کتاب اندیشیدن درباره مغز

کتاب اندیشیدن درباره مغز نوشتهٔ مایکل اوشی با ترجمهٔ رضا نیلی پور در انتشارات شرکت کتاب هرمس منتشر شده است.

درباره کتاب اندیشیدن درباره مغز

کتاب اندیشیدن درباره مغز ترجمهٔ کتاب The Brain اثر مایکل اوشی است که در دانشگاه آکسفورد منتشر شده است. در این کتاب کارکردهای عصبی در ۲ سطح بررسی شده است. سطح تکاملی شامل تک‌یاختگان تا موجودات پیچیده‌تر و پستانداران و در نهایت انسان است. در این سطح آنچه از ابتدای تکامل ذکر شده در رابطهٔ مستقیم با فهم از کارکرد کنونی مغز است. سطح دیگر موضوع کتاب، سطح رشدی است که شامل مراحل رشد جنینی تا رسیدن به مرحلهٔ رشد و تکامل مغز کنونی انسان است.

در مورد کارکرد مغز مروری به‌اختصار بر نظریه‌های کهن و اسطوره‌ای دربارهٔ مغز است که صرفاً به‌مثابهٔ یک پی‌ریزی برای طرح نظریه‌های جدید نوروساینس است که بخش مهمی از کتاب را تشکیل می‌دهد. در این زمینه سازوکارهای مولکولی و سلولی تا انتقال عصبی و بالاخره چگونگی احساس و ادراک و رفتار، تشکیل حافظه و یادگیری تشریح شده است.

در بخش دیگر کتاب مباحثی مانند شبکه‌های عصبی رایانه‌ای، اختلالات عصبی و مکانیسم عملکرد برخی از آزمایش‌ها و تصویربرداری‌های مغز و نیز نگاهی به آینده در تشخیص و درمان اختلالات شناختی آمده است.

خواندن کتاب اندیشیدن درباره مغز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به روان‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب اندیشیدن درباره مغز

«برای چند لحظه به یک ماشین بسیار ویژه، یعنی به مغز خود بیندیشید؛ اندامی به وزن فقط ۱۲۰۰ گرم که از یک میلیارد یاخته عصبی تشکیل شده است. هیچ‌کدام از یاخته‌های عصبی به تنهایی از اینکه شما چه کسی هستید یا چکاره‌اید خبری ندارند. در حقیقت این فکر که یک یاخته بتواند تصوری داشته باشد، به نظر ابلهانه می‌رسد. یاخته عصبی به‌تنهایی واحد بسیار ساده‌ای است. با وجود این، خاستگاه آگاهی هوشیارانه هرانسانی درست در همین یاخته عصبی نهفته است: یاخته‌های عصبی با یکصد تریلیون ارتباط بین نورونی با همدیگر تبادل اطلاعات می‌کنند. فکرش را که می‌کنید این موضوع یکی از حیرت‌انگیزترین واقعیتهای حیات است. بنابراین، شاید خیلی نامعقول نباشد اگر فرض کنیم این ماشین باید از خاصیتهای معجزه‌آسایی برخوردار باشد. درعین حال که در جهانی آکنده از اسرار زندگی می‌کنیم، اما علم را با معجزه سروکاری نیست، و چالش‌انگیزترین مسئله علمی قرن بیست ویکم چیزی نیست مگر توضیح کارکرد مغز در چهارچوبی با مبانی صرفآ مادی.

اندیشیدن درباره کارکرد مغز هم به نوبه خود نوعی معماست، زیرا فقط به کمک مغز است که می‌توانید درباره کارکرد مغز خود فکر کنید. هنگامی به دور باطل بودن این معمای عجیب پی می‌برید که بدانید مغز بی‌مانندترین و فوق‌العاده‌ترین ماشین پیچیده در جهان شناخته شده است. آشکار است که این نظر هم چیزی جز ادعای مغز درباره خودش نیست: یعنی شیوه اندیشیدن مغز درباره خودش. بنابراین، به نظر می‌رسد که ما در یک دور باطل تناقض منطقی یک سامانه خودـ ارجاع، و درعین حال، خودشیفته گرفتار شده‌ایم. شاید تنها نتیجه‌گیری معتبر از این آزمایش ذهنی این باشد که مغز موجودی بی‌نهایت خودخواه است.»