کتاب شاعران زمان عسرت
معرفی کتاب شاعران زمان عسرت
کتاب الکترونیکی «شاعران زمان عسرت» نوشتهٔ مهدی زمانیان در نشر افکار چاپ شده است.
درباره کتاب شاعران زمان عسرت
کتاب شاعران زمان عسرت از دو دفتر و پیوستی شامل یک گفتار و چند شعر تشکیل شده است. دفتر اول، اشعار شاعران «همزمان با و پس از جنگ جهانی اول» است که شعرهای آن از جُنگ شامگاه انسانیت بهکوشش کورت پینتوس انتخاب شدهاند. دفتر دوم، اشعار شاعران «همزمان با و پس از جنگ جهانی دوم» است که شعر نخست آن از کتاب منتخب اشعار برشت و سایر شعرها از مجموعهٔ ترانه آلمانی: اشعار پس از ۱۹۴۵ گزینش شدهاند. پیوست کتاب به «زندگی و شعر سیروس آتابای، شاعر آلمانی ایرانیتبار» اختصاص دارد.
کتاب شاعران زمان عسرت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به شعر جهان پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب شاعران زمان عسرت
«در آغاز دستیابی هیتلر به قدرت، بن به هواداری از ناسیونالسوسیالیستها برخاست، لیکن خیلی زود به اشتباه خود پی برد و از ابراز آن حتی در نوشتههایش ابا نکرد. پس از آن، سردمداران و قلم به مزدهای حزب نازی، او را بهشدت به باد انتقاد گرفتند و سیل لعن و طعن و ناسزا و افترا بر وی جاری شد. سرانجام، بن به سال ۱۹۳۶ ممنوعالقلم گردید و در پی آن، نامش از لیست اعضای فرهنگستان هنر و همچنین از لیست اعضای کانون نویسندگان رایش حذف شد. در روزهای پایانی جنگ، بن موفق شد از چنگ سربازان روسی که در حال تصرف برلین بودند بگریزد، اما همسر جوان او در راه فرار، از فرط وحشت و در کمال ناامیدی، دست به خودکشی زد و به ابدیت پیوست.
با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم، گوتفرید برای سومین بار تأهل اختیار کرد و با جدیت تمام به سرودن شعر و نوشتن نوول، نمایشنامه و مقاله ادامه داد، بهطوری که پزشکی به حرفهٔ دوم او بدل شد.
گوتفرید بن، یکی از برجستهترین و پرآوازهترین شاعران وابسته به دبستان اکسپرسیونیسم، هفتم ژوئیهٔ ۱۹۵۶ دار فانی را وداع گفت و در آرامستان والدفریدهوف برلین غربی به خاک سپرده شد.
عنوان مجموعههای شعر منتشر شدهٔ او تا سال ۱۹۳۶ بدین قرارند:
ـ نمایشگاه اجساد، برلین (۱۹۱۲)؛
ـ پسران، برلین، (۱۹۱۳)؛
ـ گوشت، برلین، (۱۹۱۷)؛
ـ زباله، برلین، (۱۹۲۴)؛
ـ بیهوشی، برلین، (۱۹۲۵)؛
ـ شکاف، برلین، (۱۹۲۵).
مرد:
در این ردیف زنانی خوابیدهاند با رحمهای از هم پاشیده و در این ردیف زنانی با پستانهای لهیده.
بوی گند رختخوابها به مشام میرسد. پرستارها ساعت به ساعت عوض میشوند.
بیا! لحاف را راحت کنار بزن.
این کپهٔ چربی و این شیرابههای گندیده را تماشا کن!
او روزگاری قد و قوارهٔ مردانهای داشته
و شهره بوده به سرمستی و شور میهنپرستی.
بیا! به آثار زخم روی این سینه نگاه کن
سلسلهٔ غدههای نرم را حس میکنی؟
نترس، لمسشان کن. این گوشت شل و ول درد را حس نمیکند.
از بدن این یکی به اندازهٔ سی نفر خون خارج میشود.
در تن هیچ آدمی اینقدر خون وجود ندارد –
از رحم این زن به کمک تیغ جراحی
کودکی را زنده خارج کردند.
در این مکان بیماران را شبانهروز در حال خواب نگه میدارند،
به تازهواردان میگویند: باید آنقدر اینجا بخوابید تا بهبودی خود را بازیابید-
تنها روزهای یکشنبه، در وقت عیادت، تا حدودی بیدار نگاهشان میدارند.
هنوز کمی خوراک به آنها میدهند. پشتشان
پر از زخم و جراحت است. مگسهای گرداگردشان را که میبینی.
گهگاه پرستار آنها را شستوشو میدهد. پنداری نیمکت را میشوید.
زمین پیرامون تختخوابها شکم میدهد.
ریزش گوشتها زمین را هموار میکند. گرما فزونی میگیرد.
شیرهٔ جان آمادهٔ تراویدن است. خاک فرا میخواند.
شمایان کندهکاری میکنید و نقشها میآفرینید: اسکنهٔ چرخشپذیر
در دستهای لطیف و ظریفتان.
من با کوفتن پیشانی بر سنگ مرمر
نقش میسازم.
دستهایم را برای امرار معاش به کار میگیرم.
من هنوز از خویشتن خویش بسیار فاصله دارم.
لیک دلم میخواهد من بشوم.»
حجم
۱۱۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۱۱۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه