر مصدق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مدیر مدرسه

کتاب مدیر مدرسه نوشتهٔ جلال آل‌ احمد است و نشر مصدق آن را منتشر کرده است. این داستان که از آثار شاخص ادبیات داستانی ایران است در سال ۱۳۳۷ به چاپ رسید. مدیر مدرسه داستان آموزگاری است که برای راحت‌شدن از سختی آموزگاری و سروکله‌زدن با شاگردان تصمیم می‌گیرد تا مدیر مدرسه شده و از این پس در دفتر مدرسه شغلی راحت داشته باشد، غافل از آنچه در انتظار اوست.

درباره کتاب مدیر مدرسه

 از نظر بسیاری از منتقدین، مدیر مدرسه بهترین اثر جلال آل احمد به‌شمار می‌رود. جلال آل‌احمد در این کتاب داستان آموزگاری را روایت می‌کند که از معلمی به ستوه آمده است. این آموزگار برای آنکه کمی آسوده‌تر شود و درآمد بیشتری نیز کسب کند، تصمیم می‌گیرد تا مدیر دبستان شود. اما پس از آغاز کار خود به‌عنوان مدیر دبستان، تازه متوجه سختی‌های این کار می‌شود. مدرسه با کاستی‌های بسیاری مواجه است، مدیر تلاش می‌کند تا این کاستی‌ها را برطرف کند، اما عدم همکاری اداره و در ادامه والدین اجازه بهبود اوضاع را به وی نمی‌دهد.

خواندن کتاب مدیر مدرسه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب مدیر مدرسه یکی از نمونه آثار داستان‌های رئالیسم دهه ۴۰ ایران است. اگر جزو علاقه‌مندان به داستان‌های رئال هستید و یا جزو علاقه‌مندان به جلال آل‌احمد و یا اگر می‌خواهید با این نویسنده بزرگ معاصر آشنا شوید، خواندن مدیر مدرسه را که به عقیده بسیاری از منتقدین بهترین اثر این نویسنده است به شما پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جلال آل‌احمد

جلال آل احمد، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم معاصر ایرانی است که در سال ۱۳۰۲ در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. وی پسرعموی سید محمود طالقانی بود. آل‌احمد در بیست‌سالگی به‌دلیل درخواست پدرش، راهی نجف می‌شود تا درس طلبگی بیاموزد و به‌نوعی راه پدرش را ادامه دهد. البته او خود، به قصد تحصیل در بیروت به این سفر رفت؛ اما در نجف ماندگار نشد و پس از سه ماه به تهران بازگشت. به‌گفته‌ٔ برخی نویسندگان، وی در بازگشت از نجف در خصوص بسیاری از احکام شیعیان دستخوش دودلی و شک شده بود و دیگر مهر نماز زیر پیشانی نمی‌گذاشت.

در سال ۱۳۲۲ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در رشته‌ٔ زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل گشت. او تحصیل را در دوره‌ٔٔٔ دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد؛ اما در اواخر تحصیل از ادامه‌ٔ آن صرف‌نظر کرد. نخستین مجموعه‌ٔ داستان خود به نام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرده بود. او که تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت، جلال آل‌احمد به‌جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهش‌های مردم‌شناسی، سفرنامه‌ها و ترجمه‌های متعددی نیز پرداخت. جلال با سیمین دانشور که یکی از نویسندگان مطرح ایران به‌شمار می‌رود ازدواج کرد. آل احمد در سال ۱۳۴۰ به شهرت رسید و پس از شهرت توانست در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر به‌سزایی داشته باشد. جلال آل‌احمد در سال ۱۳۴۸ در سن چهل‌وپنج سالگی در اسالم گیلان گذشت. برخی از آثار جلال آل‌احمد عبارت هستند از: پنج داستان، نفرین زمین، سنگی بر گوری، نون والقلم و... .

بخشی از کتاب مدیر مدرسه

«روز سوم، باز اوّل وقت مدرسه بودم. هنوز از پشت دیوار نپیچیده بودم که صدای سوز و بریز بچّه‌ها به‌پیشبازم آمد. تند کردم. پنج‌تا از بچّه‌ها توی ایوان به‌خودشان می‌پیچیدند و ناظم تَرکه‌ای به‌دست داشت و به‌نوبت کف دست‌شان می‌زد. خیلی مقرّراتی و مرتّب. به‌هر کدام دوتا چوب، کف دو دست‌شان و از نو. صف‌های کلاس‌ها تماشاچی‌های این مسابقه بودند. بچّه‌ها التماس می‌کردند؛ گریه می‌کردند؛ امّا دست‌شان را هم دراز می‌کردند. عادت‌شان شده بود. دوتاشان گُنده بودند و دروغی سوز و بِریز می‌کردند. یکی‌شان به‌چنان مهارتی دستش را از زیر چوب در می‌برد و جاخالی می‌کرد که حَظ کردم و لابد همین ناظم را عصبانی کرده بود. امّا یکی‌شان آن‌قدر کوچک بود که من شک کردم چوب، کف دستش بخورد. نشانه گرفتن چنان دستی غیرممکن بود و چوب حتماً یا به‌نوک انگشت‌هایش می‌خورد که آخ... می‌دانم چه پوستی می‌کند. و یا به‌مچ دستش می‌خورد که... نزدیک بود داد بزنم یا با لگد بزنم و ناظم را پرت کنم آن طرف. پشتش به‌من بود و مرا نمی‌دید. امّا در چشم بچّه‌ها، همچه که از در مدرسه وارد شدم، چیزی درخشید که جا خوردم. و زِمزمه‌ای توی صف‌ها افتاد که یک مرتبه مرا به‌صرافت انداخت که در مقام مدیریت مدرسه، به‌سختی می‌شود ناظم را کتک زد. آن هم جلوی روی همهٔ بچّه‌ها. این بود که خشمم را فرو خوردم و آرام از پلّه‌ها رفتم بالا. ناظم، تازه متوجّه من شده بود و سلامش توی دهانش بود که دخالتم را کردم و خواهش کردم این بار همه‌شان را به‌من ببخشد. نمی‌دانم چه کرده بودند. دیر آمده بودند یا سرشان را نزده بودند یا توی گوش‌شان چرک بود یا یخهٔ سفید نداشتند یا مداد رفیق‌شان را بلند کرده بودند یا باز دُشک صندلی‌های اتوبوس خطّ محلّه را تیغ انداخته بودند یا توی کوچه چیزی پیدا کرده بودند و نیاورده بودند، بدهند دست ناظم یا هزار کار بد دیگر. یعنی بعد ناظم گزارش داد که چه کرده بوده‌اند و نیز گفت که معمولا چه کارهای بدی می‌کنند. ولی دست آن پسرک، آن‌قدر کوچک بود و صورتش چنان شباهتی به‌گربه داشت و چنان اشک می‌ریخت که راستی چیزی نمانده بود دوتا کشیده توی صورت ناظم بزنم و چوبش را به‌سر و صورت خودش خُرد کنم.»

m.salehi77
۱۴۰۲/۰۸/۰۸

متن صریحی داشت و یه نمونهٔ خیلی خوب از ادبیات روایی با طعم نقد اجتماعی و اعتراض بود. قلم جلال خیلی خوندنیه.

Mahdi
۱۴۰۲/۱۰/۱۹

سلام عالیه ولی بره این سنی نیست که پیشنهاد دادید. اصلا کتاب نوجوان نیست!

فکرش را که می‌کردم می‌دیدم در هر خراب شده‌ای از گوشه‌های زندگی که افتاده باشی، کم‌کم چنان در ابتذال فرو می‌روی و چنان عادتت می‌شود که حتّی نمی‌خواهی داد بزنی.
sarah khodaie
یک مرتبه به‌صرافت افتادم که از اوّل سال تا به‌حال بچّه‌های مدرسه را فقط به‌اعتبار وضع مالی پدرشان قضاوت می‌کرده‌ام. درست مثل این پسر سرهنگ که به‌اعتبار کیابیای پدرش درس نمی‌خواند. دیدم در تمام این مدّت، هر کدام که پدرشان فقیرتر است به‌نظر من باهوش‌تر، تربیت‌پذیرتر، و با چشمانی درخشان‌تر می‌آمده‌اند؛ و آن‌ها که پدرهاشان دستی به‌دهان دارند، کندتر و خِرفت‌تر و بلغمی مزاج‌تر و نومیدکننده‌تر از دیگران.
m.salehi77
تازه تازه خیلی چیزها کشف می‌کردم. یکی این که جای معلّم‌های پیر پاتال زمان خودمان، عجب خالی بود! چه آدم‌هایی بودند! چه شخصیت‌های بی‌نام و نشانی و هر کدام با چه زبانی و با چه ادا اطوارهای مخصوص به‌خودشان و این‌ها چه جوان‌های چُلفته‌ای! چه مُقلّدهای بی‌دردسری برای فرنگی‌مآبی! نه خبری از دیروزشان داشتند نه از ملاک تازه‌ای که با هفتاد واسطه به‌دست‌شان داده بودند، چیزی سرشان می‌شد.
m.salehi77
در هر خراب شده‌ای از گوشه‌های زندگی که افتاده باشی، کم‌کم چنان در ابتذال فرو می‌روی و چنان عادتت می‌شود که حتّی نمی‌خواهی داد بزنی
toktam noori

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۳۰%
تومان