دانلود و خرید کتاب راز دل آرزو فلاحی
تصویر جلد کتاب راز دل

کتاب راز دل

نویسنده:آرزو فلاحی
انتشارات:انتشارات نظری
امتیاز:
۲.۳از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب راز دل

کتاب راز دل، رمانی خواندنی و سرشار از احساس، نوشته آرزو فلاحی است. داستان راز دل درباره‌ی دختر تنهایی است که برای گذران زندگی‌اش به دنبال کار می‌گردد و این جستجو برای او ماجراهایی عجیب و خواندنی رقم می‌زند.

درباره‌ی کتاب راز دل

راز دل داستان زیبایی نوشته آرزو فلاحی است. داستانی خواندنی و جذاب از که ماجراها و اتفاقاتی صحبت می‌کند که برای یک دختر جوان به نام نرگس رخ می‌دهد. نرگس پدر و مادرش را در یک تصادف از دست می‌دهد و حالا باید برای اینکه بتواند زندگی‌اش را بگذراند، کاری پیدا کند. او که بسیار منتظر است و حاضر است هرکاری بکند، از طریق یکی از آشنایانش با خانواده‌ای اشراف‌زاده آشنا می‌شود و تصمیم می‌گیرد برای کار به آنجا برود. کار کردن نرگس در آن خانه برایش ماجراهایی رقم می‌زند که خواندنشان خالی از لطف نیست. 

کتاب راز دل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن رمان‌های نویسندگان ایرانی لذت می‌برید، کتاب راز دل داستان زیبایی مخصوص به شما دارد. 

بخشی از کتاب راز دل

سرم را بالا گرفتم از بالا تا پایین را نگاه کردم درست مثل قصر بود. تا  به حال در خوابم همچین خانه‌ای ندیده بودم، با باز شدن در داخل شدیم، حیاط پر از گل و گیاه و درختان بید و کاج که قامتشان تا اوج آسمان رسیده بود و در سمت چپ حیاط یه استخر بزرگی به چشم می‌خورد، یه مرد و یه زن در مقابل در ورودی ایستاده بودن، با گفتن خوش آمدید ما را راهنمایی کردن، داخل یه حال پذیرایی بزرگ شدیم که چند دست مبل و صندلی شیک و زیبا چیده شده بود، پرده‌های سلطنتی و لوسترهای رنگی، با تابلوها و مجسمه‌های لوکس زیبای خانه را دو چندان کرده بود . که آدممی‌خواست مدت‌ها بنشیند و زیبای خانه را تماشا کند.

در آن لحظه همه جای خانه را سر تا پا نگاه کردم، شنیده بودم که اشرافزاده‌ها خانه‌هایشان مثل قصر می‌ماند، ولی باور نمی‌کردم، یعنی تا به حال قصر را هم که ندیده بودم چه شکلی هست . فقط می‌دانستم که زیباست ولی واقعاً هم زیبا بود .

در آن لحظه با صدای پای که در حال پایین آمدن از پله‌ها بود به گوش رسید با خودم گفتم که حتماً خانم خانه تشریف میارند . با وارد شدن خانم، منو سپیده از جایمان بلند شدیم، بعد از احوالپرسی مختصری همگی نشستیم، در حالی که لیوان شربت را روی میز می‌گذاشت رو بهم کرد و با نگاه‌های سردش پرسید:«شما می‌تونید از پس این کار بر بیایید؟» 

minoo
۱۴۰۲/۰۲/۱۳

باسلام خدمت نویسنده عزیز داستان جالبی بود اما نثر خیلی مشکل داشت جذب نمیکرد

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۴۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

حجم

۷۴۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

قیمت:
۸,۸۰۰
تومان