دانلود و خرید کتاب کیلمنی باغ میوه ال. ام. مونتگمری ترجمه ماندانا قدیانی
تصویر جلد کتاب کیلمنی باغ میوه

کتاب کیلمنی باغ میوه

ویراستار:مهدی گازر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۹از ۱۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کیلمنی باغ میوه

کتاب کیلمنی باغ میوه نوشتهٔ ال. ام. مونتگمری و ترجمهٔ ماندانا قدیانی و ویراستهٔ مهدی گازر است و انتشارات مهراندیش آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب کیلمنی باغ میوه

داستان کیلمِنیِ باغِ میوه دربارهٔ مرد جوانی به نام اِریک مارشال است که برای تدریس به مدرسه‌ای در جزیرهٔ پِرنس اِدوارد می‌رود و با کیلمِنی، دختری که حرف نمی‌زند، اما همه‌چیز را می‌شنود، آشنا می‌شود. هنگامی‌که اِریک قدم به باغ قدیمیِ کانرزها می‌گذارد، کیلمِنی را می‌بیند و صدای ویولن‌زدنش را می‌شنود. چند بار به دیدنش می‌رود و کم‌کم به او دل می‌بندد. وقتی پیشنهاد ازدواج می‌دهد، دخترک رد می‌کند؛ هرچند او هم دوستش دارد، اما به‌رغم اعتراضات اِریک، که اصلاً اهمیتی ندارند، کیلمِنی گمان می‌کند که اگر باهم ازدواج کنند، او مانعی در زندگی این مرد جوان خواهد بود.

در این حین، دیوید، یکی از دوستان خوب اریک که پزشک معروف حلق و حنجره است، برای دیدنش به جزیره می‌آید. کیلمِنی را معاینه می‌کند و می‌گوید که هیچ‌چیز درمانش نمی‌کند مگر اینکه نیازِ روانیِ شدیدی به حرف زدن پیدا کند.

خواندن کتاب کیلمنی باغ میوه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ال. ام. مونتگمری

لوسی مود مونتگُمِری، نویسندهٔ رمان مشهور آن شرلی در گرین گیبلز، در ۱۸۷۴ در کلیفتون واقع در جزیرهٔ پِرنس اِدوارد چشم به جهان گشود. او در ۱۹۱۱، در همین جزیره، ازدواج کرد و پس از آن، به‌دنبال انتقال همسرش به کلیسای لیزکدیل، به اُنتاریو آمد. سه فرزندش در لیزکدیل چشم به جهان گشودند و زمانی که در عمارت کلیسای لیزکدیل زندگی می‌کرد، نزدیک به ده کتاب نوشت. شهرت لوسی مود مونتگمِری بیشتر به‌خاطر مجموعه رمان‌هایی است که با انتشار آن شرلی در گرین گیبلز در سال ۱۹۰۸ آغاز شد. این رمان موفقیتی سریع برای او به‌همراه داشت. پس از آن، مجموعه کتاب‌های دیگر مانند امیلی در نیومون و دوگانهٔ پت را نوشت که زبانزد شدند، اما قابل‌مقایسه با آن شرلی نبودند. وی در طول زندگی‌اش یک دیوان شعر، ۲۰ رمان، ۳۰ مقاله و ۵۳۰ داستان کوتاه منتشر کرد. آثار، خاطرات و نامه‌های این نویسنده، توسط علاقه‌مندان و دانشگاهیان سراسر جهان، خوانده و تدریس می‌شوند.

مونتگُمِری در آوریل ۱۹۴۲ براثر ایست قلبی در تورنتو چشم از جهان فروبست و در جزیرهٔ پِرنس اِدوارد به خاک سپرده شد. در کنار تختخوابش، یادداشتی پیدا شد که در آن نوشته بود: «طلسم‌ها عقلم را زایل کرده‌اند و نمی‌دانم که با این طلسم‌ها چه کنم. خدا مرا ببخشاید و امیدوارم دیگران هم مرا ببخشند، حتی چنانچه درکم نکنند. وضعیتم بسیار ناگوار و غیرقابل‌تحمل است، هیچ‌کس این را درک نمی‌کند. عجب پایانی‌ست بر این زندگی که همواره تمام تلاشم را در آن به‌کار گرفته‌ام.»

بخشی از کتاب کیلمنی باغ میوه

«آفتابِ یکی از نخستین روزهای بهاری با پرتو طلایی‌رنگ و زیبای خود بر ساختمان‌های آجری و سرخ‌رنگِ کالج کوئینزلِئا و محوطهٔ اطرافش نورافشانی می‌کرد. پرتوهای گریزان و درخشانِ طلایی و قهوه‌ایِ آفتاب از میان درختان افرا و نارونِ عریانی که به‌تازگی جوانه زده و شکوفه داده بودند، در گذرگاه‌ها می‌تابیدند و به نرگس‌های زردی که اخیراً در زیر پنجرهٔ اتاق رختکنِ دانشجویان سبز شده بودند، حس زندگی می‌دادند.

در ماه آوریل، نسیمی تازه، خنک و دل‌انگیز بر میدان‌های یادبود وزیدن گرفته بود. گویی این نسیم به‌جای وزیدن از میان خیابان‌های دلگیر و نیمه‌تاریک، آرام در نوک درختان صدا می‌کرد و بر گل‌های پیچک و رونده که جلوی ساختمان اصلی را پوشانده بودند، تازیانه می‌زد. این نسیمی بود که از خیلی‌چیزها آواز سر داده بود، اما آنچه برای هر شنونده می‌خواند، تنها همان چیزی بود که در قلب آن شنونده بود. شاید برای دانشجویانی می‌خواند که اُلد چارلی، رئیس بزرگ کوئینزلئا، در حضور جمعی از والدین، خواهران، عزیزان و دوستانشان، کلاه فارغ‌التحصیلی بر سرشان گذاشته و مدرک تحصیلی‌شان را اعطا کرده بود. احتمالاً برایشان از امید شادی‌بخش، موفقیت درخشان و دستاوردهای متعالی می‌خواند و نیز از رؤیاهای دوران جوانی می‌گفت که شاید به‌طور کامل محقق نگردند، اما ارزش این را دارند که تمامی‌شان را در سر داشت. خدا به داد آدمی برسد که هرگز چنین رؤیاهایی در سر نداشته است، کسی که هنگام ترک دانشگاه، اکنون دیگر سرشار از قصرهای سربه‌فلک‌کشیده و مالک بسیاری از املاک وسیع اسپانیا نیست، بلکه شرافتش را از دست داده است.»

MSB
۱۴۰۱/۱۱/۲۳

نمی تونم بگم قشنگ نبود چون کلا نوشته های پر توصیف رو دوست دارم . اما راستش اینقدر عاشقانه ش ماوارایی و پر اغراق بود که مثل بقیه ی کتاب های مونتگمری به دلم نَشِست. کوتاه بودنش هم مزید بر

- بیشتر
Atefe Heydari
۱۴۰۲/۰۴/۰۷

من نسخه چاپی این کتابو از طاقچه خریدم و تازه به دستم رسیده و خوندمش اولا درباره طاقچه و ارسال کتاب بگم یه کوچولو بیشتر از زمانی که فکر میکردم طول کشید تا به دستم برسه ولی در پیگیری سفارشم

- بیشتر
کاربر ۶۱۳۱۹۵۰
۱۴۰۱/۱۲/۲۸

خیلی خوبه ولی یکم زود به نتیجه رسید

ریحان
۱۴۰۲/۱۱/۰۱

مسیر طی شده داستان ضعیف تر از بقیه ی.نمشته های مونتگومری هست،بنابرین نمیتونم بگم خوب یا بده

غزل
۱۴۰۲/۱۰/۰۹

ترجمه خوبی نداره

آنا خیری
۱۴۰۲/۰۹/۱۸

ترجمه میتونست بهتر باشه.

✨Dreamer Witch✨
۱۴۰۳/۰۴/۳۰

کتاب قشنگ و کوتاهی بود؛ به اندازه‌ی کارهای دیگه‌ی نویسنده، جذاب و پرماجرا نبود، اما حس و حال خوبی داشت.

soha_rj
۱۴۰۲/۱۰/۲۰

شاید به خاطر اینکه این کتاب از کار های اولیه ال.ام.مونتگمریه و خود متن انگلیسی هم چنگی به دل نمیرنه... ولی متن کتاب اصلا و ابدا با بقیه کتاب های مونتگمری و ترجمه های خانم سارا قدیانی و اقای برجیسیان

- بیشتر
esmat
۱۴۰۳/۰۸/۲۷

رمان عاشقانه جالبی بود مثل تمام کتابهای مونتگمری

rima jam
۱۴۰۳/۰۵/۲۱

یک عاشقانه لطیف، خنک و رویایی. توصیف احساساتی زیبا و دلنشین.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۱۵۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان