![تصویر جلد کتاب اهریمن](https://img.taaghche.com/frontCover/205559.jpg?w=200)
کتاب اهریمن
معرفی کتاب اهریمن
کتاب الکترونیکی اهریمن نوشتۀ بیانکا اسکاردونی با ترجمۀ نشاط رحمانینژاد در انتشارات کتابسرای تندیس چاپ شده است. اهریمن کتاب چهارم از مجموعهٔ «نشانشده» است که در ژانر فانتزی و ماورایی نوشته شده است.
درباره کتاب اهریمن
اهریمن چهارمین جلد از یک مجموعه رمان فانتزی به نام نشانشده است که در آن عناصر ماورایی، جادو و نبرد میان نیروهای خیر و شر به تصویر کشیده میشود. این کتاب احتمالاً ادامه داستانی است که در جلدهای قبلی مجموعه شروع شده و به دنبال پیچیدگیهای داستانی و تحولات شخصیتهای اصلی است.
در این نوع آثار معمولاً با جهانهایی روبهرو هستیم که در آن نیروهای ماورایی، موجودات فراطبیعی و نبردهای کیهانی نقش مهمی دارند. عنوان کتاب که شامل واژه «اهریمن» است، نشان میدهد که احتمالاً نیروهای تاریکی و شیطانی در روند داستان اهمیت خواهند داشت. اصطلاح «نشانشده» میتواند اشاره به انتخاب شدن، برگزیده شدن یا داغ خوردن یک شخصیت در داستان داشته باشد که میتواند معانی مختلفی از جمله نشاندار شدن برای یک مأموریت، طلسم یا نقشی خاص را در بر داشته باشد.
کتاب اهریمن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به ژانر فانتزی، رمانهای نوجوان و جوان، و کسانی که به داستانهای ماورایی با المانهای جادویی علاقه دارند، مناسب است.
بخشی از کتاب اهریمن
«انگار علفهای تیره و روشن من را به مقصد نهاییام راهنمایی میکردند، در دو طرف جاده صف کشیده بودند. باران هنوز هم به شدت میبارید، مثل زنجیر روی شیشه جلوی ماشین میکوبید و دیدن حتی یک متر جلوتر از ماشین اسیووی مشکی را سخت میکرد. میتوانستم صدای دومینیک۱ و گابریل۲ را بشنوم که روی صندلیهای جلویی سر همدیگر فریاد میکشیدند. صداهایشان بلند و درهم و برهم بود ولی هیچ کدام از کلماتشان مفهوم نبود. به جز خاطره چشمان تهی از احساس تریس۳، دیگر هیچ چیزی برایم واضح و مفهوم نبود.
صحنه فراموشناشدنی روی قله فرشتهها، مثل آرزوی مرگی که هیچوقت نمیخواستمش یا فالی که نمیتوانستم مانع اتفاق افتادنش شوم بارها و بارها در ذهنم تکرار شد. خاطره سرگیجهآور دود سیاهی که وارد بدن تریس میشد ذهنم را به توپ بسته بود. هر بار آن خاطره را به دنبال چیزی که قبلاً متوجهش نشده بودم، جستجو میکردم... به دنبال یک راهحل... به دنبال راهی برای غیرفعال کردن یا ملغا کردن اتفاقی که افتاده بود. هر بار دعا میکردم که آن خاطره مثل دفعه پیش آبستن آن واقعیت ترسناک و جدید زندگی من نباشد و در عوض متلاشی و به هیچ تبدیل شود و همان پایان خوشی که همیشه آرزویش را داشتم به من ارزانی کند.»
حجم
۳۰۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۳۰۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه