
کتاب کتاب غم
۳٫۵
(۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب کتاب غم
«کتاب غم» مجموعه سرودههایی از پوریا عالمی(-۱۳۶۱)، نویسنده معاصر ایرانی است.
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
«زن همسایه
دندان غمانگیزیست در ساختمان ما
که کرم دارد
شارژ ماهانه پنجاه هزار تومان است
شارژ موبایل پنج هزار تومان
هیچ کدام شارژ نیستیم جز پدرم که شارژ ساختمان و شارژ موبایل را میپردازد
و زن همسایه که رییس ساختمان است
چاه ساختمان گرفته
غم حیاط را برداشته
غم پارکینگ را برداشته
من در کوچه بازی میکنم
و هر بار که فحش تازهای میدهم مادرم دندانش تیر میکشد»
پشیمانم کن![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
عباس صفاری
خنده در برفعباس صفاری
هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بوداحمدرضا احمدی
این شفا برسد به دست مجروحترین رویاهاسید علی صالحی
نامی نمی توان گذاشتآریا صدیقی
امید آفتابی من نامههای احمد شاملو و پسرش ساماناحمد شاملو
منظومهی بازگشت و اشعار دیگرمحمد شمس لنگرودی
باغ انار از این طرف استعلی باباچاهی
تابستان، خوشهی انگوراحمدرضا احمدی
ایمان بدون نونمجتبی احمدی
پیام عاشقینزار قبانی
زخمی که از زمین به ارث می بریدعطیه عطارزاده
گوزن در بوران شدیدآرش شفاعی
روی دریا فقط یک قایق کاغذی مانده استاحمدرضا احمدی
و انکار انجیل من استعلی احمد سعید اسبر آدونیس
گزارش به نازادگانسید علی صالحی
دختران تابانزهرا مرادپور
مسئولیت روشنفکرمحمدحامد الأحمری
آکوردی برای صرف شامرسول یونان
انرژی بخشیدن به ذهن و زندگیلری آیورسان
شهر آی قصه ـ قسمت اول: دایناماینا![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
پوریا عالمی
شهر آی قصه ـ قسمت دوم: هاپ هاپپوریا عالمی
شهر آی قصه ـ قسمت نهم: کی پشت دره؟پوریا عالمی
شهر آی قصه ـ قسمت سوم: کرگدنی به نام کرگدنپوریا عالمی
شهر آی قصه ـ قسمت هشتم: حالا به کی بگم؟پوریا عالمی
شهر آی قصه ـ قسمت دهم: درخت پشت پنجرهپوریا عالمی
شهر آی قصه ـ قسمت پنجم: آدام فاضایاپوریا عالمی
شهر آی قصه ـ قسمت هفتم: ماجرای اسم آدمهاپوریا عالمی
شهر آی قصه ـ قسمت چهارم: گربه شماره ششپوریا عالمی
شهر آی قصه ـ قسمت ششم: بارون اومد، چیکار کنیم؟پوریا عالمی
حجم
۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
پوریا، درعرصه ی طنزهای کوتاه شوخ طبعست وبذله خو، درشعر اما، تفردغمگنانه ای دارد واندوه گو. این همه تودرتویی حزن، و آن همه رشادت در طنز گیج می کند مرا.
قابل درک نبود برام. بیشتر یه سری جملات که ازشون غم و افسردگی رو میشد فهمید.
تصویر شعرها خیلی سیاه بود
حتی هنگام خواندن شعر، منِ مخاطب هم گریهام گرفت. بهقول آن دوستی که در همین صفحه گفته آن طنزهای پوریا و غمِ این شعرها و درست بودن هر دو جزو گیجکنندهترین چیزها در ادبیات معاصر میشد باشد اما راستش دیگر
هیچی از کتاب جذبم نکرد. با اینکه وقتی نگرفت خوندنش اما هیچ چیزی هم با خودش نداشت. کنار هم بمونیم.