دانلود و خرید کتاب شربت آرزو میشائیل انده ترجمه آیدا علوی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب شربت آرزو اثر میشائیل انده

کتاب شربت آرزو

انتشارات:نشر پیدایش
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شربت آرزو

کتاب شربت آرزو نوشتهٔ میشائیل انده و ترجمهٔ آیدا علوی است. نشر پیدایش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان طنز برای نوجوانان نوشته شده است.

درباره کتاب شربت آرزو

بخش‌بندی کتاب شربت آرزو به‌صورتی است که هر یک، یک زمان را نشان می‌دهد؛ برای نمونه این کتاب با بخش «ساعت پنج» آغاز می‌شود و با عنوان «ساعت یازده و پنجاه و پنج دقیقه» به پایان می‌رسد.

در این رمان طنز، عالی‌مقام جادوگر بزرگ والامقام نمایندهٔ مخفی و زیرزمینی هیئت جادوگران «جناب جادوگر دیوون» مأموریت داشته از طرف «جناب شیطان جهنمی» دنیا را در طی یک سال اخیر به نابودی بکشاند. (نسل انواع حیوانات را از روی زمین بردارد، آب ۵ رودخانه را سمی کند، حداقل ۱۰هزار درخت را برای همیشه ریشه‌کن کند و… .)، اما نتوانسته به قولش عمل کند. چند ساعت تا تحویل سال جدید بیشتر باقی نمانده که تصمیم می‌گیرد به کمک خاله‌اش کم‌کاری‌هایش را جبران کند. حالا «ماوریتزیو» و «یاکوب» از راز این مأموریت مخفی باخبر می‌شوند. پس از این چه می‌شود؟

خواندن کتاب شربت آرزو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره میشائیل انده

میشاییل اِنده (Michael Andreas Helmuth Ende) در سال ۱۹۹۵ به دنیا آمد. او یکی از برجسته‌ترین نویسندگان آلمانی است که نه‌تنها آثاری تأثیرگذار در زمینهٔ ادبیات کودک و نوجوان خلق کرده، بلکه برای بزرگسالان نیز متون ادبی، فلسفی و نمایشنامه‌هایی به‌یادماندنی نوشته است. آثار ادبی این نویسندهٔ بزرگ برای او جوایز بسیاری را به ارمغان آورده و بر اساس کتاب‌هایش فیلم‌های سینمایی، تلویزیونی و نمایش‌های رادیویی ساخته شده است. آثار میشاییل انده تاکنون به ۴۰ زبان ترجمه شده و بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن‌ها در جهان به فروش رسیده است.

کتاب شربت آرزو یکی از رمان‌های طنز اوست که در سال ۱۹۹۰ میلادی برندهٔ یکی از جوایز سالانهٔ ادبیات کودک و نوجوان سوئیس به نام " La vache qui lit" شد. این رمان برای نوجوانان نوشته شده است. اما مشهورترین رمان این نویسنده «داستان بی‌پایان» نام دارد که رمانی خیال‌پردازانه است. این رمان در سال ۱۹۷۹ در آلمان منتشر شد. تا کنون چندین فیلم نیز از این داستان اقتباس شده است.

میشائیل انده در سال ۱۹۲۹ درگذشت. 

بخش‌هایی از کتاب شربت آرزو

«در این عصر آخرین روز سال (یعنی شب ژانویه) هوا بر عکس هر روز خیلی زودتر از روزهای قبل یکهو تاریک شد. ابرهای سیاه دل آسمان را حسابی تیره و تار کرده بودند و برف ساعت‌ها بود که داشت بر سر پارک مرده می‌بارید و کولاک می‌کرد.

درون ویلای کابوس هیچ جنب و جوش محسوسی به چشم نمی‌خورد جز پت‌پت لرزان آتش سبزرنگ شومینه و نور وحشتناکی که از سوی آزمایشگاه جادو به اطراف می‌تابید.

ساعت شماطه‌دار بالای شومینه با سر و صدای زیاد و تلق‌تلوق‌کنان مشغول کار بود. ساعت مزبور یک جور ساعت کوکوکی بود که به طرز هنرمندانه‌ای ساخته شده بود و به جای اینکه هر بار کوک‌کوک‌کنان، سر و کلهٔ پرندهٔ کوکوک بر در و دیوار آن پیدا شود، یک انگشت کج و کوله و از رمق‌افتاده و یک چکش بر آن پدیدار می‌شد. چکشی که بر سر انگشت می‌کوفت و به جای کوک کوک، صدای آخ آخ از دل انگشت و ساعت برمی‌خاست.

وقتی که صدای "آخ! آخ! آخ! آخ! آخ!"‌ بلند می‌شد، یعنی که ساعت پنج است.

و حالا ساعت پنج بود.

صدای نالهٔ ساعت معمولاً موجب شادی و بشاشیتی عمیق در دل عالی‌مقام و جادوگربزرگ والامقام نمایندهٔ مخفی و زیرزمینی هیأت جادوگران جناب جادوگر دیوون می‌شد. اما جادوگر دیوون در این عصر آخرین روز سال نگاهی غضبناک به سوی ساعت انداخت و با بی‌حوصلگی و در حالی که در دود پیپش فرو رفته بود، دستش را به نشانهٔ "تو یکی دیگه خفقون بگیر"، به سوی ساعت تکان داد. و بعد با سر و کله‌ای که در دود پیپ غرق شده بود، در فکر فرو رفت. جادوگر دیوون خوب می‌دانست که به زودی تا لحظهٔ تحویل سال ساعات بسیار نحسی را پیش رو خواهد داشت.

او لم داده بود توی یک مبل عریض و طویل که چهارصد سال پیش یک دراکولای بسیار با استعداد با دست‌های خودش آن را با تخته‌پاره‌های یک تابوت قدیمی ساخته بود. رویهٔ این مبل عتیقه از پوست گرگ ماه شب چهارده بود و در طول این همه سال خدمت، دیگر کمی زهوار دررفته شده بود. این مبل از اجداد مرحوم جادوگر به او به ارث رسیده بود و جادوگر مثل تخم چشمش هوای این مبل را داشت. گرچه او آدم بسیار پیشرفته‌ای بود و نان را به نرخ روز می‌خورد و به خصوص شغل شریف و مدرن جادوگری‌اش نشان می‌داد که او چقدر مترقی و امروزی است.

پیپش پیپ عجیبی بود و یک جمجمه بر سرش چسبیده بود. جمجمه چشم‌های سبزی داشت که با هر پک جادوگر مثل گلولهٔ آتش حسابی سرخ می‌شدند. دودی که از جمجمهٔ پیپ جادوگر به هوا برمی‌خاست شکل‌های مختلفی به خود می‌گرفت. شکل‌هایی مانند: اعداد و فرمول‌های جور واجور، مارهایی که در هوا پیچ و تاب می‌خوردند، خفاش‌های در حال پرواز، ارواح و اشباح کوچک سرگردان و از همه بیشتر: علامت‌های سؤال.

جادوگر دیوون آهی کشید و از سر جایش بلند شد و شروع کرد به وجب کردن آزمایشگاهش و از این سر به آن سر آزمایشگاه رفتن و با نگرانی قدم زدن. جادوگر ترسش از این بود که یکهو سر و کلهٔ کسی پیدا شود و او را حسابی بازخواست و سین جیم کند و توی دلش که مثل سیر و سرکه می‌جوشید از خودش می‌پرسید: یعنی چه کسی به سراغم خواهد آمد؟ چه جوری باید از خودم دفاع کنم و خودمو پیشش تبرئه کنم؟ و از همه بدتر اینکه: اگه حرف‌هامو باور نکرد و دلایلم رو قبول نکرد، چی؟»

معرفی نویسنده
عکس میشائیل انده
میشائیل انده

میشائیل انده (میکائیل انده) نویسنده‌ معروف و مشهور آلمانی است. او در ۱۲ نوامبر ۱۹۲۹ در گارمیش آلمان متولد و در ۲۸ اوت ۱۹۹۵، در سن ۶۶ سالگی درگذشت.

نظرات کاربران

لطیفی
۱۴۰۲/۱۲/۱۵

خیلی قشنگ بود

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۴۸ صفحه

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۴۸ صفحه

قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان