کتاب کاش شوهرم می دانست...
معرفی کتاب کاش شوهرم می دانست...
کتاب کاش شوهرم می دانست... نوشتهٔ گری اسمالی و ترجمهٔ بهزاد رحمتی است. انتشارات نقش و نگار این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر با هدف شناخت بهتر زنان و خطاب به مردان نوشته شده است.
درباره کتاب کاش شوهرم می دانست...
کتاب کاش شوهرم می دانست... خطاب به مردان نوشته شده است. نویسنده میخواهد مردان از طریق مطالعهٔ این کتاب بتوانند به شناخت و درک بهتری از نیازهای عاطفی و ارتباطی زنان برسند و در نتیجهٔ آن از مزایا و مواهب یک ازدواج پویا برخوردار شده و بهدنبال آن به رسالت انسانی و اخلاقی خود عمل کنند. این کتاب در ۱۱ فصل نوشته شده است. عنوان برخی از این فصلها عبارت است از «چگونه بدون آنکه اراده کنیم زن را از خود برانیم؟»، «اگر زنتان در جایگاه اول قرار نگیرد مطمئن باشید که بازنده این رقابت هستید»، «خلاصی از عمیقترین چاه ازدواج»، «رها شدگی مرد حاصل بیمسئولیتی و بیتوجهی او است» و «برخلاف تصور دستیابی به ازدواجی موفق بسیار ساده است».
خواندن کتاب کاش شوهرم می دانست... را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به افراد متأهل پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کاش شوهرم می دانست...
«ساعت چهار روز والنتاین (روز عشاق) بود که به یکباره یادم افتاد که قرار است تیم بسکتبال ما رأس ساعت ۷ بعدازظهر در برابر تیم رقیب قرار گیرد و چون من به سرپرست تیم قول داده بودم که حتماً در این مسابقه حضور خواهم داشت به این علت به هر طریق ممکن تلاش میکردم که در نزد هم تیمیهایم بدقول نشوم. لذا برای اینکه زنم را در جریان این موضوع قرار دهم با وی تماس گرفتم و از وی خواستم که رأس ساعت ۶/۳۰ بعدازظهر به دنبالش آمده و به اتفاق او راهی محل بازی بسکتبال میشویم. این خبر برای زنم چنان حیرتآور بود که او در پشت خط تلفن جهت بازیافتن خودش به چند لحظه و ثانیه نیاز داشت چون نرما پس از مکثی طولانی گفت: مگر فراموش کردهام که امروز روز والنتاین بوده و نه تنها برای شام امشب تدارک ویژهای دیدهام بلکه این شام ویژه عاشقانه و به شکل رمانتیک سرو خواهد شد. در جواب به نرما گفتم که اگرچه متوجه اهمیت این روز هستم با این همه چون به سرپرست تیم قول دادهام که حتماً در این بازی حضور خواهم داشت بدین علت به نظر من مشکلی نخواهد که این روز و مناسبت را در شب روز بعد جشن گرفته و گرامی بداریم. نرما پس از شنیدن این جواب تر و فرزم تنها به سکوت بسنده کرده و من نیز متقابلاً دستکم در ذهن خودم این تصمیم را مورد تأیید قرار میدادم. چون در آن زمان نه تنها مردی جوان و خام بودم بلکه بر این پندار بودم که از آنجا که قرار است که مسئولیت سرپرستی، هدایت و ریاست این خانواده نوپا را به عهده گرفته و این کشتی به اصطلاح طوفان زده را به سر منزل مقصود برسانم بدین علت باید به اصطلاح گربه را دم در حجله کشته و بدین شکل از محبت و اولویت خواستههایم را به زنم شیرفهم کنم. چون ناسلامتی من نانآور خانواده هستم.»
حجم
۱۶۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۶۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه داغون بود اصلا میلم نکشید تا اخر ادامه بدم انگیلیسی کتاب رو بخونم در حد فارسی این کتاب میفهمم ... چه وضعشه خب😐😐
کتاب بعضی نکات خوب دارد، اما علمی نوشته نشده، بیشتر شبیه دفترچه خاطرات و کتاب موعظه است. از ترجمهاش هم خوشم نیومد، انگار کتاب قرون وسطاییه.