کتاب بانوی بازار
معرفی کتاب بانوی بازار
کتاب بانوی بازار نوشتۀ استیفان ای. جونزراجرز و ترجمۀ محمدامین جندقیان بیدگلی و شیوا خلیلی است. انتشارات کتابستان معرفت این کتاب را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب، با زنان سفیدپوستی که بردهدارهایی حرفهای بودند، آشنا و مجبور میشوید در مورد قراردادهای اقتصادی و اجتماعی آمریکای بردهدار تجدیدنظر کنید.
درباره کتاب بانوی بازار
کتاب بانوی بازار، مطالبی را در مورد نقش زنان سفیدپوست در بردهداری آمریکا ارائه میکند. این اثر، از تاریخ زنان، تاریخ جنوب و تاریخ آفریقاییآمریکایی برای روایت خود، بهره میبرد.
استیفان ای. جونزراجرز، مورخی است که در کتاب حاضر، از منابع مختلفی استفاده میکند تا نشان دهد که زنان بردهدار، بازیگران اقتصادی پیچیدهای بودند که بهطور مستقیم، در بازار بردهداری جنوب شرکت داشته و از آن سود میبردند. این زنان حتی بردگان بیشتری را نسبت به زمین به ارث میبردند و بردهها اغلب منبع اصلی ثروت آنها بودند.
زنان سفیدپوست، از تکنیکهای مدیریتیای استفاده میکردند که بههماناندازه مؤثر و بیرحمانه بود که بهوسیلۀ مردان بردهدار استفاده میشد. آنها اغلب از واگذاری مالکیت بردگان خود به همسران خود نیز پرهیز میکردند. این زنان، در بازار بردهداری حضور و شرکتی فعالانه داشتند، از آن سود میبردند و برای توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی استفاده میکردند.
کتاب بانوی بازار، زندگی درهمتنیدۀ اقتصادی بردهها و زنان بردهدار را بررسی و روایت میکند.
خواندن کتاب بانوی بازار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران علم جامعهشناسی و تاریخ پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بانوی بازار
«در یک روز نسبتاً عادی، زنی بهنام بانو ژیراردو در خیابانهای چارلستون کارولینای جنوبی قدم میزد که ناگهان به یک زن سیاهپوست خوشسیما و خوشبرخورد با یک نوزاد در آغوشش رسید. دست بر قضا، ژیراردو دوستی را میشناخت که در جستوجوی زنی بود تا از کودکش پرستاری کند. بنابراین به زن نزدیک شد و از او پرسید آیا دایهای برای استخدام میشناسد؟زن برده بلافاصله به خانم ژیراردو گفت که او خودش یکی از آنهاست و برای فروش در دست کارگزار است.همچنین به او گفت که فرزندان زیادیبه دنیا آورده است و بنابراین در مراقبت از آنها تا حدودی باتجربه است.بانو ژیراردو این اطلاعات را به دوست خود منتقل کرد؛ دوست تازهمادر شده، همسرش و بستگان زن و شوهر بلافاصله ترتیب خرید مادر برده و نوزادش را دادند. ژیراردو از طریق صحبت در مهمانیها یا شاید با ذکر سخنان گذرا در نامهای از یک دوست، فهمیده بود که مادری برای شیردهی کودک خود به یک زن برده نیاز دارد و او میتواند در یافتن یکی از آنها کمک کند. هر کاری که خانم ژیراردو در آن روز انجام داد، نزدیک شدن و سؤال کردن از زن برده دربارۀ صلاحیتهایش برای انجام دادن نوعی کار خاص، تعیین مناسب بودن وی برای این منظور و انتقال اطلاعاتی که خرید را تسهیل میکند، بخشی از معاملههای معمولی بود که هر روز در بازارهای بردگان در سراسر جنوب انجام میشد. اینگونه کارها و خریدها در بازار بردهها مثل خرید آجر و ملات نبود. فرایند خرید از یک خانوادۀ جنوبی آغاز و به خیابان منتقل شد؛ در مرحلۀ بعد تجار برده ظهور کردند و در پایان، با انتقال یک زن برده به خانۀ جدید برای شیر دادن به یک کودک سفیدپوست به پایان رسید. این اتفاقات نشاندهندۀ آن است که زنان سفیدپوست و بهویژه مادران در این نوع معاملههای بازار نقش اساسی داشتهاند. آنها معمولاً بهدنبال دایهای برای شیردهی فرزندان خود بودند و تقاضا برای چنین امر مهمی اهمیت دایههای برده را دوچندان میکرد. تقاضا برای دایههای بردهای که قابلیت شیر دادن به نوزادان را داشتند، آنها را بهنوعی نیروی کار ماهر تبدیل کرد. این پدیده بخش کاملاً پنهان بازار بردهداری را شکل داد که فقط برای زنان سفیدپوست بود.»
حجم
۸۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه
حجم
۸۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه