دانلود و خرید کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو آنتونیو تابوکی ترجمه کاملیا رفعت نژاد
تصویر جلد کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو

کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو

معرفی کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو

کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو نوشتهٔ آنتونیو تابوکی و ترجمهٔ کاملیا رفعت‌نژاد است و انتشارات کتاب خورشید آن را منتشر کرده است. این مجموعهٔ داستانی برندهٔ جایزهٔ ادبی مدیسی است. جایزهٔ مدیسی جایزه‌ای فرانسوی است که در سال ۱۹۵۸ بنا نهاده شده‌ و در ماه نوامبر هر سال به برندگان اهدا می‌شود.

دربارهٔ سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو

این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. آنتونیو تابوکی در این رمان جذاب به مسائل اجتماعی مختلفی از جمله روزنامه‌هایی با محتوای غیرمفید و زرد، جنایت و جرم و و فساد نیروهای پلیس می‌پردازد. داستان از این قرار است که یک کولی، جسدی را می‌یابد و یافتن این جسد جریان‌های پیچیده‌ای را به دنبال دارد. سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو برگرفته از واقعه‌ای است که در سال ۱۹۹۷ در حوالی لیسین اتفاق افتاد و تخیل و حساسیت تابوکی را برانگیخت تا به خلق این اثر تمایل یابد.

خواندن کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ علاقه‌مندان به رمان‎‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

دربارهٔ آنتونیو تابوکی

آنتونیو تابوکی زاده ۲۴ سپتامبر ۱۹۴۳ میلادی در شمال ایتالیا است. او پس از آشنایی با فرناندو پسوا، شاعر و نویسندهٔ پرتغالی، در پاریس آشنا شد و همین دلیلی برای علاقهٔ او به پرتغال و ادبیات این کشور شد. او بعدها بسیاری از آثار این نویسنده را به زبان ایتالیایی ترجمه کرد. برخی از کارهای آنتونیو تابوکی به فیلم برگردانده شده‌اند. او همچنین از مؤسسان پارلمان بین‌المللی نویسندگان است. قبل از بازنشستگی، استاد زبان پرتغالی در دانشگاه سیه‌نا ایتالیا بود. شخصیت‌های کتاب‌های او و سوژه‌هایش انسان‌های خاص و ویژه‌ای نیستند بلکه از بطن جامعه هستند که ظاهری معمولی دارند. کتاب‌های او در نقد فاشیسم است و خود او هم معتقد است که هر جامعه‌ای برای رسیدن به دموکراسی، باید هوشیار و آگاه باشد.

بخشی از سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو

«مانولو برای دنیای پهناوری که هرگز نشناخته بود احساس دلتنگی شدیدی کرد. بندرهای ناشناخته دور و مملو از ابر، همان طور که یک بار در فیلمی دیده بود، پوشیده از مه. اما او تنها آن نور سفید و کورکننده ایبری ، نور آندلس و نور پرتغال را می شناخت، خانه هایی را که با دوغاب سفید شده بودند و سگ های وحشی، درختان کائوچو و آژان‌ها که او را از یک طرف به طرف دیگر می‌راندند.

برای ادرار کردن، چنار قطوری را انتخاب کرده بود که سایه گسترده اش را روی تکه زمین پوشیده از علفی می‌افکند که نزدیک کاجستان قرار داشت. معلوم نیست چرا ادرار کردن به تنه آن چنار تنومند به او آرامش می‌داد، شاید برای اینکه درخت از او خیلی پیرتر بود و مانولو از اینکه در دنیا موجودات زنده خیلی پیرتر از او هم هستند خوشش می‌آمد حتی اگر فقط یک درخت باشد. واقعیت این است که بسیار احساس راحتی می‌کرد. با خودش و با جهان احساس یگانگی داشت. به تنه عظیم نزدیک شد و با فراغ بال ادرار کرد. در همان لحظه چشمش به یک لنگه کفش افتاد. آنچه توجه او را جلب کرد این بود که آن لنگه کفش مثل کفش‌هایی که گاه توی آن زمین پیدا می‌شد، کهنه و دور انداخته‌شده به نظر نمی‌رسید؛ واکس زده، براق و از چرم بز به نظر می‌آمد. نوک کفش بالا بود انگار در پای کسی باشد و از پشت بوته‌ای بیرون زده بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۵۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان