کتاب رهایی از اختلال وسواس
معرفی کتاب رهایی از اختلال وسواس
کتاب رهایی از اختلال وسواس نوشتهٔ جاناتان گریسن و ترجمهٔ گیتی شمس و صمد حمیدی است و انتشارات ابن سینا آن را منتشر کرده است. برنامهٔ خودیاری برای کنارآمدن با عدم قطعیت در این کتاب آمده است.
درباره کتاب رهایی از اختلال وسواس
اگر از اختلال وسواس رنج میبرید، ممکن است به متخصصان زیادی مراجعه کرده باشید و داروهای متعددی را امتحان کرده و کتابهای زیادی را در ارتباط با اضطراب و اختلال وسواس مطالعه کرده باشید، اما کتاب رهایی از اختلال وسواس متفاوت است. این کتاب شبیه به کتاب آشپزی نیست که توضیح دهد چگونه از اختلال وسواس بهبود پیدا کنید، زیرا غلبه بر اختلال وسواس به چیزی بیش از دستورالعملهایی که در ادامه آمده است نیاز دارد. درمان بدون فهم مانند نقاشی با اعداد است. بهبودی و کاهش علائم تاحدی وجود خواهد داشت، اما شما چیز بیشتری میخواهید.
کتاب رهایی از اختلال وسواس کاربردی آموزشی و بالینی دارد و به گونهای طراحی و نگارش شده است که بتواند برای درمانگران و درمانجویان مفید واقع شود. این کتاب با نگارش ساده و غنی به مفاهیم اصیل و همین طور جدید با تمرکز بر موضوع عدم قطعیت که یکی از خطاهای شناختی در ادبیات اختلال وسواس بوده و عامل تداوم این اختلال قلمداد میشود، میپردازد. در عین حال نویسنده علاوه بر نگاه عمیق به نقش شناخت و رفتار به عنوان عامل بیماریزایی، با دیدگاه بالینی موج سومی، مفاهیم درمانی مختص به آن را در لابهلای پیشنهادهای درمانی خود، بهدرستی جای میدهد.
یکی از مفاهیم نوآورانه و مهم در این کتاب توجه به پذیرش عدم قطعیتی است که همهٔ ما در زندگی با آن مواجه هستیم. افرادی که به اختلال وسواس مبتلا نیستند ممکن است بگویند در مورد بسیاری از مسائل مطمئن هستند. این احساس اطمینان در افراد غیر مبتلا حاکی از آن است که آنها با عدم قطعیت مشکلی ندارند، درست مانند افراد مبتلا به اختلال وسواس که بخشهایی از زندگی آنها تحت تأثیر این اختلال قرار نگرفته است. کتاب رهایی از اختلال وسواس تنها برای مبتلایان به اختلال وسواس نوشته نشده است. بسیاری از ما افکار آزاردهنده و ناکارآمدی داریم که زندگی ما را تا حدودی تحت تأثیر قرار میدهند و گاه شیوههای برخورد ما با این افکار میتواند زمینه ساز اختلال وسواس شوند. این کتاب به شما کمک میکند تا یاد بگیرید با عدم قطعیت زندگی کنید و با وجود افکار آزار دهنده، همچنان از زندگی لذت بیشتری ببرید.
برای فراتر رفتن از کاهش علائم و جلوگیری از اینکه اختلال وسواس زندگیتان را کنترل کند، شما در مقام هنرمندِ ماهر بهتر عمل خواهید کرد. «هنرمند ماهر» این درک را دارد که بتواند کار خود را ابداع کند. این کتاب نسخهٔ خود راهبردی برنامهٔ درمانی مورد استفاده در مرکز من را ارائه میدهد، جایی که به مبتلایان کمک میشود تا اختلال وسواسشان را درک کنند، چون این اولین گام برای بهبودی است، اگر آنها اختلال وسواس و فرآیند درمانی خود را درک نکنند، نمیتوانند با درمان همراه شوند.
بخش اول این کتاب یعنی، درک اختلال وسواس، به شما کمک خواهد کرد تا بهدرستی اختلال وسواستان را درک کنید. به تدریج به سؤالهایی که شما را آزار میدهند پاسخ میدهید. برای مثال: چطور میتوانم چیزی را که میدانم ندانم؟ چرا نمیتوانم آیینمندیها را متوقف کنم؟ برای اینکه اختلال وسواس خود را درک کنید باید بدانید که این اختلال شما را از بقیهٔ انسانها جدا نمیکند. میتوانید بفهمید که تفاوت بین شما و غیر مبتلایان یک تفاوت کمی مانند تفاوت بین نوشیدن مشروبات الکلی و مستکردن است. مصرف مشروبات الکلی مشکل نیست، مهم این است که چند وقت یکبار و به چه میزانی زندگی شما را مختل میکند. در مورد اختلال وسواس، این آیینمندیها، افکار به ظاهر غیر منطقی یا اضطراب نیستند که افراد مبتلا را از افراد غیر مبتلا جدا میکند، اینکه اینها چقدر در زندگی روزانهٔ شما اختلال ایجاد میکنند، این تمایز را ایجاد میکند. این بخش همچنین به نقش دارو در بهبودی و تکنیکهای شناختی رفتاری که در برنامهٔ اختلال وسواس خود استفاده میکنید، میپردازد.
بخش دوم، یعنی، اساس برنامهٔ شما، فرآیند ارزیابی و درمان اختلال وسواس را تغییر میدهد و برایتان این فرصت را فراهم میآورد که برنامهٔ بهبودی خود را طراحی کنید، اینگونه میتوانید آن را درک و به آن باور داشته باشید. سپس به شما کمک میکند تا از طریق گامهای اولیه اختلال وسواس خود را ارزیابی کنید.
بخش سوم، شخصیسازی برنامهٔ شما؛ راهنمای درمان برای نگرانیهای خاص مربوط به اختلال وسواستان، قلب این کتاب است و بر جلوههای مختلف اختلال وسواس متمرکز است. هر یک از آنها چالشهای ویژهای را به وجود میآورند که باید هنگام طراحی برنامهٔ بهبودی مورد توجه قرار گیرند، بهخصوص اگر بیشتر علائم اختلال وسواستان بر دستهای خاص متمرکز باشد مانند وسواسهای متمرکز بر آلودگی یا افکار خشونتآمیز. بخش سوم رهنمودهایی برای اصلاح و شخصیسازی برنامهٔ بهبودی از طریق مثالها، راهنماهای درمانی تعدیل شده و دستنوشتهها فراهم میآورد.
بخش چهارم، یعنی، بهبودی و فراتر از آن، به شما کمک میکند بهبودی خود را کامل کنید. بهتنهایی کارکردن برای رسیدن به بهبودی میتواند دشوار باشد. رهنمودهایی را برای خانواده یا دوستانتان به عنوان حامیان مؤثر در طول درمان ارائه میدهد.
خواندن کتاب رهایی از اختلال وسواس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مبتلایان به اختلال وسواس مخاطبان اصلی این کتاب هستند. این کتاب فقط برای مبتلایان به اختلال وسواس نوشته نشده است. بسیاری از ما تجارب کوتاهی از گیر افتادن در ذهنمان داریم. رویکرد نوآورانه جاناتان گریسِن میتواند به همهٔ ما کمک کند تا با ترسهایمان مواجه شویم؛ همان طوری که یاد میگیریم در لحظه زندگی کنیم.
بخشی از کتاب رهایی از اختلال وسواس
«چند سال پیش در یک شیرینی فروشی منتظر بودم از من پذیرایی شود. خانم شیکپوشی در پیشخوان کنار من ایستاده بود. وقتی خدمتکار که بر اساس نوشتهٔ روی لباسش جرارد نام داشت، شیرینی او را آورد، از او درخواست کرد: «ممکن است بعد از خوردن شیرینی پول پرداخت کنم؟» «نمیخواهم فرار کنم یا کار خاصی انجام دهم، تازه دستهایم را شستهام اگر بخواهم از تو کیفم پول بردارم، دستهایم کثیف خواهند شد و مجبور میشوم دوباره آنها را بشویم».
ادامه داد: «میدانی پول چقدر کثیف است؟» «چون افراد زیادی به آن دست میزنند و میتواند خیلی کثیف باشد. به همین دلیل است که به صندوقداران اجازه نمیدهند هم زمان به پول دست بزنند و غذا را حاضر کنند». در واقع.... «جرارد به آرامی پرسید مگر چه اشتباهی رخ داده است؟ همچنان ادامه داد و حرفهای جرارد را نادیده گرفت یا وانمود کرد نشنیده است. جرارد گفت خوب، بعداً بپردازید فقط اجازه دهید به سرکارم برگردم».
پاسخ به سؤال ناگفتهٔ جرارد اختلال وسواس بود و آن زن در شیرینیفروشی از نگاه آموزش دیدهٔ من یک بیمار مبتلا به اختلال وسواس بود؛ تنها او نیست که این بیماری را دارد. من هر روز با افراد زیادی مواجه میشوم، چه در حال رانندگی در بزرگراه، چه در حال پیادهروی در یک مرکز خرید و چه در سالن تئاتر، که به احتمال زیاد آنها نیز اختلال وسواس دارند. از نظر آماری از هر چهل هزار نفر یک نفر از اختلال وسواس رنج میبرد یا رنج خواهد برد. زمانی که در اواخر دههٔ هفتاد در مقطع تحصیلات تکمیلی بودم، آموخته بودم که اختلال وسواس یک اختلال نادر و مأیوسکننده است که تنها ۰/۵ درصد از افراد را تحت تأثیر قرار میدهد (یک در دو هزار نفر). اما در اوایل دههٔ هشتاد به زودی متوجه شدم این ارقام باید اشتباه باشند. زیرا در آن زمان در دانشکدهٔ پزشکی واقع در دانشگاه تمپلی با دکتر ادنا فوآ که اولین نفری بود که از موسسهٔ ملی بهداشت روانی تحقیقاتی در زمینهٔ وسواس انجام داد و پیشگام درمان امروزی اختلال وسواس بود، مشغول به کار بودم. با هر کسی که در مورد کارم بحث میکردم به نظر میرسید فردی با نشانههای مرضی اختلال وسواس را میشناسد (نشانههای مرضی مهم اختلال وسواس شبیه آنهایی که آن خانم در شیرینی فروشی داشت و نه عادتهای جزئی و آیینمندیهایی که همهٔ انسانها روزانه با آنها درگیر میشوند). تعجب کردم، اختلال وسواس چگونه میتوانست هم زمان نادر باشد و در عین حال، چنان شایع باشد که همه فردی مبتلا به آن را بشناسند؟ از آن زمان به بعد، مطالعات جهانی میزان شیوع طول عمر اختلال وسواس را بین ۲ تا ۳ درصد متغیر دانستهاند؛ یعنی حدود یک در هر ۴۰ نفر.
در اکثر موارد، بیماران اختلال وسواس میتوانند ناشناخته باقی بمانند. البته استثنائاتی نیز وجود دارد: در برخی از شما که برای پنهان کردن اجبارهای خود تلاش نمیکنید، ابتلا به بیماری را به وضوح میتوان در کار و فعالیتتان مشاهده کرد؛ حتی اگر جنبههای دیگر زندگی عادی به نظر برسند. برای مثال،، هاورد هیوز میلیاردر که به شدت از اختلال وسواس رنج میبرد زندگیاش به یک زندگی محدود و زجرآور تنزل پیدا کرده است. سبک زندگی و عادتهای ظاهراً عجیب و غریب او همراه با ثروت و شهرتش، رسانهها را مانند آهنربا به خود جذب کرده است.
نگرش افراد ناآگاه به اختلال وسواس بسیار متفاوتتر از آن چیزی است که اختلال وسواس واقعاً هست. برای افراد ناآگاه این اختلال چیزی است که رسانه به ما نشان میدهد؛ در واقع نمونههای فراوانی از افرادی که ادعا میکنند مجبورند کارهایی را انجام دهند که برای خودشان یا دیگران بیمعنی هستند. اما در حقیقت وقتی شما به اختلال وسواس مبتلا هستید تغییراتی در درون شما اتفاق میافتد، شما دیوانه نیستید و میتوانید برای رهایی از این بیماری اقداماتی انجام دهید.
چرا اطرافیان درک درستی از اختلال وسواس ندارند؟ مسئله این است که بسیاری از شما در پنهان کردن اکثر یا تقریباً همهٔ آیینمندیهایتان ماهر هستید، بنابراین، در بدترین حالت به نظر میرسد یک مشکل جزئی داشته باشید. همکاران شما سر کار فکر میکنند فردی وسواسی یا فردی با عادت عجیب و غریب و البته بیضرر هستید؛ مثلاً عادت دارید قبل از اینکه در اتوموبیل را قفل کنید چند دور آن را عقب جلو کنید. شما کار خود را انجام میدهید و به نظر نمیرسد رنج و عذاب مشخصی داشته باشید. برخلاف موارد افراطی که در مطبوعات و مصاحبههای تلویزیونی پخش میشوند، به نظر نمیرسد زندگی کردن با اختلال وسواستان دشوار باشد. ممکن است برای پنهان کردن ترس و آیینمندیهای خود دلایلی داشته باشید. برای بسیاری از شما پنهان کردن مشکلی که دارید برای حفظ شغل و روابطتان ضروری است. یکی دیگر از دلایلی که ممکن است به خاطر آن سعی کنید اختلال وسواس خود را پنهان کنید این است که در واقع بخواهید از احساس حقارت ناشی از برچسب «دیوانه بودن» اجتناب کنید. بنابراین، حتی اگر درگیر آیینمندیهای جزئی باشید، کافی است دیگران به شما برچسب وسواسی بزنند، مطمئن هستید هیچ کس نمیفهمد در زیر این «پاکیزگی» چقدر اضطراب دارید. توانایی شما در عملکرد موفقیتآمیز تحت شرایط استرس احساس کفایت نام دارد.»
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۳۶ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۳۶ صفحه
نظرات کاربران
به نظر منخوب نبود اول اینو میگفتم ولی فصل ۵ رو خوندم نظرم عوض شد دوست داشتید مطالعه کنید