کتاب محفل فیلسوفان خاموش
معرفی کتاب محفل فیلسوفان خاموش
کتاب محفل فیلسوفان خاموش نوشتهٔ نورا ک. و ویتوریو هوسله و ترجمهٔ کورش صفوی است و انتشارات شرکت کتاب هرمس آن را منتشر کرده است. این کتابْ نامههایی حاوی پرسش و پاسخهای فلسفی بین دختری ۱۱ساله و استاد فلسفه است.
درباره کتاب محفل فیلسوفان خاموش
«محفل فیلسوفان خاموش» مجموعه نامههایی است که به مدت دو سال میان دختری یازدهساله و استاد فلسفۀ دانشگاه اِسن آلمان ردوبدل شده است. این دختر بعد از خواندن کتاب دنیای سوفی اثر یوستین گوردر، با پرسشهای زیادی روبهرو میشود و این موضوع باعث میشود که این نامهنگاری بین او و استاد دانشگاه شکل بگیرد. سوالات کودکانۀ دختر از پیچیدهترین مسائل فلسفی است و پروفسور هوسله را وادار میکند تا در میان این نامهها دست در دست نورای کنجکاو و مبهوت از مسیر هزارتوی فلسفه بگذرد و به پرسشهای او پاسخ دهد.
این نامهنگاریهای عجیب و غیرمعمول، در نهایت مجموعهای را فراهم میآورد که در نوع خود نوشتهای مقدماتی دربارۀ فلسفه به شمار میآید و ذهن افراد کنجکاو را به خود مشغول میسازد.
خواندن کتاب محفل فیلسوفان خاموش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان و جوانان شیفتهٔ فلسفه و پژوهشگران رشتهٔ فلسفه و فلسفه برای کودکان (فبک) پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب محفل فیلسوفان خاموش
«ویتوریوی عزیزم
به خاطر نامه جالب و فوقالعادهات خیلی خیلی ممنونم. حالا میتوانم بگویم که نظر ارسطو را درباره زنان بهتر فهمیدهام. انگار کسی که باید معذرت بخواهد من هستم نه او. اگر بار دیگر به آن محفل فیلسوفان خاموش رفتی، از طرف من از او عذر بخواه. اما از طرف من این را هم به او بگو که قبول دارم آن وقتی که او در یونان باستان زندگی میکرده شرایط با حالا خیلی فرق میکرده، ولی او میتوانست همان موقع هم استادش افلاطون را الگوی خودش قرار دهد. به هر حال به نظر میرسد، افلاطون نظر مساعدتری نسبت به زنان داشته. نمیدانم اصلاً ارسطو دیوتیما را میشناخته یا نه. این خانم باعث شد تا سقراط به دیدگاه فلسفی مهمی دست یابد. بله، یک زن! حیف که وقتی تو به آن کافه رفته بودی، افلاطون آنجا نبود. حتما خیلی کیف میکردی اگر میتوانستی با او هم صحبت کنی، مگه نه؟ فکر نمیکنم قیافهاش مثل ارسطو خشن باشد. راستی یادت نرود، دفعه بعد که رفتی آنجا به رنه دکارت بگو درباره رؤیا و حقیقت نظر خاصی دارم که باید برایش تعریف کنم.
به نظر من رؤیا و واقعیت دو جهان مختلفاند. رؤیا دنیای تخیلات و افکار ماست. از رؤیا و واقعیت چیزی به وجود میآید که از درون ما بیرون میریزد. واقعیت برای ما دنیای حواس ماست؛ البته علوم، تاریخ یا حتی زبانهای مختلف هم در همین دنیا قرار دارند. حالا آیا ما واقعا تمام واقعیت را درک میکنیم یا نه؟ ما تقریبا هیچ چیزی درباره خدا نمیدانیم. با وجود این، خدا وجود دارد. پس حقیقت برای ما کامل نیست. در مورد رؤیا هم مسئله همین است. رؤیاهای ما هم مطالبی ناقص و تقریبیاند. بعضی وقتها از رؤیاهایمان چیزهایی یاد میگیریم؛ بعضی وقتها هم از واقعیتها. ما به کمک این دو جهان، انگار جهانهای دیگری را برای خودمان میسازیم. اما من نفهمیدم منظور رنه از این مطلب چیست که میگوید: «خداوند گاه ما را در مسیر دستیابی به حقیقت فریب میدهد».»
حجم
۲۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۱ صفحه
حجم
۲۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۱ صفحه