کتاب هگل
معرفی کتاب هگل
کتاب هگل نوشتهٔ ریموند پلنت و ترجمهٔ اکبر معصوم بیگی است. انتشارات آگه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یکی از کتابهای «مجموعهٔ فیلسوفان بزرگ» است.
درباره کتاب هگل
کتاب هگل یازدهمین کتاب از سلسله کتابهای «فیلسوفان بزرگ» انتشارات راتلج بوده است. این اثر با جنبهای خاص از کار فیلسوف موردنظر سروکار دارد؛ هگل و فلسفهٔ دین. بخشهای اصلی این کتاب عبارتند از : «اهمیت هگل»، «زندگی و سیر پیشرفت»، «هراسهای چندپارگی»، «بهسوی فلسفه» و «دین». بهگفتهٔ مترجم کتاب حاضر، هگل واپسین فیلسوف سنت بزرگ ایدئالیسم آلمانی است که دستگاه فلسفی سترگی پدید آورده است. گمان بسیاری از صاحبنظران این است که هگل، بهطبع، باید دربارهٔ دین و لوازم آن نیز اندیشهورزی کرده باشد. میزان آشنایی با میراث بزرگ هگل در این زمینه چندان گسترده نیست؛ وانگهی گرچه بسیاری از فیلسوفان و اندیشهوران کنونی غرب فلسفهٔ او را همچنان زنده، نوآیین و معاصر ما میدانند، آرای «دینی» او را منسوخ میشمارند.
تمایز میان فلسفهٔ هگل و آرای دینی او دروغین و بیپایه است. ریموند پلنت معتقد است که بدون هگل اندیشهٔ مدرن تصورناپذیر است و به سلسلهٔ درازآهنگی از متفکران و فیلسوفان طرازاول اشاره میکند که اندیشههای خود را زیر سایهٔ فلسفهٔ او پروردهاند؛ از اندیشهورانی چون فویرباخ، مارکس، مرلوپونتی، تا کیرکهگور و نیچه.
خواندن کتاب هگل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران فلسفه، بهویژه فلسفهٔ دین، پیشنهاد میکنیم.
درباره ریموند پلنت
ریموند پلنت، نویسندهٔ کتاب «هگل»، از سپتامبر ۱۹۹۴ استاد کالج سنکاترین آکسفورد و از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۴ استاد کرسی علم سیاست در دانشگاه ساوتهمپتون بوده است. از آثار او میتوان به فلسفهٔ سیاسی و رفاه اجتماعی و اندیشهٔ سیاسی مدرن نام برد.
بخشی از کتاب هگل
«بدینگونه، اکنون اگر بگوییم که فلسفه باید به دین توجه کند، سپس این دو به همینسان در ارتباطی از تمایز قرار میگیرند که به موجب آن در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. ولی، برعکس، باید گفت که محتوای فلسفه، نیاز و علاقهاش، عموماً با نیاز و علاقهٔ دین مشترک است. موضوع دین نیز، مانند موضوع فلسفه، حقیقت جاودانی و خداست و هیچچیز جز خدا و تبیین خدا نیست. فلسفه فقط هنگامی خود را تبیین میکند که دین را تبیین میکند، و هنگامیکه خود را تبیین میکند دارد دین را تبیین میکند. زیرا روح اندیشنده آن چیزی است که در این موضوع (ابژه)، این حقیقت، رسوخ میکند؛ اندیشه است که از حقیقت برخوردار میشود و آگاهی ذهنی را میپالاید. از این رو، دین و فلسفه در یکچیز تلاقی میکنند. درواقع، فلسفه خودْ خدمتِ خداست، همچنان که دین هست. ولی هریک از این دو، دین و نیز فلسفه، خدمت خدا به شیوهٔ خاصّ خود است (که در باب آن بیش از اینها باید سخن گفت). این دو در منش ویژهٔ دغدغهٔ خاطر خود با خدا با هم تفاوت دارند. این همان جایی است که دشواریهایی پیش پاست که فلسفه را از ادراک دین بازمیدارد؛ و اغلب برای هر دو بعید مینماید که با هم یگانه گردند. نگاه بیمناک دین به فلسفه و نگرش دشمنانهٔ هریک به دیگری از همینجاست. چنان که یزدانشناسان اغلب میگویند به نظر میرسد فلسفه میکوشد محتوای دین را به تباهی بکشاند، آن را نابود و بیحرمت کند. این نفرت کهن چون چیزی پذیرفته و مورد تصدیق، عموماً بیش از یگانگی این دو مورد تصدیق است، پیش چشم ما قرار دارد. با این همه، به نظر میرسد هنگام آن فرارسیده است که فلسفه، از یک سو، بتواند دین را بیطرفانهتر، و از سوی دیگر، ثمربخشتر و محترمانهتر مورد وارسی قرار دهد.»
حجم
۵۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
حجم
۵۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
نظرات کاربران
ببخشید ولی هرکی سرکوچه میاد ترجمه می کنه ، گوگل ترنسلیت متن بهتری رو میتونست ترجمه کنه ،مزخرفففف