دانلود و خرید کتاب برای همیشه فراموشش کن مهسا نصیری
تصویر جلد کتاب برای همیشه فراموشش کن

کتاب برای همیشه فراموشش کن

نویسنده:مهسا نصیری
امتیاز:
۲.۵از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب برای همیشه فراموشش کن

کتاب الکترونیکی «برای همیشه فراموشش کن» نوشتهٔ مهسا نصیری در انتشارات همخونه چاپ شده است. این اثر، آمیخته‌ای از داستان خیالی و واقعیات زندگی است. نویسنده در این اثر کوشیده تا به بیانی ساده بگوید که هر شخصی لیاقت عشق را ندارد.

درباره کتاب برای همیشه فراموشش کن

این داستان زندگی دختری ساده و جوان است که در نهایت صداقت و دلدادگی عاشق می‌شود. دلارام، دختر دانشجویی که دل در گروی عشق پسردایی خود، امیر دارد هر کاری را برای رسیدن به او انجام می‌دهد و به نصیحت اطرافیان در این خصوص بی توجه است. پدر دلارام اصرار دارد که او با نیما، پسر دوستش ازدواج کند و...

کتاب برای همیشه فراموشش کن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانهٔ ایرانی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب برای همیشه فراموشش کن

«از ساعت ۴ بعدازظهر درگير لباس و مدل مو‌هام بودم. لباس‌های زيادی رو پوشيدم و درآوردم تا به اين نتيجه رسيدم كه بهتره مانتوی قرمز رنگی رو كه جديدا خريده بودم بپوشم و شال مشكي‌ام رو كه خيلی براق بود و با رنگ چشمام تناسب زيادی داشت و روی سر بگذارم. مشغول انتخاب گوشواره‌ام بودم كه ناگهان در اتاق باز شد، طبق معمول دانيال بود. با لبخند زيركانه‌ای مرا نگاه می‌كرد. من هيچ چيزی نگفتم و فقط سکوت كردم.»

...

«ناگاه تمام ذهنم مشغول امیر شد. از او هیچ خبری نداشتم و حتی به تلفن همراش هم زنگ میزدم جوابم را نمی‌داد. دقیقاً زمانی تنهام گذاشت که بیشتر از همیشه به او احتیاج داشتم.

به این نتیجه رسیده بودم که من برای او هیچ ارزشی ندارم. اما من تصمیم خود را گرفته بودم و می‌خواستم به هر طریقی شده خودم را در دل امیر جا کنم و او فقط مال من باشه. زیرا فکر می‌کردم سهم من از زندگی فقط امیر است و بس.

بعد از اینکه دوش گرفتم به اتاقم رفتم و جلوی آینه نشستم و موهام رو شانه کردم، سنجاق سر زیبایی را به گوشه‌ی موهایم زدم و تمام موهام رو در یک سمت جمع کردم. خواستم به آشپزخونه برم تا صبحونه بخورم که صدای پیامک تلفن همرام رو شنیدم. گوشی رو برداشتم و با دیدن نام امیر بر روی صفحه هیجان زده شدم. و پیامک رو باز کردم: به دریایی گرفتارم که موجش عالمی دارد...

از اینکه به یادم بود کمی احساس آرامش کردم من هم در جواب براش نوشتم شکفتن هیچ گلی زیباتر از لبخند تو نیست، امیدوارم خوش بگذره بهت عزیزم.

احساس ضعف می‌کردم به آشپزخونه رفتم تا چیزی بخورم. مادر و ملیحه خانم هم در آشپزخونه نشسته بودند و صحبت می‌کردند.»

ZeynabZeinivand
۱۴۰۱/۱۲/۱۱

خیلی کتاب عالی هستش من عاشق شخصیت امیر بودم با اینکه اول ازش خوشم نمیومد و دانیالو بیشتر دوست داشتم ولی شخصیت امیر منو جذب کرد خیلس رمان عالی هستش پیشنهاد میکنم بخونیدش

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان