دانلود و خرید کتاب گرگ ها با چشم باز می خوابند (جلد دوم) مهدی میرکیایی
تصویر جلد کتاب گرگ ها با چشم باز می خوابند (جلد دوم)

کتاب گرگ ها با چشم باز می خوابند (جلد دوم)

معرفی کتاب گرگ ها با چشم باز می خوابند (جلد دوم)

کتاب گرگ ها با چشم باز می خوابند (جلد دوم از سرگذشت استعمار) نوشتهٔ مهدی میرکیایی است و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است. این کتاب به شیوه‌ٔ ورود کشورهای جدید استعمارگر به فرایند اشغال سرزمین‌ها می‌پردازد.

درباره کتاب گرگ ها با چشم باز می خوابند

سرگذشت استعمار یک مجموعه ۱۵ جلدی است که در هر جلد آن به بخشی از تاریخ کشورهای استعمارگر و روش‌های استثمار دیگر ملت‌ها توسط آنان پرداخته می‌شود. جلد دوم از این مجموعه با نام گرگ ها با چشم باز می خوابند، به شیوه‌ٔ ورود کشورهای جدید استعمارگر به فرایند اشغال سرزمین‌ها می‌پردازد.

فرانسه و انگلستان با دیدن ثروت هنگفتی که از آن سوی اقیانوس‌ها به کشورهای پرتغال و اسپانیا و هلند روانه بود، برآن شدند تا سهم خود را از جهانی که به تازگی بر روی نقشه‌های آن‌ها دو برابر شده بود، بگیرند.

در این جلد ما با کشور انگلستان و ملکه‌ٔ معروف آن، الیزابت، بیشتر آشنا می‌شویم؛ کسی که تقریبا تمام هزینه‌ٔ دربارش، به‌وسیله‌ٔ دزدی از کشتی‌های اسپانیایی که از مستعمرات باز می‌گشتند تامین می‌شد. سپس نویسنده به جنگ‌های بین انگلستان و اسپانیا می‌پردازد و تغییر سرنوشت قاره بزرگ آمریکای شمالی در اثر این جنگ‌ها را بیان می‌کند. بعد از آن شاهد ورود انگلستان به هند و رقابت این کشور در آن‌جا با استعمارگران قبلی به‌خصوص فرانسویان هستیم. این کشمکش‌ها در نهایت به جنگ‌های ۷ ساله در دو سوی اقیانوس میان دو کشور فرانسه و انگلیس منجر می‌شود که سرنوشت کل جهان را تغییر می‌دهد. 

خواندن کتاب گرگ ها با چشم باز می خوابند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ تاریخ جهان پیشنهاد می‌کنیم. نوجوانان بالای ۱۳ سال می‌توانند با خواندن این کتابْ از اطلاعات تاریخی آن استفاده کنند.

درباره مهدی میرکیایی

مهدی میرکیایی متولد سال ۱۳۵۲ در شهر تهران است. او دارای مدرک دکتری تاریخ و عضو هیئت علمی گروه آموزشی تاریخ دانشگاه علامه طباطبایی است. وی در مجموعه سرگذشت استعمار با زبانی ساده و نثری روان که می‌تواند مخاطب نوجوان را جذب کند، به تاریخ کشورهای اروپایی بعد از دوران رنسانس می‌پردازد؛ زمانی که به‌واسطه سفرنامه‌ٔ معروف مارکوپلو، اروپایی‌ها با فرهنگ و جغرافیای کشورهای شرق آسیا آشنا شده بودند و سودای به‌دست‌آوردن ثروت آن‌ها را در سر می‌پروراندند. 

بخشی از کتاب گرگ ها با چشم باز می خوابند

«رقابت اسپانیا و پرتغال همچنان ادامه داشت. هریک از آن‌ها به نبال مستعمرات بیشتری در آمریکا، آفریقا و آسیا بودند و هنوز هم بر سر خطی که پاپ السکاندر ششم روی نقشهٔ جهان کشیده بود و منطقهٔ نفوذ هرکدام از آن‌ها را مشخص کرده بود چانه می‌زدند.

اما این‌ها دلیل نمی‌شد که ازدواجی بین شاهزادگان پرتغالی و اسپانیایی رخ ندهد. هر کدام از این کشورها به امید اینکه روزی از این ازدواج بهره ببرند به آن رضایت می‌دادند.

در سال ۱۵۷۷ میلادی، سباستین پادشاه پرتغال، به فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا، پیشنهاد کرد که در یک مورد دست از هم‌چشمی بردارند و با هم متحد شوند و به مراکش حمله کنند. فیلیپ این پیشنهاد را نپذیرفت، او از عواقب این کار می‌ترسید اما هنگامی که علاقهٔ سباستین را به این کار دید با او مخالفتی نکرد و به شورای سلطنتی خود گفت: «بگذارید به تنهایی به مراکش برود. اگر موفق شود داماد خوبی خواهیم داشت؛ اگر شکست بخورد مملکت خوبی را به دست خواهیم آورد.» فیلیپ، دایی مادر سباستین بود.

سباستین به مراکش حمله کرد اما به سختی شکست خورد و به قتل رسید. این پادشاه هرگز ازدواج نکرده بود و وارثی نداشت؛ برای همین سلطنت به عموی پدرش کاردینال هِنری رسید. ولی هنری هم دو سال بعد از دنیا رفت؛ در حالی که او هم وارثی نداشت. اکنون بهترین فرصت برای پادشاه اسپانیا پیش آمده بود تا پرتغال را با تمام مستعمراتش به دست آورد. فیلیپ دوم در سال ۱۵۸۱ میلادی وارد لیسبون، پایتخت پرتغال شد. او اکنون پادشاه پرتغال هم بود؛ ازدواجی که پیش از این رخ داده بود کارها را آسان کرد. اکنون نیروی دریایی بزرگ و همهٔ سرزمین‌هایی که پرتغال در آمریکای جنوبی، آسیا و آفریقا به دست آورده بود در اختیار اسپانیا بود.

فیلیپ دوم به پرتغالی‌ها قول داد که با آن‌ها خوش‌رفتار باشد، هیچ اسپانیایی را به جای مقامات پرتغالی منصوب نکند و هر سرباز اسپانیایی که دست به غارت اموال پرتغالی‌ها بزند فوراً اعدام شود. فیلیپ تأکید کرد که آن‌قدر در اعدام این سربازان خطا کار جدی بوده است که فرماندهانش نگران‌اند دچار کمبود طناب شوند.

اسپانیایی‌ها تا اینجا از این رقیب قدیمی خلاص شده بودند؛ اما بقیه رقیبان اروپایی دست از سرنشان برنمی‌داشتند.»

فاطمه
۱۴۰۲/۰۲/۲۲

تعریف این مجموعه رو زیاد شنیدم لطفا جلد اولش رو بذارید تا از ابتدا شروع به مطالعه این مجموعه ارزشمند کنیم اگرم امکانش هست کل مجموعه رو به طاقچه بی نهایت اضافه کنید ممنون از طاقچه🙏⚘

محمد
۱۴۰۳/۰۲/۲۱

حتما مطالعه کنید کتابی بسیار آموزنده

REZA
۱۴۰۲/۰۸/۲۲

برای آشنایی با حقیقت غرب مجموعه خوبی است

Set4yesh_rez4ie
۱۴۰۲/۰۳/۰۵

انگار داری توی ویکی پدیا صفحات تاریخی رو میخونی

برآورده شد. آدم‌های زلزله رئیسی داشتند به نام «ویلیام پن». پدر پن دریاداری بود که پادشاه انگلستان را به حکومت بازگردانده بود و پادشاه هم در مقابل، پاداشی شانزده‌هزار لیره‌ای را به او و
کاربر ۷۳۹۱۱۱۲
فرانسوی‌ها که اکتشافات خود را از شمالی‌ترین نقاط آمریکا آغاز کرده بودند و «فرانسهٔ نو» را در کانادا بنیاد گذاشته بودند، به تدریج به سوی جنوب و جنوب غرب پیش می‌رفتند. فرانسوی‌هایی که به دنبال یافتن سرزمین‌های نو در آمریکا بودند بیشتر
کاربر ۷۴۴۴۱۴۹
هیچ جنگی را نداشتند، به کشیش‌ها عُشریه (یک‌دهم از درآمد خود) را پرداخت نمی‌کردند، نامشان را روی سنگ قبرها حک نمی‌کردند و لباس‌هایی متفاوت با بقیهٔ مردم می‌پوشیدند. ناگفته پیداست که کلیسای انگلستان چقدر از عقاید این گروه، مخصوصاً عدم پرداخت عشریه، عصبانی بود و آن‌ها را مبلغان اندیشه‌های شیطانی می‌دانست و آرزو می‌کرد به نقطهٔ بسیار دوری بروند که صدایشان به گوش هیچ مسیحی دیگری نر
کاربر ۷۳۹۱۱۱۲
نخستین حیلهٔ الیزابت باز گذاشتن دست دزدان دریایی انگلستان برای حمله به کشتی‌های اسپانیایی بود. انگلیسی‌ها نام این کار را «سوزاندن ریش پادشاه اسپانیا» گذاشته بودند. در قرن پانزدهم میلادی بیشتر دزدهای دریایی انگلیسی بودند. اما در قرن شانزدهم هنگامی که دزدان انگلیسی به کشتی‌های اسپانیایی حمله می‌کردند، دزدی دریایی در انگلیس عملی «وطن‌پرستانه» به شمار می‌رفت. کار به جایی رسید که مرز بین تجارت و دزدی دریایی مشخص نبود. گاهی دزدی دریایی با اجازهٔ حکومت صورت می‌گرفت: ناخدایی که به کشتی‌اش دستبرد زده بودند نامه‌ای از حکومت دریافت می‌کرد که به او اجازه می‌داد به کشتی‌های کشوری که
کاربر ۷۳۹۱۱۱۲
از سه گروه تشکیل می‌شدند: شکارچی‌ها که معمولاً دنبال پوست خز بودند، مبلغان مذهبی که تلاش می‌کردند سرخپوست‌ها را به مسیحیت دعوت کنند و بازرگانانی که توتون، چرم و طلای این مناطق آن‌ها را جذب کرده بود. اکنون پیشرفت فرانسوی‌ها انگلیسی‌ها را بسیار نگران کرده بود. یکی از فرمانداران مهاجرنشین‌های انگلیسی در آمریکا به حکومت انگلستان نوشت. اگر شما دشتی را که در غرب کوهستان آله‌گانی واقع است تصرف نکنید فرانسوی‌ها تمام سیزده کوچ‌نشین را دچار خفقان خواهند کرد.
کاربر ۷۴۴۴۱۴۹
دریادار بوردونه مشغول ساخت و پاخت با انگلیسی‌ها بود. او یک‌میلیون لیره از انگلیسی‌ها رشوه گرفته بود و موافقت‌نامه‌ای را با آن‌ها امضا کرده بود. طبق این موافقت‌نامه انگلیسی‌ها در برابر پرداخت پول می‌توانستند دژ و دفتر تجاری خود را در مدرس پس بگیرند. بوردونه پول
کاربر ۷۴۴۴۱۴۹
دوپلکس از پیروزی سرمست بود و تصور می‌کرد این پیروزی نام او را در همهٔ دنیا مشهور ساخته است. اما
کاربر ۷۴۴۴۱۴۹
انگلیسی‌ها توانستند با شکست هلندی‌ها، خلیج دلاوار را تحت سلطه بگیرند. آن‌ها «نئوآمستردام» را هم از هلندی‌ها گرفتند و آن را نیویورک نامیدند. علت نامگذاری هم این بود که پادشاه انگلستان این شهر را در اختیار برادرش دوک یورک گذاشته بود و این منطقه یورک جدید یا نیویورک نام گرفت. مناطق وسیعی هم در شرق آمریکا به نام «مری» همسر پادشاه انگلستان «مری‌لند» نامیده شد.
کاربر ۷۷۲۳۴۰۳
شرکت هند غربی که سابقهٔ بیشتری داشت شرکت مادر و هند شرقی که پس از آن تأسیس شده بود، شرکت دختر لقب گرفته بود. اما ارزش شرکت دختر بیشتر از شرکت مادر بود چون هندوستان ثروتمندتر از لوئیزیانا به نظر می‌رسید. به همین علت هرکس خواهان یک سهم از هند شرقی بود باید چهار سهم از هند غربی می‌خرید. یعنی هرکس چهار مادر داشت، یک دختر به او می‌دادند.
کاربر ۵۶۹۹۱۰۰
فرانسوا نیز به دنبال دریانوردان ایتالیایی می‌گشت تا از خبرگی و تجربهٔ آن‌ها استفاده کند. خبر تلاش‌های فرانسوا به گوش اسپانیایی‌ها رسید و پادشاه اسپانیا فوراً سفیرش را نزد فرانسوا فرستاد تا به او یادآوری کند که پاپ الکساندر ششم، دنیا را بین آن‌ها و پرتغالی‌ها تقسیم کرده بود و فقط آن‌ها می‌توانند به اکتشافات مشغول باشند.
کاربر ۵۶۹۹۱۰۰

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۹۲ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۹۲ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان