دانلود و خرید کتاب سیپتیموس هیپ؛ عاتش انجی سیج ترجمه مهرداد مهدویان
تصویر جلد کتاب سیپتیموس هیپ؛ عاتش

کتاب سیپتیموس هیپ؛ عاتش

معرفی کتاب سیپتیموس هیپ؛ عاتش

کتاب سیپتیموس هیپ؛ عاتش نوشتهٔ انجی سیج با ترجمهٔ مهرداد مهدویان در نشر افق چاپ شده است. عاتش، جلد هفتم از مجموعه‌ٔ هفتگانه‌ٔ سیپتیموس هیپ است که برای نوجوانان نگاشته شده است.

درباره کتاب سیپتیموس هیپ؛ عاتش

سیپتیموس هیپ شخصیت اصلی مجموعه کتاب‌های هفت‌گانه‌ای به همین نام، خلق شده توسط انجی سیج نویسندهٔ بریتانیایی است. خانم انجی سیج تاکنون هفت جلد از این مجموعه را منتشر کرده‌اند. هرکدام از کتاب‌های این مجموعه در عین پیوستگی اثری مستقل به‌شمار می‌آیند. ادامهٔ این مجموعه در قالب سری جدیدی با نام راه یاب (path finder) منتشر شد.

عاتش نام آخرین کتاب از سری سپتیموس هیپ و پایان راه سرزمین جادویی و اسرارآمیز خلق شده در آن است. سپتیموس‌هیپ پسر هفتم هفتمین پسر، در شب تولدش ناپدید می‌شود و قابله‌اش اعلام می‌کند که مرده‌است. همان شب سیلاس، پدر او، در برف‌ها به نوزاد دیگری برمی‌خورد که سر راه گذاشته شده‌است. دختری با چشم‌های بنفش. سیلاس دختر را مثل بچهٔ خودش بزرگ می‌کند. اما این دختر اسرارآمیز کیست و چه بر سر پسر سیلاس یعنی سپتیموس آمده‌است؟

درباره انجی سیج

انجی سیج به گفته خودش در دره تیمز لندن به دنیا آمده و در کنت بزرگ شده‌است. پدرش در یک انتشاراتی کار می‌کرد؛ همین امر و علاقهٔ زیاد به نوشته‌های ادیت نسبیت و الیزابت گوگ باعث علاقهٔ وی به نویسندگی برای کودکان و نوجوانان شده‌ است. انجی سیج دو دختر به نام‌های لاری و لوئیس دارد که اکنون بزرگ شده‌اند اما هنوز ایده‌های بسیاری برای او ایجاد می‌کند. انجی می‌گوید: من عاشق کورندال هستم. کورندال جایی جادویی است که حس می‌کنم هر اتفاقی در آن ممکن است بیفتد.

کتاب سیپتیموس هیپ؛ عاتش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب مناسب گروه سنی کودک و نوجوان است.

بخشی از کتاب سیپتیموس هیپ؛ عاتش

«قشهٔ زندهٔ آنچه پنهان است در زیرزمین محل نگهداری نسخه‌های خطی، روی میز بزرگی پهن بود. فانوسی که بالای میز آویزان بود، بر این برگهٔ بزرگ و شکننده که جادویی و کدررنگ بود، نور می‌تاباند. چهار وزنهٔ مخصوص اتاق دست‌نوشته‌ها، روی چهار گوشهٔ کاغذ گذاشته شده بودند. وزنه‌ها از جنس سرب بودند و زیرشان نمدی آبی‌رنگ کشیده شده بود. نقشهٔ زندهٔ آنچه پنهان است، نقشه‌ای از تونل‌های یخی بود که زیر قلعه کشیده شده بودند ـ البته به جز قسمتی که به جزایر سایرن می‌رسید. این نقشه همان‌طور که از اسمش می‌شد فهمید، کمی بیشتر از یک نقشهٔ معمولی بود و با استفاده از جادو نشان می‌داد در هر لحظه در تونل‌های یخی چه می‌گذرد.

دور نقشهٔ زنده، رئیس مکان نسخ‌خطی‌نویس‌ها، بیتل بیتل، رومیلی باجر، کارمند بازرس و پارتریج، کاتب جدید نقشه‌ها خم شده بودند. اگر در آن لحظه به زیرزمین می‌رفتید، متوجه نمی‌شدید رئیس واقعی مکان نسخ‌خطی‌نویس‌ها چه کسی است. بیتل نیم‌تنهٔ بلند آبی و طلایی اداره را از قلابی آویزان کرده بود، چون ممکن بود آستین‌های طلایی‌اش نقشهٔ زنده ظریف را خط بیندازد. به عوض، نیم‌تنهٔ راحت و قدیمی فرماندهٔ نیروی دریایی‌اش را پوشیده بود که او را از سرمای سردابه‌ها حفظ می‌کرد. بیتل روی نقشهٔ زنده خم شده و سخت تمرکز کرده بود. موی سیاهش روی چشم‌هایش ریخته بود و حسابی احساس راحتی می‌کرد.

رومیلی ـ دختری لاغر با موهای قهوه‌ای و لبخندی که به نظر پارتریج زیبا بودـــ یک‌دفعه با هیجان، جیغ کوتاهی کشید. لکهٔ نورانی ضعیفی داشت در تونل زیر قلعه تکان می‌خورد. بیتل گفت: «خوب تشخیص دادی. شبح‌های یخی به این سادگی دیده نمی‌شوند. فکر می‌کنم این یکی هیلدای عزادار باشد.» رومیلی گفت: «یکی دیگر هم هست! وای... ببین آن دیگر چیست؟» »

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۱۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

حجم

۴۱۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان