دانلود و خرید کتاب قصبه نوری بیلگه جیلان ترجمه پدرام رمضانی
تصویر جلد کتاب قصبه

کتاب قصبه

انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:
۳.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قصبه

کتاب قصبه نوشتهٔ نوری بیلگه جیلان و ترجمهٔ پدرام رمضانی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتابْ متن فیلم‌نامهٔ قصبه اثر بیلگه جیلان است.

درباره کتاب قصبه

فیلم‌های نوری بیلگه جیلان که به کندی در نماهای طولانی، تقابل سنت و مدرنیته در قـالب تضـاد فضاهـای زندگی شهری و روستـایی و همچنین پرداخت به وجوه فردمحورانه‌ٔ انسانِ گیرافتاده در روزمرگی‌های زندگی مدرن مشهور است، به شدت تحت تأثیر فیلم‌سازان مورد علاقه‌اش تارکوفسکی، آنتونیونی و برگمان است. او در همه‌ٔ فیلم‌هایش ترس، جداافتادگی و عقیم ماندن در روابط شخصی و اجتماعی انسان‌ها را به نمایش می‌گذارد. شخصیت‌های او گویی در بحرانی اگزیستانسیالیستی در مواجهه بـا جهان بیرون مدام در حـال دست‌و‌پنجه نـرم‌کردن با شکست‌هایشان هستند و بدون آنکه آگاهی‌ای از خود و شرایطشان داشته باشند، در عین تلاش برای زندگی بهتر همواره گیج و مبهوت و سرخورده به دور خود می‌چرخند.

نوری بیلگه جیلان با ساخت فیلم قصبه که نقطه‌ٔ عطفی برای سینمای ترکیه به شمار می‌رفت و همچون شهاب سنگی بر آن فرود آمد، در ابتدای راه خود توانست دست‌آورد زیبایی کسب کند و موفق به انتقال اصالتی کم‌نظیر در این جهان پرتناقض شود.

خواندن کتاب قصبه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران آثار نوری بیلگه جیلان و سینمای ترکیه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره نوری بیلگه جیلان

نوری بیلگه جیلان فیلم‌ساز و عکاس، متولد سال ۱۹۵۹ در استانبول ترکیه، با مدرک مهندسی برق به دانشگاه هنر رفت و دو سالی را سینما خواند. پس از طی دورانی ده‌ساله در دههٔ هشتاد میلادی که به عکاسی مشغول بود، نخستین فیلم خود را به نام پیله در سال ۱۹۹۵ ساخت که در جشنوارهٔ کن همان سال به نمایش درآمد. او سه سال بعد فیلم سیاه و سفید قصبه را نوشت و کارگردانی کرد. جیلان پس از آن تاکنون هفت فیلم دیگر ساخته که آخرین آن‌ها پس از اکران در جشنوارهٔ کن ۲۰۱۸ در سینماهای ترکیه به روی پرده رفته است.

فیلم‌های سه میمون (۲۰۰۸)، روزی روزگاری در آناتولی (۲۰۱۱) و خواب زمستانی (۲۰۱۴) موفق‌ترین آثار جیلان به‌شمار می‌روند که اولی جایزهٔ بهترین کارگردان جشنواره فیلم کن ۲۰۰۸، دومی جایزه گرندپری جشنوارهٔ فیلم کن ۲۰۱۱ و سومی جایزهٔ بهترین فیلم جشنواره فیلم کن ۲۰۱۴ را نصیب او کرد. فیلم «روزی روزگاری در آناتولی» به عنوان نماینده سینمای ترکیه در جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان ۲۰۱۱ معرفی شده بود.

بخشی از کتاب قصبه

«مزرعهٔ ذرت پدربزرگ، مادربزرگ، پدر، مادر، صافت، آسیه، علی

(خارجی، شب)بچه‌ها شاخه‌های بلند ذرت را با دست کنار می‌زنند و جلو می‌روند. گاهی هنگام دویدن لابه‌لای بلال‌ها، کوچک دیده می‌شوند. (لنز ۱۸ میلی‌متری، شاید اسلوموشن) آن‌ها به خانواده که بین درخت‌ها آتش روشن کرده‌اند می‌پیوندند. نمای نزدیک از خانواده که دور آتش نشسته‌اند. پدربزرگ، مادربزرگ، پدر و مادر. نمای پشت سر از خانواده که بچه‌ها به آن‌ها نزدیک می‌شوند.

پدربزرگ: «... در اصل اگر شکممون رو خوب سیر می‌کردیم، می‌تونستیم انگلیسی‌ها رو نابود کنیم اما...»

مادر: «کجا موندید؟ باز هم مشغول بازی شدید، نه؟»

آسیه: «وقتی داشتیم از قبرستون جمعهٔ متروکه رد می‌شدیم، شکارچی‌ای رو اتفاقی دیدیم که بابا رو می‌شناخت!»

پدربزرگ: «این حسین اوزون بچهٔ چاکیره، همیشه این دوروبرا شکار می‌کنه.»

مادر: «مگه من بهتون نگفتم بی‌معطلی، یک راست بیایین؟ ببینین چیزی نمونده تاریک بشه. اصلاً واسه چی از لای بلال‌ها می‌آیید؟ خب از اون طرف بیایید. آخر سر یه روز تیر می‌خورید...»

آسیه: «بابا ما از لای بلال‌ها رد می‌شیم، له‌شون نمی‌کنیم که.»

پدر: «زیاد به بچه‌ها گیر نده، مزرعه‌ها و آدم‌های این‌جا همه‌شون قابل‌اعتمادند، اتفاقی نمی‌افته.»

پدربزرگ: «خیاطه شلوار من رو درست کرده؟»

آسیه: «درست کرده...»

پدربزرگ: «ها!»

آسیه: «پنجاه لیر شده.»

پدربزرگ: «ها؟»

آسیه: «می‌گه پنجاه لیر شده.»

پدربزرگ: «چه‌قدر؟!»

آسیه (با تأکید): «پنجاه...»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
صافت: «هر جا که مُردم، حالا هر جا که می‌خواد باشه، همون‌جا یک گودال بکنن منو بندازن توش... یا این‌که بسوزوننم یا این‌که بندازنم تو دریا، چه می‌دونم...» پدربزرگ: «مگه می‌شه؟ وقتی آدم به مرگ نزدیک می‌شه شروع می‌کنه به فکر کردن. از لحاظ روحی هم آماده می‌شه. وگرنه غیرقابل تحمله، باید باور داشت. در ضمن، زن عموت راست می‌گه. ما رو این خاک به دنیا اومدیم، بزرگ شدیم، همه جور حیوون و گیاه و پرنده‌ش رو می‌شناسیم. اونام انگار ما رو می‌شناسن... تغییر فصل‌ها، گرم شدن آب‌وهوا، طوفان‌هاش رو می‌شناسیم. روی این خاک قوم‌وخویش‌هامون زندگی می‌کنند، زیرش هم مرده‌هامون‌اند. آدم تو غربت می‌خشکه. به هرجا و به هرکی نگاه کنه غریبه‌اس.»
Hrays

حجم

۴۹۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۴۹۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان