دانلود و خرید کتاب سیذارتا ترجمه مهدی جواهریان
تصویر جلد کتاب سیذارتا

کتاب سیذارتا

معرفی کتاب سیذارتا

کتاب سیذارتا؛ چنین زیست بودا ترجمهٔ مهدی جواهریان و پیام یزدانجو است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب سیذارتا

سیذارتا گوتاما، بنیان‌گذار آموزه‌هایی که امروزه با عنوان آیین‌بودایی شناخته می‌شود، در شمال هندوستان و در خاندانی سلطنتی به دنیا آمد؛ در جوانی دنیای دربار را رها کرد و به راه ریاضت رفت و به بیداری و روشنی دست یافت، «بودا» شد؛ و آن‌گاه باقی عمر را صرف سفرها و ابلاغ آموزه‌های خود به شاگردان و رهروان کرد. زندگانی بودا هم، چون هر چهره‌ٔ تاریخی دیگری، با اسطوره‌ها و افسانه‌های گوناگون درآمیخته است، اما مجموعه‌ٔ مشترکی از رخدادهای بیش‌وکم همسان در انبوه این روایت‌ها به چشم می‌خورد که به‌عنوان بزنگاه‌های بنیادین در تکوین شخصیت و همچنین تکامل تعلیمات او نقشی اساسی ایفا کرده‌اند؛ کتاب سیذارتا بازنوشت همین رخدادها است.

خواندن کتاب سیذارتا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند دربارهٔ بودا بیشتر بدانند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سیذارتا

«ماه‌ها گذشت و میلاد بودا نزدیک شد. آن‌گاه مایا به نزد شودودانا رفت، و گفت: «میلاد فرزندمان نزدیک است. می‌خواهم پسرمان به باغ و بیشه‌ای آکنده از گل‌های خوش‌بو به دنیا آید.»

شودودانا گفت: «آفرین! همین کن.»

مایا، به هر نظر آراسته، همراه ندیمگانِ خود راهی لومبینی، بیشه‌ای سراسر سبز و در امن و آرامش، شد. به درخت تنومندی رسید که شاخه‌های‌اش از بارِ شکوفه‌های شگفت خم شده بود. مایا شاخه‌ای به دست گرفت، و همان دم از جنبش ایستاد. لب‌خندی بر لبان‌اش پیدا شد، و کودک در توری از طلا به دنیا آمد، و مایا پسرش را در آغوش خود یافت.

آن دم، جهان به لرزه درآمد. درختان سراسر در شکوفه شدند، و میوه‌های رسیده از سرشاخه‌ها افتادند، آذرخشی در آسمان رخشید، و بیماران از مرض‌ها شفا یافتند، و گرسنگان سیر شدند، و مستان به هشیاری آمدند، و خمیدگان قامت افراشتند، و لنگان به راه افتادند، و خردباختگان به خرد رسیدند، و ناتوانان توان یافتند، و زندانیان همه از بندها رستند، و بدکارگان از بدی‌ها گسستند.

آسمان گشوده شد. سروشِ مینوی به گوش‌ها سرازیر گشت. ددان همه از غرش ایستادند، و دشمنان مهربان شدند، و تنها مارا، خدای مرگ و شیطان شریر، از این در اندوه و آشفتگی شد.

بودا سراسر سپیدی و روشنی بود. و همان دم که به دنیا آمد، هفت گام بر خاک برداشت، آن‌چنان که جای پای‌اش همانند هفت اختر می‌درخشید. و راه رفتن‌اش به خرامیدن شیر می‌مانست. و ناگهان، با صدایی به زیبایی آواز پرندگان به همیالیا، به سخن در آمد و گفت: «این من ام، بودا! اینک آمده‌ام تا تمام مردمان به راه روشنی آورم، رهایی و رستگاری آموزم!»

آنک، از دل آسمان، دو رودِ غران بر سرش سرازیر شد، یکی سرد و دیگری گرم، و این‌گونه بودا پاک شد و تعمید یافت.

خبر به شودودانا رسید، و پادشاه با تمام خاندانِ شاکیا و اهل دربار راهی جنگل شد. و چون به نزد مایا و نزدیک بودا رسید، گفت: «من این پسر را کرنش می‌کنم، باشد که هرکس او را کرنش کند، از آن که نام‌اش سیذارتا، کام‌روا، خواهد بود.»

پس، همگان به بودای نوزاده کرنش کردند، و در ثنای اعجازش سرودِ ستایش سر دادند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۰۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان