کتاب باغ اناری
۴٫۲
(۱۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب باغ اناری
«باغ اناری» دربردارنده ۱۱ داستان کوتاه از محمد شریفی نعمتآباد(-۱۳۴۰)، نویسنده معاصر ایرانی است.
یکی از داستانهای این کتاب «وضعیت» نام دارد که مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. محمود دولتآبادی درباره این داستان گفته است: داستان «وضعیت» یکی از دلنشینترین داستانهای کوتاه و یکی از عمیقترین داستانهای رئالیستیست که میشناسم.
علی اشرف درویشیان نیز مینویسد: داستان وضعیت به «آشنازدایی» از محیط پیرامون که آدمهایی آشنا و اشیای آشنا در آن حضور دارند پرداخته است و در حقیقت هر آنچه را که برای بسیاری از آدمها ممکن است مانوس و عادی باشد به صورتی غریب درآورده است تا از دیدگاه دیگر به آنچه در پیرامونشان وجود دارد بنگرند...
در بریدهای از داستان وضعیت از این کتاب میخوانیم:
«وقتی آموزگار پیر وارد کلاس شد، شاگردی که در میان میز و نیمکتهای خالی به تنهایی خوابیده بود، گفت: «برپا!»
و همانطور خوابیده پس از لحظهای گفت: «برجا!»
آموزگار پیر دفتر حضور و غیاب را پشت پنجرهی چوبی کلاس گذاشت و عینک مشکی ذرهبینیاش را به چشمهایش زد و گفت: «آبنوسی!»
شاگرد تنهای کلاس با صدای بلند گفت: «غایب!»
«علی براتیانی!»
«حاضر!»
«جلالالدولهای!»
«آقا! از جلالالدولهای تا آخر همه غایبن.»
آموزگار پیر همانطور که سرش روی دفتر حضور و غیاب پایین بود پرسید: «کجا رفتهان؟!» صدایش خشک و کشدار بود. علی براتیانی، شاگرد تنها، خمیازهای کشید و گفت: «کسی نمیدونه!»
آتش از آتش
جمال میرصادقی
آنا هنوز هم میخندداکبر صحرایی
روباه شنیمحمد کشاورز
یک چیزی آنجا استسیامک گلشیری
گاوهای برنزیمحمدآصف سلطانزاده
بیترسیمحمدرضا کاتب
ما سه نفر هستیمداوود غفارزادگان
خدا مادر زیبایت را بیامرزدحافظ خیاوی
یحیای زاینده رودکیهان خانجانی
همسایه هدایت: میراث داستاننویسی غلامحسین ساعدیقهرمان شیری
توصیهی تصادفیکارلو گلدونی
نقطه و نوزده داستان دیگرعلیرضا روشن
قبل از مردن چشم هات رو ببند!پژمان تیمورتاش
تا هنوز: داستانهای ۵۵ کلمهای دفاع مقدسمحمدعلی محمدی
پشت درخت توتاحمد پوری
داستان من نوشته شدقباد آذرآیین
انجمن نکبت زده هاسلمان امین
لعنت به داستایوسکیعتیق رحیمی
باغ ملیکورش اسدی
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۷۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۷۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۰,۵۰۰۷۰%
تومان
نظرات کاربران
درود…مجموعه داستان بی نظیری است…بویژه با توجه به سال انتشار کتاب..یک سبک خاص در ان دوره محسیوب میشد…ارزش چند بار خواندن هم دارد
عجیب که این کتاب زیبا، با این قدرت قلم و جادوی کلمات که نماینده شایستهای از ادبیات داستانی ماست، اینطور مهجور مانده... تبریک به آقای شریفی عزیز بابت این اثر ماندگار...