کتاب قصه لیما
معرفی کتاب قصه لیما
کتاب قصه لیما نوشتهٔ لین ناتیج و ترجمهٔ افسانه لطفی مقدم است و انتشارات دیدار آن را منتشر کرده است. داستان این نمایشنامه از یک پارک در کنیا آغاز میشود و دربارهٔ فیل بزرگ و شگفتانگیزی است که در دام تاجرانی سودجو میافتد.
درباره کتاب قصه لیما
نمایشنامهٔ قصهٔ لیما در سال ۲۰۱۸ منتشر و در ۲۰۱۹ برندهٔ جایزهٔ لوسیل لورتل شد. داستان این نمایشنامه از یک پارک در کنیا آغاز میشود و در دیگر نقاط دنیا ادامه مییابد. ماجرای فیل بزرگ و شگفتانگیزی که در دام تاجرانی سودجو و طماع گرفتار میشود، افرادی که به دنبال تجارت پنهان و غیرقانونی بینالمللی عاج فیل هستند. لیما ما را با خود همراه میکند و از خاطره، ترس، سنت، خواست و نیاز عبور میدهد و تکتک آنها را به ما نشان میدهد. روح این فیل که بهخاطر عاجهایش کشته میشود، پس از مرگ، مسیر عاجهایش را در سفری فریبنده، بهیادماندنی و تأثیرگذار از لابهلای دنیای تاریک تجارت بینالمللی عاج دنبال میکند. قصهٔ لیما افسانهای جذاب و فراموشنشدنی است که رنگ واقعیت به خود میگیرد.
خواندن کتاب قصه لیما را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره لین ناتیج
لین ناتِیج، متولد ۱۹۶۴، نویسنده و نمایشنامهنویس امریکایی، همسر تونی گربزِ فیلمساز است و دو فرزند دارد. او فارغالتحصیل دانشگاه براون و دانشکدهٔ ییل و اکنون دانشیار دپارتمان تئاتر دانشکدهٔ هنر کلمبیا است. ناتیج در آثارش به زندگی مردم بهحاشیهراندهشده میپردازد. او دو بار جایزهٔ پولیتزر را برای نمایشنامههایش دریافت کرده است، نخست در سال ۲۰۰۹ برای نمایشنامهٔ ویرانشده و سپس در سال ۲۰۱۷ برای نمایشنامهٔ مشقت و از این نظر، تنها زنی است که به این افتخار نائل شده است.
آثار ناتیج در امریکا و سراسر دنیا به روی صحنه رفتهاند. نمایشنامهٔ مشقت او، علاوه بر دریافت جایزهٔ پولیتزر، برندهٔ جایزهٔ سوزان اسمیت بلک برن نیز شد و، پس از فروش همهٔ بلیتهایش در تئاتر ملی نیویورک سیتی، در برادوی هم روی صحنه رفت. این نمایش برای اولین بار در ارنا استیج، در فستیوال شکسپیر اورگان، روی صحنه رفت و پس از آن مورد نقد و بررسی منتقدان قرار گرفت.
نمایشنامهٔ ملاقات اتفاقی با ورا استارکِ ناتیج نامزد دریافت جایزهٔ دراما دسک شد. نمایشنامهٔ ویرانشدهاش نیز در کنار پولیتزر، جوایز اُبی، لوسیل لورتل، دراما دسک و انجمن منتقدان آوتر را از آن خود کرد. لباس خواب او، بهعنوان بهترین نمایشنامه، برندهٔ جایزهٔ انجمن منتقدان آوتر و جان گاسنر شد. افسانهبافی یا بازآموزی آندین نیز جایزهٔ اُبی را دریافت کرد. از دیگر نمایشنامههای ناتیج میتوان تکهنانهایی از سفرهٔ لذت لجن، رودخانه، سنگ، ندیمهها و پوف! را نام برد. او برای تبدیل نمایشنامهٔ لباس خواب به اپرا با ریکی ایان گوردنِ آهنگساز همکاری کرد. ناتیج همچنین نمایشنامهٔ این ریدینگ است را به مناسبت افتتاح ایستگاه راه آهن شهر ریدینگ، در پنسیلوانیا در سال ۲۰۱۷، روی صحنه برد.
او بنیانگذار شرکت فیلمسازی مارکت رود نیز هست که از پروژههای اخیرش فیلم آقای بوت سابقهدار، به کارگردانی تونی گاربر و ماکسیم پوزدروکین و آغاز تا فروپاشی، به کارگردانی رِیچل بت اندرسون و تیموتی گروزا است.
ناتیج پروژههای اصلی شبکهٔ اچبیاو را گسترش داد که شامل سیدنی کیمل اینترتینمنت شوتایم دیس ایز دت و هارپو پروداکشنز است. او همچنین نویسنده و تهیهکنندهٔ کمدی ـ درام تلویزیونی او باید آن یکی را به چنگ آورد، به کارگردانی اسپایک لی، از مجموعههای نتفلیکس است. ناتیج همچنین مسئولیت نگارش نمایشنامهٔ موزیکالی را، با نام اِمجِی موزیکال با الهام از زندگی مایکل جکسون بر عهده داشت که در سال ۲۰۲۰ در تئاتر برادوی روی صحنه رفت. این نمایش موزیکال با اجرای برترین آهنگهای مایکل جکسون همراه بود.
از جمله افتخاراتی که ناتیج تاکنون دریافت کرده است میتوان جایزهٔ لورا پلز (برای نمایشنامهنویس برتر امریکایی)، جایزهٔ مریتِ آکادمی هنر و ادبیات امریکا، جایزهٔ دوریس دوک آرتیست، کسب بورسیهٔ تحصیلی پروِستِ دانشگاه کلمبیا، کسب بورسیهٔ تحصیلی «نابغهٔ بنیاد مکآرتور، جایزهٔ مج ایوانز و سیدنی کینگزلی جایزهٔ «نمایشنامهنویس برجستهٔ اشتاینبرگ، جایزهٔ نلسون ای. راکفلر (برای نوآوری)، جایزهٔ افتتاحیهٔ هورتون فوت، جایزهٔ نمایشنامهنویسی جشنوارهٔ ملی تئاتر سیاه آگوست ویلسون، کسب بورسیهٔ گوگنهایم و بورسیهٔ لوسیل لورتل را نام برد.
بخشی از کتاب قصه لیما
«رحمان: چرا دیگه نمیمیره؟
گیدی: این یه فیل جنگجوئه. میدونه شکارش کردیم.
رحمان: چطور؟
گیدی: بوی تو رو حس میکنه.
رحمان: من رو؟
گیدی: آره، بوی گندت رو. حیوونهای نر بزرگ بوی دشمنهاشون رو از فاصلهٔ دور هم حس میکنن. فکر میکنی چرا ردیابیش این قدر سخت بود؟ اون... اون یه فیل سرگردون پیره. خیلی باهوشتر از بقیه.
رحمان: به نظرت صدامون رو میشنوه؟
گیدی: بله که میشنوه.
[لیما مینالد. گیدی به چشمهایش خیره میشود.]
لیما: [با نالهای جانکاه از درد.] اگه صدای من رو میشنوین فراموش نکنین من چهلوپنج پاییز رو از برم، پنج تابستون در پی علف خشک. [ناله همراه با خُرخُر]
رحمان: چرا این قدر سر و صدا میکنه؟
گیدی: داره با مرگ میجنگه.
[لیما دوباره از درد فریاد میزند.]
لیما: اگه صدای من رو میشنوید، به بچههام بگین که قبل از مرگ جنگیدم.
رحمان: بهش شلیک کن.
گیدی: نه نمیخوام گلولههام رو حروم کنم.
[گیدی تف میکند.]
صدای تیر محیطبانها رو به اینجا میکشونه و من امشب اصلاً دنبال دردسر نیستم.»
حجم
۹۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۹۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه