کتاب پاسکال
معرفی کتاب پاسکال
کتاب پاسکال نوشتهٔ بن راجرز و ترجمهٔ اکبر معصوم بیگی است و انتشارات آگه آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه فیلسوفان بزرگ نشر آگه است. این جستار دربارهٔ شاهکار بلز پاسکال، اندیشهها، است. قدری خاصتر، دربارهٔ تک جنبهای از آن اثر است و آن جنبه عبارت از دفاع (طنزآمیز) پاسکال است از بلاهت تودهوار؛ کوشش اوست برای نشاندادن اینکه مردم عادی که آموزش فلسفی ندیدهاند، آن قدرها که فیلسوفان مایلاند ادعا کنند نامعقول نیستند. این استدلال پاسکال را که «مردم عادی آن قدرها که گفته میشود پوچ و عبث نیستند»، بسیاری از خوانندگان آثار او، دستکم در بیرون از فرانسه، نادیده میگیرند. با این همه، همین که یک بار این نکته روشن شود، نهتنها به ارزیابی کاملتر اندیشهها، بلکه به درک بهتری از اهمیت پاسکال در مقام منتقد هوشمند و بنیادبرانداز سنت فلسفی راه میبریم.
درباره کتاب پاسکال
بلز پاسکال که پسر کارمندی در دستگاه دولت از اهل اوورنیِ فرانسه بود، نه فیلسوف به معنای متعارف این کلمه، بلکه ریاضیدانی نابغه و دانشمندی دفاعیهنویس در مسائل جدلیالطرفین مذهب کاتولیک بود که آثار نبوغ و فطنت هم از آغاز کودکی در او نمایان بود و نخستین رسالهٔ نوآورانهٔ خود را در مخروطات در سیزدهسالگی به قلم آورد. باری، پاسکال در ۱۶۴۶ تحت تأثیر مذهب ژانسنیسم قرار گرفت. در آغاز به نظر میآمد که در اوایل دههٔ ۱۶۵۰ خود را از زیر تأثیر این مرام مذهبی بیرون کشیده باشد، ولی در همان احوال دستخوش چنان تجربهٔ دینی عمیقی شد که سراسر زندگی او را برای همیشه دیگرگون کرد. ژانسنیسم که جنبشی کاتولیکی بود که بر پایهٔ نظریات یانسنیوس، اسقف، فقیه و متأله معروف هلندی در سدهٔ هفدهم و به خلاف دیدگاه آگوستینی در باب مسائلی چون فیض و ارادهٔ آزاد شکل گرفت، بر این عقیده استوار است که بشر هیچگاه در اعمال و رفتار خود آزادی ندارد، زیرا که یا دستخوش شهوات و دلخواستههای خویش است یا بازیچهٔ لطف و فیض الاهی. اگر لطف خدا همیشه مدد میکرد و شامل حال ما میشد هرگز گناه نمیکردیم و به معصیت نزدیک نمیشدیم، اما گاه لطف خداوند شامل حال ما نمیشود و طبعاً ما را به اختیار شهوات و هویها وامیگذارد و بدین ترتیب شهوات ما را به سوی بدی (هبوط) میرانند، چنان که شرح آن در کتاب مقدس آمده است. بنابراین، یگانه امید ما باید به فیض الاهی باشد، نه عقل و ارادهٔ آزاد آگوستینی. بهعکس، مطابق نظر پاپ و مذهب کاتولیک، بشر همیشه آزاد است. محرّک اراده و موجب کردار ما بهتمامی نه لطف و فیض الاهی است و نه شهوات درونی؛ ما گناه میکنیم نه بدان سبب که مغضوب خداوند شدهایم، بلکه از آن رو که شرّ و بدی را بر خوبی ترجیح میدهیم، اختیار با ماست. نگاه آگوستینی انسانها را آفریدههای تباه و ملالتباری تصویر میکند که دستخوش شور و غلیان و انفعالات و خیالهای واهیاند، اما در عین حال به حکم عقل و خودآگاهی خویش بزرگ و جلیلاند و همین است که میتواند انسانها را به جایی برساند که دریابند تنها مسیحیت است که بنبستها و مخمصههای آنها را نشان میدهد، و سرانجام میتوانند به دین و باور به هستی خدا رو آورند، هرچند در آغاز از ایمان غریزی رستگاران و نجاتیافتگان بیبهرهاند.
نخستین جلوهٔ برجستهٔ نزدیکی و همکاری همدلانهٔ پاسکال با ژانسنیستها انتشار نامههای ولایتی (۱۶۵۶-۱۶۵۷) بود که اثری کلامی و جدلی است حاوی شانزده نامه که عنوان ده نامهٔ اصلی آن «نامه به یک ولایتی از سوی یکی از دوستاناش» است. اما آنچه موجب شهرت عالمگیر پاسکال شد طرحی بود که او برای نوشتن دفاعیهای از دین مسیحی ریخته بود، اما بیماری مهلک او چنان سالهای پایانی زندگی او را درهم پیچید که این دفاعیه فقط به صورت وجیزههایی پراکنده، پارهیادداشتهای بیسامانی به دست ما رسیده است که بخشهایی از آن را به هم دوختهاند و در واقع پژوهندگان پاسکالشناس بعدی بودند که این دفتر پریشان را مجموع کردند و بر آن نام اندیشهها نهادند. البته آوازهٔ بلند پاسکال تنها به جدلهای باریکبینانهٔ او در مسائل دینی و فلسفی و کلامی منحصر نمیشود و او آوردههای مهمی خاصه در زمینههای ریاضیات و هندسه، نظریهٔ اعداد، نظریهٔ احتمالات و فیزیک دارد، اما شهرت اصلی او البته معطوف به همین کتاب ناتمام اما بسیار پرمغز اندیشههاست که محتمل است در اصل به دو بخش تقسیم شده باشد: بخش نخست که به نگونبختی و قَلَق و سرگشتگی انسان بدون خدا میپردازد و بخش دوم که موضوع بحث خود را حقیقت دین مسیح و شادی و سرخوشی زندگی و تجربهٔ دینی قرار میدهد و در پارهنوشتهٔ «شرطبندی» به اوج میرسد که طی آن پاسکال استدلال میکند بداهت عقلی حکم میکند که به وجود خدا باور داشته باشیم نه عدم او، و آن را به امر و فرمانی وجودی پیوند میدهد که عبارت باشد از این که همهٔ ما در التزام به انتخاب میان این دو شق ناگزیریم.
بن راجرز نویسندهٔ کتاب حاضر، تز دکتری خود را دربارهٔ اندیشهٔ اخلاقی و سیاسی سدهٔ هفدهم در دانشگاه آکسفورد گذراند. او در زمینهٔ فلسفه برنامههای بسیار متنوع و شنیدنی برای رادیو ترتیب داده است و برای مطبوعات متعدد بریتانیا مرتباً دربارهٔ سیاست و فلسفه مقاله نوشته است. افزون بر پاسکال: در ستایش بیهودگی، کتابی هم دربارهٔ زندگی و کاروبار فکری آ.جِ. ایر، فیلسوف تحلیلی انگلیسی، نوشته است.
خواندن کتاب پاسکال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتهٔ فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پاسکال
«بلز پاسکال را به جهات متعدد به یاد میآوریم. او را در مقام یکی از چهرههای برجستهٔ انقلاب علمی سدهٔ هفدهم ستودهاند که کارش نشاندهندهٔ آمیزهٔ درخور توجهی از نبوغ نظری و عقل عملی است. نوشتههای او را به عنوان مؤلف شاهکاری جدلی، نامههای ولایتی، حملهای بر الاهیات فاسد و شلختگی و بیبندوباری یسوعیان و متحدانشان در کلیسای کاتولیک میخوانند. و کاتولیکها (یا کسانیکه بر اثر حملهٔ او بر یسوعیان از او نگریختهاند) او را به عنوان نویسندهٔ مجموعهای از نامههای تکاندهنده در باب هدایت روحی و نیز عامل محرک شمار درخور توجهی از ابتکارعملهای عامالمنفعه، از جمله بنیادنهادن نخستین خدمات حملونقل عمومی («درشکههای دوپولی»)، به یاد میآورند. اما اول از همه او را نویسندهٔ مجموعهای از پارهنوشتههای فلسفی بازمیشناسند موسوم به اندیشهها که پس از مرگ او منتشر شد.
بلز پاسکال که در ۱۶۲۳ در اووِرنی به دنیا آمد به دست پدرش اتین، که خود ریاضیدانی ماهر بود، آموزش دید، و خیلی زود از خود آثار نبوغ نشان داد. هنگامی که خانوادهٔ پاسکال در ۱۶۳۱ به پاریس نقل مکان کرد، پدر پاسکال، همراه پاسکال جوان در کنار خود، به جرگهای از فیلسوفان و دانشمندان راه یافت که گرد پدر مرسن فراهم آمده بودند ــ جرگهای که از جمله شامل این کسان میشد: گاسندی، هابز (که در آن هنگام در فرانسه سکونت داشت) و قدری دورتر دکارت (که در آن زمان در هلند به سر میبرد). هنگامی که پاسکال شانزدهساله بود همراه خانوادهاش به نورماندی رخت کشید، و در آنجا، در روآن، بود که دورهٔ کار علمی او خیزی تند برداشت. پاسکال که در آغاز روی هندسهٔ مخروطات کار میکرد، سپس ماشین حسابی موسوم به لا پاسکالین طراحی کرد و خودْ آن را ساخت. اما آنچه نام او را نخستین بار بر سر زبانها انداخت آزمایشهای او در اثبات وجود خلأ، و کار مرتبط با آن بر روی فشار آتمسفری بود.
البته این دوره همچنین به دلیل دیگری هم مهم است. در ۱۶۴۶ پارهای از اعضای محلی پور روایال نظر مساعد کلّ خانوادهٔ پاسکال را به روایت بسیار زاهدانهای از مسیحیت جلب کردند. اینجا نیازی نیست به تاریخ پور روایال بپردازیم. همین قدر بس است که بگوییم از دههٔ ۱۶۳۰ صومعهٔ پور روایال، واقع در دامنههای پاریس، به صورت کانون جنبش آگوستینی کاتولیک فرانسه درآمده بود. آگوستینیهای کاتولیک خود را همان اندازه مخالف دیدگاههای خوشبینانهٔ یسوعیان میشمردند که مخالف حد افراط متضاد پروتستانها، و مطابق آنچه تعلیم آگوستین قدیس میشمردند بر فساد و ضعف انسان و نیاز او به یافتن رستگاری در عشق آمیخته به ایثار و فداکاری به خدا تأکید میورزیدند. هنگامی که پاسکال در اندیشهها نوشت «فضیلت راستین و یگانه فضیلت... نفرت ورزیدن به خود است، زیرا که شهوتمان ما را نفرتانگیز میکند، و بر آنمان میدارد که به جستوجوی وجودی برآییم که بهراستی ارزش عشق ما را داشته باشد»، در واقع مطابق معمول داشت احساسات آگوستینی خود را بروز میداد (۵۶۴). در آغاز، پور روایال، تحت رهبری آبه سن سیران، از بابت ترغیب شکلهای سختگیرانهٔ توبه و انابه و ازخودگذشتگی و تشویق و ترویج اعمال خیر مشهور بود. اما از میانهٔ دههٔ ۱۶۴۰ این صومعه بیش از پیش گرفتار نزاع و کشمکشی شد که بر سر امتناع صومعه از محکومشمردن کتابی درگرفت موسوم به آگوستینوس، به قلم یانسینوس متأله فلاندری که، بنا به استدلال او، قدیس آگوستین خودْ به ما آموخته بود که همهٔ فضیلتهای بشری دروغین است و این که رستگاری فرد بهتمامی در دستان خداوند است. بحث و جدل «ژانسنیستی» بیشوکم کلیسای فرانسه را دچار دودستگی و تفرقه کرد و، در دههٔ ۱۶۶۰، سرانجام کار به جایی کشید که راهبههای وفادار به ژانسنیسم تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند.»
حجم
۵۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه
حجم
۵۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه