کتاب به طرف صفر
معرفی کتاب به طرف صفر
کتاب به طرف صفر نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ مجتبی عبدالله نژاد است و انتشارات شرکت کتاب هرمس آن را منتشر کرده است. این کتاب از داستانهای جنایی کریستی است که دو کارآگاه معروفش، پوآرو و خانم مارپل، حضور ندارند.
درباره کتاب به طرف صفر
در این کتابِ آگاتا کریستی، نویل و کی استرینج به همراه آدری استرینج، همسر سابق نویل استرینج، به خانهٔ لیدی ترسیلیان دعوت میشوند تا تعطیلات خود را در آنجا بگذرانند. ولی حضور همسر جدید و سابق آقای استرینج در کنار همدیگر موجب ایجاد فضایی متشنج در این خانه شده که سرانجام به کشته شدن دو نفر به شکلی مرموز منجر میشود و در آخر این بازرس باتل است که با تقلید از روش پوآرو گره از این دو ماجرای عجیب میگشاید.
خواندن کتاب به طرف صفر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای جنایی و معمایی پیشنهاد میکنیم.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی، با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا کریستی، در پانزدهم سپتامبر ۱۸۹۰ در شهر تورکی انگلستان به دنیا آمد و در دوازدهم ژانویهٔ ۱۹۷۶ در آکسفوردشایر درگذشت. او که با نام مستعار مری وستماکوت رمانهای عاشقانه (البته با تهمایههای معمایی) نیز نوشته، شهرتش را مدیون خلق مجموعههای جناییکارآگاهی خانم مارپل و کارآگاه پوآرو است، مجموعههایی که از حیث طراحی پیرنگهای رازآلود و گرهافکنی و گرهگشایی چنان نبوغآمیز و چیرهدستانهاند که لقب «ملکهٔ جنایت» را برای آگاتا کریستی به ارمغان آوردند. او، در کنار شکسپیر، پرفروشترین نویسندهٔ تمام ادوار تاریخ است.
علاقهٔ وافر کریستی به مطالعهٔ آثار چارلز دیکنز و سِر آرتور کانن دویل او را در سنین پایین به ژانر جنایی علاقهمند ساخت و درنهایت در اوایل دههٔ سوم زندگیاش شروع کرد به نگارش داستانهای جنایی.
آگاتا کریستی از نویسندگان عصری است موسوم به «عصر طلایی کارآگاهینویسی کلاسیک». این عنوان به رمانهایی کارآگاهی با سبک و الگوی مشابه اطلاق میشد که در حدفاصل جنگ جهانی اول و دوم خلق شدند. اغلب نویسندگان این عصر بریتانیایی بودند: مارجری الینگهم، آنتونی برکلی، نیکلاس بلیک، رونالد ناکس، آگاتا کریستی و دهها جنایینویس دیگر.
رونالد ناکس در سال ۱۹۲۹ قواعد جنایینویسی کریستی را در قالب ده فرمان به شرح زیر مدون ساخت:
۱. نام قاتل باید در صفحات ابتدایی کتاب ذکر شود، اما نه به گونهای که خواننده در همان ابتدا به او سوءظن پیدا کند.
۲. در مسیر گرهگشایی از جنایت نباید هیچ کمک مافوق طبیعی و غیرعادیای از راه برسد.
۳. بیش از یک اتاق یا گذرگاه مخفی نباید در داستان وجود داشته باشد.
۴. نویسنده نباید به سم ناشناخته یا ابزاری متوسل شود که در پایان داستان نیاز به توضیحات مفصل علمی داشته باشد.
۵. هیچ شخصیت چینیای نباید در قصه حضور داشته باشد.
۶. هیچ تصادفی نباید به کمک کارآگاه بیاید.
۷. خود کارآگاه نباید مرتکب جنایت شود.
۸. کارآگاه مکلف است تکتک سرنخهای بهدستآمده را شرح دهد.
۹. دستیار کارآگاه بههیچوجه نباید افکار و حدسیاتش را از خواننده مخفی نگه دارد. هوش او باید اندکی پایینتر از هوش خوانندهٔ متوسط باشد.
۱۰. دوقلوها یا بدل افراد تنها به شرطی اجازهٔ حضور در داستان را دارند که پیشتر خواننده برای حضورشان آمادگی پیدا کرده باشد.
بخشی از کتاب به طرف صفر
«روی آب، هوا سرد بود. کی کت پوستِ تنگی پوشیده، دستهایش را زیر بغل داده و خودش را جمع کرده بود.
قایق موتوری پایینتر از گالز پوینت پتپتکنان راه افتاد و دور زد به سمت خلیج کوچکی که گالز پوینت را از شبح اخمآلود استارک هد جدا میکرد.
چند بار از باتل در مورد هدفش از این کار پرسیدند، ولی باتل هر بار مثل هنرپیشه ناشی و خنگی دست بلند کرد و گفت به وقتش معلوم میشود. سکوت بود و جز صدای امواج خروشان دریا صدای دیگری شنیده نمیشد. کی و تد کنار هم ایستاده بودند و خیره شده بودند به دریا. نویل وِلو شده و پاهایش را دراز کرده بود. مری آلدین و تامس راید در سینه قایق نشسته بودند. همه هرچنددقیقه یک بار باکنجکاوی به قیافه خونسرد و بیاعتنای مک ورتر نگاه میکردند که در پاشنه قایق ایستاده بود. مک ورتر به هیچ کس نگاه نمیکرد. پشت به آنها ایستاده و قوز کرده بود.
زیر سایه اخمآلود استارک هد که رسیدند، باتل موتور را خاموش کرد و نمایش را شروع کرد. خونسرد حرف میزد و لحن متفکرانهای داشت.
ــ این پرونده بسیار عجیب بود. از عجیبترین پروندههایی که دیدهام. حالا مایلم چند کلمه هم در مورد موضوع قتل به طور کلی حرف بزنم. چیزی که میخواهم بگویم، البته مال خودم نیست و درواقع از آقای دانیل جوان شنیدهام، و چه بسا که او هم از کس دیگری شنیده باشد. از این لحاظ آدم خیلی ناقلایی است! موضوع این است که وقتی گزارش قتل یا مثلاً داستانی جنایی میخوانیم، تصور میکنیم همه چیز از لحظه وقوع قتل آغاز میشود. این اشتباه است. قتل حاصل عوامل مختلفی است که همه در زمان و مکان خاصی به نقطه واحدی میرسند. اشخاص درگیر در قتل هرکدام از جایی آمدهاند و برای این کار دلایلی دارند. الآن آقای راید از مالزی آمده. آقای مک ورتر آمدهاند محلی را که سال قبل قصد خودکشی داشتهاند مجدداً ببینند. خود قاتل هم پایان داستان است. ساعت صفر فرارسیده.
مکث کرد.
ــ ساعت صفر فرارسیده.
پنج نفر نگاهش کردند. پنج نفر، چون مک ورتر سر برنگرداند و نگاه نکرد. هر پنج نفر حیرتزده بودند. مری آلدین گفت:
ــ یعنی مرگ لیدی ترسیلیان نتیجه عوامل گوناگونی است؟
ــ نه، خانم آلدین. مرگ لیدی ترسیلیان، نه. هدف اصلی قتل لیدی ترسیلیان نبوده. قتلی که میگویم نتیجه عوامل گوناگونی بوده، قتل خانم آدری استرینج است.
معلوم بود که نفسها همه بند آمده. به خودش گفت الآن است که از ترس ... .»
حجم
۲۱۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۱ صفحه
حجم
۲۱۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۱ صفحه
نظرات کاربران
اصل کتاب عالی است. منتها ترجمه چنگی به دل نمیزند. در سراسر کتاب، نقش اول داستان، همسرش را «گرگیوس» صدا میزند. مترجم محترم اولین بار که این کلمه را نوشتهاند، زحمت کشیدهاند و برای ما زیرنویس هم گذاشتهاند: gorgeous!!!!!! تو
کتاب خیلی جالبی بود... یک ستاره رو هم برای ترجمهی ضعیف و ویراستاری ناکامل کم کردم.
مثل همیشه جذاب و مهیج