کتاب دوست دارم به تو ببازم
معرفی کتاب دوست دارم به تو ببازم
کتاب دوست دارم به تو ببازم نوشتۀ فاطمه سادات موسوی (نفیسه) است. این کتاب را انتشارات همخونه روانۀ بازار کرده است. این کتاب، روایتگر داستانی عاشقانه است.
درباره کتاب دوست دارم به تو ببازم
دوست دارم به تو ببازم یک داستان عاشقانه از ملاقات غیرمنتظرۀ بهار و امین است. این دو، برای کمک به یکدیگر، بازی خطرناکی را آغاز میکنند.
فاطمه سادات موسوی (نفیسه) در مقدمۀ کتاب دوست دارم به تو ببازم بیان میکند که هدف او از نگارش این کتاب، بهتر کردن حال خوانندگاناش است؛ خوانندگانی که روزهای بسیاری را با شنیدن اخبار ناگوار آغاز میکنند. او همچنین آرزو میکند تا انسانها اکنون را دریابند و خود را درگیر گذشته و آینده نکنند.
خواندن کتاب دوست دارم به تو ببازم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات عاشقانۀ معاصرِ ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دوست دارم به تو ببازم
«بهار حس کرد که دیگر نمی تواند از خودش دفاع کند، سکوت کرد و امین مسیر زخم زبونهایش را از سر گرفت، بهار با او همقدم شد، امین در عقب را باز کرد و او را در صندلی نشاند و پشت فرمان نشسته لبش را به دندان گزید و پاهایش را روی گاز فشرد، ماشین به طرز عجیبی از جا کنده شد؛ بهار از آینه نگاهی به او انداخت، امین هم نگاهش را به او دوخت ولی به سرعت نگاه از او گرفت، بهار اعصابش تحریک شد و پشت سرش جای ضربهای که خورده بود تیر کشید، از درد چشمانش را بست و نفسش را لحظهای حبس کرده، نفس عمیقی کشید، حالا دیگر همه چیز برعکس شده بود، بهار محتاج نگاه او و امین گریزان از نگاه بهار بود، بعد از لحظاتی مقابل رستوران شیک و مجللی ترمز کرد و از آینه نگاهش نمود و با لحن سرد و خشکی گفت:
- می تونی پیاده بشی تا من اتومبیل رو پارک کنم؟»
حجم
۵٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
حجم
۵٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
نظرات کاربران
به تمام معنی مزخرف حتی برای داستانم مسخرست چیزی که یک در میلیارد درحقیقت نیست خواستن چیو اموزش بدن لجبازی و حماقت به توان چند هزار واقعا هر چی تلاش کردم موفق نشدم حتی تا اخر ورقش بزنم این دختر
من دوستش داشتم ...