کتاب نظریه بازتولید اجتماعی
معرفی کتاب نظریه بازتولید اجتماعی
کتاب نظریه بازتولید اجتماعی؛ بازترسیم طبقه، بازتمرکز بر ستم نوشتهٔ تیتی باتاچاریا و ترجمهٔ پرویز صداقت، پریسا شکورزاده، مرجان نمازی، منصوره خائفی، نرگس ایمانی مرنی و محمد بیکران بهشت است و انتشارات خوب آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب نظریه بازتولید اجتماعی
تاریخ سلطه، در انواع مختلف آن، چنان درازدامن است که پیجویی سرآغاز بیچونوچرایش، اگر نگوییم ناممکن، بسیار دشوار است. اما تقریباً بهیقین میتوان گفت که، از همان سرآغازهای پوشیده در ظلمات پیشاتاریخ، رقیبی سمج سایهبهسایه در تعقیب آن بوده است؛ رقیبی که گاه کمجان و کمشمار و لنگلنگان در سودای تغییر وضع موجود بوده است و گاه، در هیئت جنبشها و حرکتها و «بدعت»ها، نفس آن را به شماره انداخته است.
مردسالاری نیز، با تاریخی به درازای تمام گونههای سلطه، سدههاست سایهٔ چنین رقیبی را پشت سر خود حس میکند. حضور گاه کمرنگ و گاه پررنگ مطالبات زنان در جنبشهای اجتماعی چنان بوده که یکی از فمینیستهای برجستهٔ چند دههٔ اخیر از «تاریخ بلند مقاومت» دم میزند. جنبشهای تبعیضستیزانهٔ زنان حدود دو سده است که فمینیسم خوانده میشود. فمینیستها در قالب جنبشها و ایدئولوژیهای گوناگون به مقاومت «در مقابل» سلطهٔ مردسالاری ایستادهاند و به مصاف سویههای متعدد آن رفتهاند. امروزه میتوان سنتهای مختلف این «تاریخ بلند مقاومت» را بازشناخت و دربارهشان داوری کرد. مجموعهٔ «در مقابل» میکوشد آثاری از سنت انتقادی جنبش زنان را منتشر کند که دستدردست جنبشهای اجتماعی در مقابل مردسالاری حاکم ایستادهاند و بهرهگیری آن از شکلهای «معاصر» سلطه یعنی سرمایهداری، نژادپرستی و ازایندست، برای تشدید تبعیض علیه زنان را واکاوی میکنند.
فصلهای کتاب نظریه بازتولید اجتماعی از این قرار هستند:
مقدمه: ترسیم نظریهٔ بازتولید اجتماعی، تیتی باتاچاریا
بحران مراقبت؟، دربارهٔ تناقضهای اجتماعیبازتولیدی سرمایهداری معاصر، نانسی فریزر
کارگرانِ بدون ذخیره، سالار مهندسی و اما تایتلمان
چگونه طبقه را نادیده نگیریم، بازتولید اجتماعی کار و طبقهٔ کارگر جهانی، تیتی باتاچاریا
تقاطعیافتگی و علم دیالکتیک، بازسازیهای انتقادی در نظریهٔ بازتولید اجتماعی، دیوید مکنالی
کودکان، کودکی و سرمایهداری منظری از بازتولید اجتماعی، سوزان فرگوسن
کار بسیار، فراغت اندک: بازتولید اجتماعی، مهاجرت، و کار خانگی مزدی در مونترال، کارمن تیپل هاپکینز
مستمری بازنشستگی و بازتولید اجتماعی، سراپ ساریتاس اوران
از فمینیسم بازتولید اجتماعی تا اعتصاب زنان، چینتزیا آروتزا
خواندن کتاب نظریه بازتولید اجتماعی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتهٔ جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نظریه بازتولید اجتماعی
«مارکس نیروی کار را یک کالای ویژه تعریف میکند توانایی کار که سرمایهدار در بازار مییابد و آن را برای تولید ارزش اضافی به کار میبرد. به باور مارکس، این کالای خاص، مانند همهٔ کالاهای دیگر، دارای ارزش است و این ارزش «مثل هر کالای دیگری، با زمان کار لازم برای تولید این کالای خاص تعیین میشود.» درحالیکه در این تعریف ارزش نیروی کار بهعنوان مجموع ارزشهای مصرفی در نظر گرفته میشود که خود را در زمان کار نشان میدهند، راه دیگر برای تعریف آن اشاره به ارزش همارز برای مجموع ارزشهای مبادلهای لازم برای بازتولید آن است: دستمزد. بااینحال، هیچیک از این رویکردها قادر به تبیین کالاها و خدماتی نیستند که دارای ارزش مصرفی هستند اما ارزش مبادلهای ندارند، مانند فعالیتهای بازتولیدی در خانوار یا خدمات دولتی، و آنهایی که هیچ ارزش مصرفی ندارند اما جزئی از زندگی روزمرهٔ مدرن هستند، مانند هنر یا کالاها و خدمات تجملی. بهعبارتدیگر، نیروی کار صرفاً از طریق کالاها و خدماتی که در روابط سرمایهداری تولید میشوند بازتولید نمیشود؛ و علاوه بر آن به تدارکات و فرایندهای غیر سرمایهدارانه، مانند تدارکات دولتی و کار خانوار پیوند میخورد. در این زمینه، این بحث را دنبال میکنیم که ارزش نیروی کار به سطحی از زندگی وابسته است که برای بازتولید اجتماعی کارگران خارج از کنترل مستقیم، اگر نگوییم نفوذِ روابط تولید ضروری است. بنابراین، یکی از محورهای بحث حاضر این ایده است: ارزش نیروی کار صرفاً مجموع زمان کار لازم برای بازتولید ماهیچهها و اعصاب کارگر نیست، بلکه به فرایندهای بازتولید اجتماعی گستردهتری مربوط است که ارزش آن در رابطه با طبقهٔ سرمایهدار، دولت و خانواده تعیین میشود.
مارکس به جنبهٔ «بازتولید نسلی» برای ارزش نیروی کار اشاره میکند و به هزینههای کودکان (ازجمله آموزش) از نظر بازتولید نسلهای آیندهٔ کارگران اشاره میکند. بااینحال، در نظریهٔ ارزش، آنچه برای افراد سالمند (کارگران گذشته) اتفاق میافتد عمدتاً جنبهای نادیدهگرفتهشده از بازتولید اجتماعی نیروی کار است. واضح است که مستمری بازنشستگی نه کالا است و نه خدمتی که با زمان کار مطابقت داشته باشد. در عوض، مستمری بازنشستگی درآمد سالمندی است که، پس از بازنشستگی، برای مبادلهٔ مواد تداومبخش به زندگی استفاده میشود. بنابراین، آنها بهطور مستقیم بخشی از نیروی کار فردی در طول حرفهٔ کارگر نیستند. در این راستا، مستمری بازنشستگی جزئی از درک گستردهتر از ارزش نیروی کار بهعنوان استاندارد زندگی برای طبقهٔ کارگر است که شامل پرداختها و مزایای لازم برای بازتولید اجتماعی نسلی است. این دو موضعتعریف ارزش نیروی کار بهعنوان استاندارد زندگی و قرار دادن مستمری بازنشستگی در درون آن، در ارتباط با فرایندهای بازتولید اجتماعیاین پرسش را مطرح میکند که چه کسی مستمری بازنشستگی را پرداخت میکند و مستمری بازنشستگی از کدام منبع پرداخت میشود.»
حجم
۳۲۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۳۲۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه