دانلود و خرید کتاب ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ اریک امانوئل اشمیت ترجمه فهیمه موسوی
تصویر جلد کتاب ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ

کتاب ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ

دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ

کتاب الکترونیکی «ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ» نوشتهٔ اریک امانوئل اشمیت با ترجمهٔ فهیمه موسوی در انتشارات افراز چاپ شده است. در کشور چین قانون تک‌فرزندی دارد و داشتن بیش از یک فرزند غیرقانونی است؛ اما خانم مینگ ادعا می‌کند که ۱۰ فرزند دارد.

درباره کتاب ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ

تاجری فرانسوی در خلال سفرهایش به چین با خانم مینگ آشنا می‌شود. تاجر قوانین چین از جمله قانون تک‌فرزندی آنجا را می‌شناسد؛ اما خانم مینگ می‌گوید که در کشور چین ۱۰ فرزند دارد. پس از این ادعا، تاجر کنجکاو می‌شود که از حقیقت ماجرا سر درآورد. او در این مسیر با سیر و سلوکی همراه می‌شود. مرز بین خیال و واقعیت از بین می‌رود و در همین فضا مخاطب تلاش می‌کند به راز ده فرزند هرگز نداشتهٔ خانم مینگ پی ببرد.

کتاب ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

بیشتر داستان در کشور چین پیش می‌رود، به همین خاطر این کتاب به دوستداران فرهنگ و فضاهای کشور چین پیشنهاد می‌شود.

درباره اریک امانوئل اشمیت

اریک امانوئل اشمیت، نمایش‌نامه‌نویس، داستان‌نویس، رمان‌نویس و کارگردان فرانسوی - بلژیکی، طی حدود ۱۰ سال به‌صورت یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان فرانسوی‌زبان دنیا درآمد، آثارش به ۴۰ زبان برگردانده شد و نمایش‌نامه‌هایش در بیش از ۵۰ کشور به‌طور منظم به صحنه رفت. او تحسین‌شدۀ منتقدان است و برگزیدۀ خوانندگان و چند اثرش نیز به فیلم درآمده است. اشمیت در ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در حومه‌ای از شهر لیون در جنوب فرانسه متولد شد. در کودکی به موسیقی علاقۀ بسیار داشت و در ۹سالگی به آموختن پیانو پرداخت. ابتدا مایل بود آهنگساز شود، اما معلمانش او را از این کار منصرف کردند تا از همان نوجوانی استعداد آشکارش در نگارش را پرورش دهد.

پس از گذراندن دورۀ ادبیات، در آزمون ورود به دانشسرای عالی موفق می‌شود و از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ به تحصیل در فلسفه می‌پردازد و پایان‌نامۀ دکترایش را با عنوان «دیدرو و مابعدالطبیعه» می‌نویسد که در ۱۹۹۷ با عنوان «دیدرو و فلسفۀ اغوا» منتشر می‌شود. اشمیت چندین‌سال به تدریس فلسفه در دبیرستان و سپس در دانشگاه اشتغال داشته است. او خود معتقد است که فلسفه موجب نجاتش شده و به او آموخته است تا خودش باشد و احساس رهایی کند. فیلسوف به نویسنده تبدیل می‌شود؛ نویسنده‌ای که مدام اسطوره‌ها و حکایات بنیان‌گذار را جذب می‌کند تا با خلاقیت خستگی‌ناپذیر خود آن‌ها را از نو بتند. در سال‌های دهۀ ۱۹۹۰، نمایش‌نامه‌هایش در چندین کشور با اقبال بسیار روبه‌رو می‌شود. «شب والونی» که نسخۀ مدرنی است از اسطورۀ دون ژوان، در ۱۹۹۱ موجب شهرت او در فرانسه می‌شود؛ سپس «مهمان ناخوانده» در ۱۹۹۳، ۳ جایزه از جوایز مولیر را نصیب او می‌کند. از آن پس، تدریس فلسفه در دانشگاه را رها می‌کند و تمام‌وکمال به کار نگارش می‌پردازد. در ۱۹۹۵، «گلدن جو» و در ۱۹۹۶، «دگرگونه‌های معمایی» را می‌آفریند. چند ماه بعد، یک تک‌گویی دربارۀ آیین بودا انتشار می‌یابد با عنوان «میلارِپا» که در ۱۹۹۷ در جشنوارۀ آوینیون و در ۱۹۹۹ در پاریس به نمایش در می‌آید. همین متن است که اشمیت را به فکر می‌اندازد تا دورۀ حکایت‌هایش را دربارۀ ادیان آغاز کند که بعداً به دورۀ «نادیدنی‌ها» شهرت می‌یابد.

فردریک یا بولوار جنایت در ۱۹۹۸ تقریباً هم‌زمان در فرانسه و آلمان به نمایش درمی‌آید. «مهمانسرای دو دنیا» در ۱۹۹۹ ـ ۲۰۰۰، مدتی طولانی به‌روی صحنه می‌ماند. «آقاابراهیم و گل‌های قرآن» که در دسامبر ۱۹۹۹ برای نخستین‌بار اجرا می‌شود، در ژوییۀ ۲۰۰۱ در جشنوارۀ آوینیون به اجرا درمی‌آید. در ۲۰۰۴ فیلمی بر اساس آن ساخته می‌شود با شرکت «عمر شریف» که تندیس سزار بهترین بازی را برایش به ارمغان می‌آورد. پس از این جزوۀ دوم از دورۀ نادیدنی‌ها، نوبت به سومی می‌رسد با عنوان «اسکار و بانوی گلی‌پوش» که در فوریۀ ۲۰۰۳ با اقبالی گسترده روبه‌رو می‌شود. در سپتامبر ۲۰۰۳، نخستین‌بار نمایشنامهٔ «خرده‌جنایت‌های زناشویی» اجرا می‌شود و چندین‌ماه پیاپی با گیشۀ پر در صحنه می‌ماند.

اشمیت در همان ایام به نگارش رمان می‌پردازد و در ۱۹۹۵ «فرقۀ خودبینان» را منتشر می‌کند که استقبال بسیار گرم منتقدان را در پی دارد. در سال ۲۰۰۰، «انجیل به‌روایت پیلاطس»، جایگاه او را به‌عنوان رمان‌نویس تثبیت می‌کند. از آن پس، هر رمانی که منتشر می‌کند، هفته‌ها و ماه‌ها در فهرست پرفروش‌ترین رمان‌ها قرار می‌گیرد. در ۲۰۰۱، «سهم آن دیگری» را منتشر می‌کند که به هیتلر اختصاص دارد و در ۲۰۰۲، نسخه‌ای خیال‌پردازانه و هجایی دربارۀ اسطورۀ فاوستوس می‌نویسد با عنوان «آن‌گاه که یک اثر هنری بودم». حکایت‌های دورۀ نادیدنی‌ها، در کشورهای فرانسوی‌زبان و کشورهای دیگر با اقبال فراوان روبه‌رو شد؛ چه در کتاب‌فروشی‌ها و چه در صحنۀ نمایش. کتاب‌های «میلارِپا» در زمینۀ عرفان، «آقاابراهیم و گل‌های قرآن» دربارۀ اسلام، «اسکار و بانوی گلی‌پوش» دربارۀ مسیحیت، «فرزند نوح» (۲۰۰۴) دربارۀ کلیمیت، «سومویی که نمی‌توانست گنده شود» (۲۰۰۹) دربارۀ ذنِ بودایی هستند.

از سال ۲۰۰۰، اریک امانوئل اشمیت که خود را از دنیای ادب و سیاست دور می‌دارد، با سیل جوایز روبه‌رو می‌شود؛ در همان سال فرهنگستان فرانسه جایزۀ بزرگ تئاتر را برای مجموعۀ نمایش‌هایش به او اهدا می‌کند؛ در ۲۰۰۴ جایزۀ بزرگ خوانندگان لایپزیگ،‌ دویچِر بوخِرپرایس را برای حکایت «آقاابراهیم و گل‌های قرآن» و در برلین، جایزۀ معتبر دی کادریگا را برای «انسانیتش و خردمندی‌ای که شوخ‌طبعی‌اش در وجود انسان‌ها پرورش می‌دهد» دریافت می‌کند. در همان پاییز ۲۰۰۴ مجلۀ ادبی لیر در پی نظرسنجی از فرانسویای مبنی بر اینکه از «کتاب‌هایی که زندگی‌شان را تغییر داده‌اند» نام ببرند، «اسکار و بانوی گلی‌پوش» در کنار کتاب مقدس و کتاب‌های سه‌تفنگ‌دار و شازده‌کوچولو قرار می‌گیرد و این درمورد نویسنده‌ای در قید حیات جرو استثناهاست.

بخشی از کتاب ده فرزند هرگز نداشته خانم مینگ

«خانم مینگ مسئول دست‌شویی‌های مردانهٔ گراندهتل شهر یونهای بود، شغلی که اگر هیبت متکبرانهٔ او را نشان می‌داد، موفقیتش را اثبات می‌کرد. برق انداختن وسائل دست‌شویی زنانهٔ انتهای راهرو، برای این ملت که به پسرها ارج می‌نهند، نوعی اُفت به‌حساب می‌آمد. در آن قسمت او خدمتکار بود، این‌جا فرمانروا، زیرا که مردان هزارهزار مقابل او صف می‌کشیدند و سلام می‌گفتند تا وقتی که او با بخشندگی به آن‌ها حق خلاصی اعطا کند. وقتی از درِ مُزین به طرح دامن رد می‌شدیم، صدای خنده و جیغ‌جیغ زنان موقهوه‌ای که درحال تجدید آرایش خود مشغول بحث درمورد مسائل هیچ و پوچ بودند، در هوا پخش می‌شد. درعوض، پشت لنگهٔ دری که طرح شلوار نصب شده بود، چنین چیزی نبود، هیچ صحبتی رد و بدل نمی‌شد. هیچ تفاهم سطحی و بیهوده‌ای وجود نداشت، هیچ‌کس نگاهی به همراهانش نمی‌انداخت، فقط چند آه شنیده می‌شد؛ از ردیف دست‌شویی‌های مردانه نوعی وقار و متانت نمایش داده می‌شد، نوعی فرمان‌برداری گریزناپذیر، همبستگی سربازانی که از قوانین طبیعت پیروی می‌کنند. آیا حضور جدی و محکم خانم مینگ دلیل آن بود؟ این مکان تبدیل به یک آزمایشگاه تجربی متافیزیک و اخلاقی شده بود، جایی که هر انسانِ فانی، توهّمِ قدرت را رها می‌کرد.

شاید به من اعتراض کنید که چرا دارم این جزئیات را به شما تحمیل می‌کنم. بگذارید برایتان توضیح دهم.

معاملات شرکت مرا به جنوب چین می‌فرستاد. در ماه ژوئیه اسباب‌بازی‌هایی از آن‌جا می‌خریدم که کریسمس سال بعدش بچه‌های ما را شیفتهٔ خودش می‌کرد؛ همین‌طور آن‌جا برای بچه‌های چینی سفارش خرت‌وپرت‌های بیشتری می‌دادم. عروسک، نوزاد، ماشین، هواپیما، از این اشیای پلاستیکی که به بهای ناچیزی در استان گوانگدونگ تولید انبوه می‌شد و سپس به فرانسه فرستاده می‌شد تا طراحان و کارگران ما آن‌ها را مطابق شرایط دل‌خواه درست کنند و بخشی از آن‌ها را دوباره به چین بفرستند. رفت و برگشت با کشتی چندان اثری بر حواشی نداشت، اروپایی‌ها و امریکایی‌ها از این روش استفاده می‌کردند و با وجود این‌که کالاها در محل تولید می‌شدند، مارک‌های غربی بر بازار چین تسلط داشتند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
تجربه مثل شمعی است که فقط کسی که آن را در دست گرفته، روشن می‌کند.
شراره
تنها تخیل است که با تولید خیالات و سعی در ایجاد رؤیاها، انسان‌های بدیع و خلّاق می‌سازد؛ بدون آن، ما به هم نزدیک‌ایم، زیادی نزدیک، مشابه، دمرافتاده روی همدیگر در صندوق‌های واقعیت.
شراره
ستایشگرانِ حقیقت خود را وحشی نشان می‌دهند، و سنجیدگی، برتر از صداقت است. برای انسجام جامعه، آرامش و تفاهم بالاتر از حقیقت جای دارد.
شراره
انسان والا بدون رابطهٔ خویشاوندی خود را دوست نشان می‌دهد؛ انسان پست بدون دوستی خود را فامیل نشان می‌دهد.
شراره
تصور می‌کنیم که کم‌یاب هستیم درحالی‌که از یک قالب درست می‌شویم؟ شبیه به‌هم هستیم، حتی در ادعای منحصربه‌فرد بودنمان شبیه به‌هم هستیم...
شراره

حجم

۵۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۵۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان