دانلود و خرید کتاب وقایع کلاغیه (واقعه دوم، طاعون زدگان) کلم مارتینی ترجمه پژمان طهرانیان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب وقایع کلاغیه (واقعه دوم، طاعون زدگان)

کتاب وقایع کلاغیه (واقعه دوم، طاعون زدگان)

معرفی کتاب وقایع کلاغیه (واقعه دوم، طاعون زدگان)

کتاب وقایع کلاغیه (واقعه دوم، طاعون زدگان) نوشتۀ کلم مارتینی و ترجمۀ پژمان طهرانیان است. نشر نو این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این اثر، دومین کتاب از مجموعۀ وقایع کلاغیه است. این سه‌گانه، دربارهٔ زندگی کلاغ‌هاست.

درباره کتاب وقایع کلاغیه (واقعه دوم، طاعون زدگان)

رمان وقایع کلاغیه (واقعه دوم، طاعون زدگان)، دومین کتاب از سه‌گانهٔ کلم مارتینی دربارهٔ زندگی کلاغ‌هاست. این اثر را ناشری کانادایی در سال ۲۰۰۵ منتشر کرد. کتاب اول (خودسران) در سال ۲۰۰۴ منتشر شده بود و تحسین منتقدان ادبی را برانگیخته و جایزه‌های معتبری را از آن خود کرده بود.

مجموعه‌کتاب‌های وقایع کلاغیه، به بیان مترجم آنها، کلیله و دمنه‌های معاصرند. این کتاب‌ها، رمان‌هایی از زبان کلاغ‌ها هستند که حرف‌های زیادی برای زندگی و زمانهٔ امروز ما آدم‌ها دارند؛ حرف‌هایی که به‌راستی محدودهٔ سنی و جغرافیایی نمی‌شناسد و به چندین زبان نیز ترجمه شده‌اند.

منبع الهام نویسنده برای نگارش این مجموعه، دسته‌های بزرگ کلاغ‌هایی بوده که او در روزهایی که منتظر بازگشت دخترش از مدرسه بوده، می‌دیده است. کلم مارتینی، چنان شیفتهٔ زندگی جمعی کلاغ‌ها، روحیه و خُلق‌وخویشان، هوشمندی و همیاری‌شان شد که پس از سال‌ها نمایشنامه‌نویسی، برای نخستین بار و پس از تحقیق‌ها و مطالعات بسیار در زندگی کلاغ‌ها، دست به نوشتن رمان زد. موفقیت فوق‌العادهٔ خودسران و جوایزی که نصیب این رمان شد، طی دو سال بعد و با انتشار کتاب‌های اول و سوم این سه‌گانه (خودسران و نجات‌یافتگان) تکمیل شد.

هریک از کتاب‌های این مجموعه، راوی (راوی اول‌شخص) و داستان مستقلی دارند اما شخصیت‌های هر سه، کلاغ‌هایی هستند دارای هوش و شعور انسانی؛ کلاغ‌هایی که فرهنگ، آداب، رسوم و باورهای خاصی که به آن‌ها نسبت داده شده، جدا از تحقیقات دامنه‌دار نویسنده در زندگی کلاغ‌ها، بیش از هر چیز، ریشه در باورها، افسانه‌ها و اسطوره‌های بومیان سرخ‌پوست آمریکای شمالی دارد.

داستان‌ها در دنیای واقعی و در زمان معاصر روی می‌دهند.

خواندن کتاب وقایع کلاغیه (واقعه دوم، طاعون زدگان) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و گروه سنی ۱۲ سال به بالا پیشنهاد می‌کنیم.

درباره کلم مارتینی

کلم مارتینی در سال ۱۹۵۶ در شهر کلگری در کانادا به دنیا آمد. او نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس و داستان‌نویس کانادایی است که در سال ۱۹۸۰ مدرک لیسانس خود را از دانشگاه کلگری در رشتهٔ هنرهای زیبا با گرایش نمایشنامه‌نویسی گرفت و در سال ۱۹۸۲، نخستین فردی بود که از «مدرسهٔ ملی تئاتر» در مونترئال کانادا و در رشتهٔ نمایشنامه‌نویسی فارغ‌التحصیل شد.

مارتینی در یک مرکز بازپروری در کلگری، درام و نمایشنامه‌نویسی را به نوجوانان و جوانانی درست می‌داد که در اثر مشکلات خانوادگی و اجتماعی به بزه‌کاری روی آورده بودند.

وی در کودکی عاشق حیوانات، طبیعت‌گردی و کتاب خواندن بود. او پس از کسب موفقیت‌هایی در داستان‌نویسی، به نمایشنامه‌نویسی نیز پرداخت. تعلّق خاطر او به حیوانات، در بسیاری از نمایشنامه‌های‌اش آشکار است.

افزون‌بر نمایشنامه‌ها و کتاب‌های مربوط به تاریخ تئاتر و درام و آموزش نمایشنامه‌نویسی که از مارتینی منتشر شده، یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌های او، کتاب خاطرات مصوری است که او نوشته و برادرش اولیویر تصویرسازی کرده است. این کتاب داروی تلخ (Bitter Medicine) نام دارد. این اثر، در سال ۲۰۱۰ منتشر شده است و به شرح زندگی و مشکلات پزشکی، خانوادگی و اجتماعی آنها می‌پردازد.

این نویسنده، برای کتاب‌ها و نمایشنامه‌هایش جوایز ایالتی و ملی بسیاری گرفته است. بیشتر نمایشنامه‌های او اجراهایی موفقی نیز داشته‌اند.

کلم مارتینی از سال ۲۰۰۸ به ریاست دپارتمان درام در دانشگاه کلگری منصوب شده و در کنار آن، به تدریس نمایشنامه‌نویسی، فیلمنامه‌نویسی و تئاتر (به‌ویژه به نوجوانان‌) می‌پردازد.

بخشی از کتاب وقایع کلاغیه (واقعه دوم، طاعون زدگان)

«کیپ بالاتر پرید و طوفان آغاز شد. چه بدی‌هایی در طوفان بود؟ در چنان روزی بود که می‌شد فهمید. صاعقه. تندر. هجوم بوران و برف. گلوله‌های ریز سوزناک تگرگ. رگبار بارانی که مانند چنگال‌ها و منقارها می‌بُرید و می‌شکافت. کیپ به‌زحمت راهش را از میان تاریکی باز کرد. و بعد، برق نوری خیره‌کننده تابیدن گرفت و آسمان از هم باز شد.

می‌گویند صاعقه زبان سوزان «مار جهان» است. هنگامی که مار غول‌آسا پیچان و تابان از لانه‌اش در زیر کوه‌ها بیرون می‌آید و در آسمان این‌سو و آن‌سو می‌چرخد، زبانش را به بیرون پرتاب می‌کند و خطوط متقاطع صاعقه از هر سو در آسمان نقش می‌بندد و هرآنچه زبان مار لمس کند به درون دهان بزرگش کشیده می‌شود و تا ابد ناپدید می‌گردد.

بوی صاعقه در هوا باقی بود و کیپ حس کرد پر به تنش راست شده است.

در نوک قلهٔ کوه، نقطهٔ خاکستری ریزی پدیدار شد: دریاچه‌ای بود عمیق و زلال که در میدانی مرتفع از صخره‌هایی در حال فرسایش قرار گرفته بود. صنوبرهای بازمانده از رشد و سرو کوهی خزنده‌ای دورتادور دریاچه را گرفته بودند و شاخه‌های درخت‌هایی خشکیده هم که هرسو پراکنده بودند گویای طوفان‌های گذشته بودند.

کیپ قطرات باران را از چشمانش تکاند و انبوه ابرها را زیر نظر گرفت که از قلهٔ کوه در حال سرریز کردن بودند. اما چون چیزی پیدا نکرد، به سمت پایین پرواز کرد، از روی درختان کوتاه گذشت و هرکدام را به‌دقت جست‌وجو کرد.

ناگهان آن نور خیره‌کننده بار دیگر دل آسمان را شکافت و کیم زیر هجوم هوایی گرم به عقب رانده شد، و در همان حال شبحی شتابان به سمت او هجوم آورد، با چنگال‌هایش به بال راست او حمله‌ور شد، از زمین بلندش کرد و بعد رهایش کرد. کیپ افتاد، نفس‌نفس زد، و باز افتاد.

صدایی از دل صخره‌ها طنین‌انداز شد: «به زبان کهن، نام این مکان صاعقه‌سراست. اما من آن را “محل آزمایش” می‌نامم. آفریدگار اینجا با تو گرگم به هوا بازی می‌کند. می‌توانی از این بازی جان سالم به در ببری؟ آن‌قدر قوی هستی؟»

کیپ ابرها را گشت. هیچ‌چیزی نبود. صدا زد: «تو گفتی که می‌دانی چه به سر “انتخاب‌گر” مان آمده.»

صدا از سمتی دیگر جواب داد: «تو جان‌سخت‌تر از اویی.» کیپ صخره‌های سنگی را از نظر گذراند. «من فقط یک ضربه به او وارد کردم ـ‌و او دیگر سرپا نشد.»

کیپ حس کرد خشم درونش زبانه می‌کشد. آن صدا طوری می‌گفت که انگار از پا انداختن کلاغی پیر و بیمار مثل کالوم مهارت خاصی می‌طلبیده است.

فریاد کشید: «تو می‌ترسی؟ می‌ترسی به من بگویی کی هستی؟»

از سمت ابرها جوابی نیامد.

کیپ از نبرد هوایی این را می‌دانست که آن کسی برنده است که در ارتفاع بالاتر باشد. پس یک جریان رو به بالای هوا را گرفت، یکی از بال‌هایش را به آن سپرد و با حرکاتی مارپیچی بالا رفت. بادها به دیواره‌های صخره‌ها می‌خوردند و بازمی‌گشتند و از هر سو به کیپ هجوم می‌آوردند. به پایین نگاه کرد. کلاغ بزرگ پیچان و تابان به دنبالش بالا می‌آمد، به‌نرمی درون ابری ناپدید و دوباره پدیدار می‌شد. کیپ تصمیم سریعی گرفت: وقتی غریبه از یک ابر بیرون آمد، کیپ فوراً پایین پرید و نوک بال‌اش را گرفت، و در همان لحظه آسمان دوباره با صاعقه‌ای از هم شکافت. شدت انفجار به‌حدی بود که هوا را از ریه‌های کیپ بیرون کشید و نفسش را بند آورد. کیپ وقتی به هوش آمد در حال سقوط بود و غریبه باز با چنگال‌هایش بر او مسلط شده بود. کیپ فشار آن حمله را روی خودش حس کرد ـ بعد، صدای بمی شنید، شکافی را روی شانه‌اش حس کرد، و سوزش دردی شدید تمام سمت راست بدنش را در برگرفت.

حمله فقط یک لحظه طول کشیده بود. و بعد، کلاغ غریبه بار دیگر به میان سایه‌ها و ابرها گریخت. کیپ می‌دانست که با یک بال شکسته بعید است بتواند از حملهٔ بعدی جان سالم به در ببرد. تنها امیدش آن بود که بتواند از سر راه غریبه کنار برود و در پناه کوهستان قرار گیرد. تا سطح زمین پایین آمد و به‌سرعت به میان درختان بازمانده از رشد پرید و از زیر و بالای شاخه‌هاشان گذشت. با خودش فکر می‌کرد باید همان‌طور به حرکتش ادامه دهد و همچنان مسیرش را تغییر دهد. ناگهان شاخه‌هایی از سمت راستش بیرون جهیدند و سوزن‌ها و سرشاخه‌هایشان به اطراف پراکنده شدند. کیپ دردی در بال راستش دوید و بعد افتاد.

صدایی بیدارش کرد: «آخرین چیزی که به تو گفتم این بود که “ازش بپرس”. غذایی را که هدیهٔ من به او بود به تو دادم و ازت خواستم آن را به او بدهی و ببینی با من جفت می‌شود یا نه. حالا به من بگو ببینم: این کار را کردی؟ یا اینکه من را فراموش کردی؟»

کیپ روی تکه‌ای زبر و ناهموار از سرو کوهی افتاده بود. سعی کرد بال راستش را بالا بیاورد، اما زُق‌زُق درد را در آن حس کرد.

«کوپر؟!»

«حالا...» بوته‌های درهم‌تنیدهٔ زیر درختان کنار رفتند و هیبتی بلندقد میان شاخه‌ها قدم گذاشت. «... دارد یادت می‌آید.»

کیپ تکرار کرد: «کوپر! چطور ممکن است؟ من فکر می‌کردم تو مُرده‌ای. فکر می‌کردم گربه‌ها تو را کشته‌اند. جسدت دیگر آنجا نبود. من برگشتم و خودم دیدم.»

کوپر از آن چیزی که کیپ به یاد داشت، هم بلندقدتر بود و هم ـــ با پرهایی که پشت گردنش و اطراف تاجش راست شده بودند ـــ باابهت‌تر. آهسته گفت: «بله، آنجا نبودم.» و قدمی به جلو برداشت. «ولی شاید هم گم نشده بودم، هان؟ شاید با خودت گفته بودی یک سگ آمده من را برداشته و با خودش برده. چرا که نه؟ پیش می‌آید.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۲۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۶۱ صفحه

حجم

۲۲۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۶۱ صفحه

قیمت:
۹۲,۰۰۰
۶۴,۴۰۰
۳۰%
تومان