کتاب وقتی نیچه گریست
معرفی کتاب وقتی نیچه گریست
کتاب وقتی نیچه گریست نوشتهٔ اروین د. یالوم و ترجمهٔ فاطمه مختاری، خلاصهای از کتاب وقتی نیچه گریست است. كارگاه فيلم و گرافيگ سپاس آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب وقتی نیچه گریست
این کتاب روایت خیالی دیدار نیچه و یوزف برویر (استاد فروید)، دو شخصیت بزرگ دنیای فلسفه و روانشناسی و تلاقی این دو نفر با دو دیدگاه مختلف است. داستان از جایی شروع میشود که یوزف برای کمک به نیچه فراخوانده میشود. او سعی میکند با روش خود به کمک نیچه بشتابد. تلاشهای او به ثمر نمینشیند و نیچه شخصی نیست که بشود بهراحتی از زیر زبان او حرف بیرون کشید. باید ببینیم در انتها یوزف موفق میشود به نیچه یاری برساند تا با بیاندرمانی، حال آشفتهٔ او را درمان کند؟
خواندن کتاب وقتی نیچه گریست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند خلاصه داستان وقتی نیچه گریست را بخوانند پیشنهاد میکنیم.
درباره اروین یالوم
اروین د. یالوم نویسندهٔ پرفروش آثاری چون جلاد عشق، مامان و معنای زندگی، درمان شوپنهاور، مسئله اسپینوزا، دروغگویی روی مبل و همچنین چندین کتاب درسی کلاسیک در زمینهٔ رواندرمانی، از جمله رواندرمانی اگزیستانسیال است. کتابهای او مدتهاست متن استاندارد در زمینه رواندرمانی، نظریهها و روش رواندرمانی گروهی است.
بخشی از کتاب وقتی نیچه گریست
چهار هفته بعد، بروئر در مطبش منتظر سالومه است. دو بیمار را با عجله مرخص میکند؛ البته مشکل خاصی هم نداشتند. نامهای را که سه روز قبل دریافت کرده دوباره میخواند: «پنجشنبه، ساعت ۴ عصر برای ملاقات شما به مطب میآیم». بروئر از لحن گستاخانه سالومه در نامه خشمگین میشود: «او تعیین میکند که چه ساعتی میآید. انگار فرمانروایی میکند». ملاقات در آن ساعت برای بروئر عادی نبود. اما به خود مسلط میشود، میگوید لو سالومه اطلاعی از این بابت ندارد. بروئر احساس کرد که در عرض چند ثانیه، وضعیت روانیاش از آن حالت خودپسندی به تواضع تغییر کرده است. او از زنان مستقل و باهوش خوشش میآید و بیثباتترین وضعیت روانی را در ارتباط با چنین زنانی دارد. گاهی افسون میشد و به تسخیر آنان درمیآمد. تخیلات بروئر با بازشدن در مطب بهم ریخت. لو سالومه با بالاپوشی از پوست روباه وارد مطب شد. بروئر از بیماری پروفسور نیچه سؤال کرد و لو سالومه پیشنهاداتی را برای درمان به بروئر توضیح میداد؛ بروئر از این صحبتها عصبانی میشد؛ گستاخی این زن حدومرز ندارد؛ چنان از درمان صحبت میکند انگار رئیس کلینیک پزشکی است. اما بروئر بر خود نهیب میزند که این صحبتها فقط بهخاطر آشنایی او با پروفسور نیچه است. او زنی باهوش است و حرفهای مهمی میزند. لو سالومه به بروئر توصیه میکند که در درمان نیچه از خواب مغناطیسی استفاده نکند، چون نیچه حاضر نیست قدرتش را به دیگری واگذار کند، اما او هم مانند سایر انسالها نقات ضعف خاص خودش را دارد. او میگوید نیچه در این اعتقاد است که نیازی نیست به انسانها کمک کرد، چون همه میخواهند بر یکدیگر مسلط شوند. لو سالومه از نحوه آشناییاش با نیچه برای دکتر توضیح میدهد. او هشت ماه پیش به دلیل بیماری تنفسی از روسیه به زوریخ میرود و در کنار کینکلِ شاعر مشغول به کار میشود. سپس با فیلسوفی به نام پل ری رابطه صمیمانه برقرار میکند که او را به سوی نیچه سوق میدهد. انگار پل قصدش این بود لو سالومه را تحت سرپرستی نیچه دربیاورد؛ یعنی نیچه استاد و کشیش او باشد. پل به آرزوی خودش در ایجاد رابطه میان لو سالومه و نیچه رسید. لو سالومه صریحانه از ارتباطش با نیچه صحبت میکرد. از اینکه او، پل و نیچه تصمیم به تشکیل یک خانواده سه نفره گرفته بودند. البته نیچه اعتقاد داشت که جامعه هنوز تحمل چنین چیزی را ندارد که یک زن با دو مرد غریبه زندگی کند. به همین دلیل نیجه برای حمایت از لو سالومه به او پیشنهاد ازدواج میدهد. بروئر چنان بیاراده و با اشتیاق به صحبتهایش گوش میکرد که دقایقی بیحرکت مانده بود. لو سالومه از عشق نافرجام خودش با نیچه توضیح میدهد. او معتقد است اگر خواهر منفور نیچه دخالت نمیکرد همه چیز درست میشد. او زنی نژادپرست بود و لو سالومه به اشتباه درباره یهودیبودن پل با او صحبت کرده بود. در آن زمان یهودیان را از کلاسها و سالنها بیرون میانداختند. خواهر نیچه در مسمومکردن ذهن برادرش موفق شد. به لو سالومه لقب بدکاره داده بود. او نمیتوانست برادرش را کنار هیچ زنی ببیند. سپس لو سالومه تصمیم به جدایی از نیچه میگیرد. هرچند پل و سالومه باهم ارتباط نزدیکی دارند. از آن پس نیچه بهخاطر طردشدن از سوی سالومه بهشدت آشفته و عصبانی است. پس از آن، نامههایی سرشار از ناامیدی، توهین و تهدید برای لو سالومه و پل میفرستاد. پل اصرار داشت که لو سالومه دیگر ارتباطی با نیچه نداشته باشد. او دو نامه را که شاهدی بر آشفتگی و ناامیدی نیچه بود به دکتر داد. پشیمانی برای بروئر دیر بود. او قسم خورده است که از صمیم قلب بیماران را در ونیز درمان کند. بعد از صحبتهای لو سالومه، بروئر وخامت حال نیچه را تأیید کرد. قرار بر این شد تا لو سالومه از طریق یکی از دوستان نزدیک نیچه به نام پروفسور اووربک، او را نزد دکتر بروئر بیاورند.
حجم
۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خیلی جذاب و دوست داشتنیه من خیلی دوستش داشتم اما ترجیحا ترجمه خانم دکتر سپیده حبیب رو پیشنهاد میکنم
ازنظر من عالی
مفاهیم فلسفی که اروین یالوم روی انها تاکید دارد به دلیل ترجمه خیلی گنگ شده است ولی در مجموع کتاب جالبی است که نشان می دهد ناخوداگاه انسان چه قدر دررفتارها و سرنوشت انسان تاثیر دارد و به راحتی قابل