دانلود و خرید کتاب سه میمون نوری بیلگه جیلان ترجمه پئریکا گلیاری

معرفی کتاب سه میمون

کتاب سه میمون نوشته نوری بیلگه جیلان و ابرو جیلان و ارجان کسال است و با ترجمه پئریکا گلیاری و پدرام رمضانی در انتشارات چتر فیروزه منتشر شده است.

درباره کتاب سه میمون

سه میمون با سکانسی در شب آغاز می‌شود و ثروت (ارجان کسال)، یک سیاست مدار میان‌سال را نشان می‌دهد که پشت فرمان ماشین چرت می‌زند و در جاده ای که به نظر دورافتاده می‌رسد رانندگی می‌کند. پس از آن طولی نمی‌کشد که یک نفر را با ماشین زیر می‌گیرد و می‌رود. پس برای از دست ندادن شانسش در انتخاباتی که به زودی برگزار خواهد شد از راننده‌اش ایوب (یاووز بینگول) می‌خواهد تقصیر را گردن بگیرد و در مقابل مبلغی برای تأمین امنیت مالی خانواده‌اش دریافت کند. ایوب با بی‌میلی پیشنهاد را قبول می‌کند و برای جرمی که مرتکب نشده به زندان می‌رود و همین اتفاق داستان این فیلمنامه را شکل می‌دهد. 

نوری بیلگه جیلان، کارگردان ترک، جایزهٔ بهترین کارگردانی را از جشنوارهٔ فیلم کن سال ۲۰۰۸ برای آخرین فیلمش یعنی سه میمون دریافت کرد. جیلان یک شیوهٔ هنری و در مقیاسی کوچک را برای تولید فیلم‌هایش برگزیده است و خودش می‌نویسد، کارگردانی می‌کند، فیلم می‌گیرد، در تدوین شرکت می‌کند و گاهی حتی در فیلم خودش بازی می‌کند. او فیلم‌های کم‌هزینه می‌سازد و با تیم کوچکی برای تولید فیلم همکاری دارد. او تصویرکاملی از یک کارگردان ملی‌گرای ترک از خود نشان داده است و این کتاب آخرین اثرش سه میمون را معرفی و بررسی می کند.

خواندن کتاب سه میمون را بهچه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به سینمای جهان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سه میمون

۱- داخل اتومبیل / ثروت / داخلی و خارجی / شب.

ثروتِ ۵۰ ساله در جاده‌ای بیرون شهر با اتومبیل مدل‌بالایش در حال رانندگی است. در حالی که سعی دارد خوابش نبرد، یک لحظه غفلت می‌کند و به کسی می‌زند. مردی که [ثروت] به او می‌زند، به شیشهٔ جلو برخورد کرده و پشت اتومبیل می‌افتد. ثروت با وحشت از خواب می‌پرد و قبل از اینکه اتومبیل از جاده خارج شود، به فرمان مسلط شده و در آخرین لحظه موفق می‌شود آن را کنترل کند. از اتومبیل پیاده شده و به پشت سرش نگاه می کند. مردی را می‌بیند که بی‌حرکت روی زمین دراز کشیده است. به کنارش می‌رود، خم شده و با دست تکانی به او می‌دهد. در همان حین، نور چراغ اتومبیلی از پشت نزدیک می‌شود. ثروت بی‌اختیار پشت اتومبیلش مخفی می‌شود. اتومبیل نزدیک‌تر شده و بدون اینکه توقف کند، به راهش ادامه می‌دهد. سرنشین‌هایش یک زن و شوهر و در صندلی عقب بچه‌ها، موقعیت تصادف را در حال عبور با کنجکاوی برانداز می‌کنند و می‌روند ولی می‌ترسند بایستند. ثروت وقتی دوباره بالای سر مرد می‌رود، متوجه می‌شود او هنوز نمرده و در حال جان دادن است. هنگامی که کنارش می‌نشیند تا ببیند حالش چطور است، دستش خونی می‌شود. خونِ روی دست، ترسش را دو چندان می‌کند. خونی را که روی زمین جمع شده می‌بیند، لختی تردید کرده، سپس سوار اتومبیلش می‌شود. سعی می‌کند خون را باعجله به چیزهایی بمالد و پاکش کند سپس از محل حادثه می‌گریزد.

۲- تیتراژ (زمینهٔ سیاه، نوشته‌های سفید)

صداهایی شنیده می‌شود. قطار عبور می‌کند. زنگ تلفنی که آهنگین است به صدا در می‌آید.

۳- خانه / ایوب، هاجر / داخلی / شب.

ایوب ۴۵ ساله و زن زیبای حدوداً ۳۸ ساله‌اش، هاجر، شب در رختخوابشان خوابیده‌اند. تلفن همراه ایوب که از تیتراژ در حال زنگ خوردن بود، همچنان در حال زنگ خوردن است. ایوب بلند شده و به سالن پذیرایی می‌رود و تلفنش را جواب می‌دهد. رئیسش، ثروت، پشت خط است.

ایوب: بفرمایید آقا... همین الان آقا... الان می‌آم آقا...

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۸۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان