کتاب آشنایی با ناباکوف
معرفی کتاب آشنایی با ناباکوف
کتاب آشنایی با ناباکوف نوشتهٔ پل استراترن و ترجمهٔ مهدی جواهریان است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. آشنایی با ناباکوف از مجموعهکتابهای «آشنایی با نویسندگانِ» نشر مرکز است. این کتاب به صورت خلاصه و داستانوار زندگی، آثار و افکار ناباکوف را معرفی میکند.
درباره کتاب آشنایی با ناباکوف
آشنایی با نویسندگان مجموعهای است برای آگاهی از اندیشه و زندگی نویسندگان بزرگ و تأثیری که بر جهان ادب و چالش آدمی برای درک جایگاه خود در جهان هستی گذاشتند. هر کتاب در کنار اطلاعات زندگینامهای، افکار و عقاید نویسنده را بهویژه در مواجهه با جریانها و تحولات ادبی و فرهنگی عصر او بازگو میکند. کتابهای مجموعه بدون ورود به حاشیه، به شیوهای روشن و سرراست، مستند و سنجیده به مهمترین نکتهها میپردازند. اساس کار را بر سادگی و اختصار میگذارند تا طیف هرچه گستردهتری از علاقهمندان بتوانند از آنها بهره بگیرند و چهبسا همین متن مختصر که با لحنی جذاب و زنده ارائه شده، انگیزهای شود برای پیجویی تیزبینانهتر آثار نویسنده و نقدها و پژوهشهای مربوط به آن.
هر کتاب، علاوه بر مقدمه و مؤخرهای که موقعیت تاریخی و اجتماعی نویسنده و جایگاه او را در تاریخ ادبیات باز مینمایاند، شامل گاهشماری است که رخدادهای مهم زندگی و دوران نویسنده را نیز در بر دارد. گزیدهای از مهمترین نوشتهها و آثار نویسنده نکتههای اصلی اندیشهٔ او را از زبان خود او بیان میکنند. پل استراترن، مؤلف این مجموعه، در انتخاب این گزیده تسلط خود را نشان داده و بر قطعههایی کلیدی و راهگشا انگشت گذاشته است. در شرح احوال و آثار نویسندگان به تحلیل روحیات و شخصیت آنان بسیار توجه کرده، طوری که خواننده در پایان کتاب بهراستی احساس میکند که نویسندهٔ مطرحشده برای او دیگر نه فقط یک نام مشهور که شخصیتی آشناست.
ناباکوف از تبار خاندانی شناختهشده در روسیه بود. ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف، پسر ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف، در دهم آوریل ۱۸۹۹ در سنپترزبورگ به دنیا میآید.
کودکی ناباکوف با وابستگی شدید به نوکرها، پیشکارها، معلمهها، و باغبانهایی سپری شد که در خانهٔ مجلل ناباکوفها در سنپترزبورگ یا در املاک خاندانیشان در روستا به آنها خدمت میکردند. در چنین خانوادههایی، بانوانی که وظیفهٔ نگهداری از کودکان را بر عهده داشتند معمولاً از کشورهای فرانسه، انگلیس، یا سوئیس میآمدند و زبان روسی نمیدانستند و البته پدر و مادر ناباکوف به راحتی با آنان به زبان خودشان سخن میگفتند. خود ناباکوف اینگونه یاد میکند: «من یک بچهٔ سهزبانهٔ کاملا طبیعی بودم.» بانوها نیز خانوادهٔ ناباکوف را در سفرهای اروپاییشان به چشمههای آب معدنی بیاریتس یا ویسبادن همراهی میکردند. تجدید خاطرات ناباکوف از سفرهای طولانی با قطارهای درجه یک به سراسر اروپا شامل همهٔ شگفتیها و خوشیهای ممکن از سفر با چنین طریقهٔ اشرافی قدیمی بود. و اینگونه ناباکوف زندگی شگفتآور خود را آغاز کرد.
خواندن کتاب آشنایی با ناباکوف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند با ناباکوف آشنا شوند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آشنایی با ناباکوف
«بعد از فارغ التحصیلی، ناباکوف و برادرش سرگئی به برلین بازگشتند، جایی که آشنایانشان برای آنها در بانکی کار پیدا کرده بودند. سرگئی بختبرگشته فقط توانست چند هفته کارش را نگه دارد؛ خود ناباکوف هم فقط توانست سه ساعت بر سر کارش تاب بیاورد و تصمیم گرفت که با ترجمهٔ آلیس در سرزمین عجایب به روسی بهتر از وقتش استفاده کند. این فقط مثال کوچکی است از همهٔ آن کارهای فوقبرنامهای که ناباکوف، در سالهای کمحاصل بعد، مجبور به انجام دادن آنها شد، آن هم در دورهای که به پختگی حرفهایش میرسید. از طرفی دیگر، عذاب وجدان از این که نمیتواند کمک هزینهای برای مادرش که به سختی در پراگ روزگار میگذراند بفرستد به پریشانی زندگی او در این دوره میافزود. ناباکوف حتا مجبور شد که به تدریس خصوصی همان سه زبانی بپردازد که به آنها تسلط داشت، و یا چند بار در شمایل یک استاد اشرافی تنیس تدریس کند.
ناباکوف توانست به عنوان یک شاعر نابغه و فرزند جذاب یک پدر روسی معروف برای خودش شهرتی به هم برساند، آن هم در میان اشراف روسی مهاجر که تازه از وخامت اوضاع سیاسی و تورم پولی آلمان احساس خطر میکردند. بخش چشمگیر این شخصیت اجتماعی ناباکوف با چاپ مقالهای در رول در باب لذتهای زندگی در «کامبریچ» به اوج خودش رسید. چیزی نگذشت که او با اسِوتلاناسیوِرت، دختر هفده سالهٔ یک روسی متمول مهندس معدن، نامزد شد و مدام به خانهٔ آنها در لیشترفلد با تراموا رفت و آمد میکرد. بعدها ناباکوف این طور یادآور میشود که «در تراموای برلین ـلیشترفلد] متوجه یک مسافر همیشگی شدم[. از آن چهرههای فراموشناشدنی، با پوستی کشیده، پریده رنگ، و با چشمانی بسیار غریب، چشمانی طلسمکننده که انگار در ته یک غار میدرخشیدند. سالها بعد که عکسی از کافکا دیدم، به آنی او را بازشناختم.» این «رؤیتِ نظرآ ممکن کافکا» ــ همانگونه که خودش مینامد ــ نمونه اولیهای است از آن ادا و اطوار الماسنشانی که بعدها زینتی درخشان در ساختمان آثار او میشود؛ هرچند تلاشهای اولیهٔ سیرین در نثر، در قالب داستانهای کوتاه و رمانهایی به زبان روسی، نبوغ زیادی را در او ثابت نمیکرد.
قابل درک است که دوری او از بهشت وطن عزیزش مایهٔ سرگردانی هنری او شده باشد. سیرین نه فقط میبایست مانند هر نویسندهٔ مبتدی دیگری صدای شخصی خودش را مییافت، بلکه با این مشکل نیز مواجه بود که چطور بستری مناسب برای نوشتههایش پیدا کند. این مشکل دوم در اولین رمان بسیار خود زندگینگارانهاش، ماشنکا (ماری)، به تعویق افتاد.»
حجم
۷۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۷۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه