کتاب زنبق دره
معرفی کتاب زنبق دره
کتاب الکترونیکی «زنبق دره» نوشتۀ انوره دوبالزاک با ترجمۀ م. به آذین در انتشارات فردوس چاپ شده است. زنبق دره داستان عشق سوزانی است که میخواهد پاک بماند و همین خود فاجعه دلخراش این عشق است که بالزاک با قدرت غول آسائی آن را پرورانده است.
درباره کتاب زنبق دره
یکی از این نامهها، که نامه بلندی است و تقریبا تمام رمان را میگیرد، اعترافنامه کنت فلیکس دو واندنس خطاب به کنتس ناتالی دو مانرویل است.
نامه دیگر که چهار پنج صفحه است جواب کنتس را تشکیل میدهد.
این دو قهرمان در آستانه ازدواج با یکدیگرند، اما مادام دو مانرویل، که نامزدش را دستخوش خیالها و رویاهای دور و دراز و ناگهانی میبیند، علت این امر را از او میپرسد. فلیکس دو واندنس با شرح زندگیاش به این سوال جواب میدهد. ویکنت دو واندنس جوان، که با خشونت و محروم از محبت بزرگ شده است، به مجلس میهمانی که به افتحار دو دانگولم ترتیب داده شده است، میرود. بانوی بسیار زیبایی در گوشهای از سالن در کنارش مینشیند. نوجوان که مجذوب شده است، به او ابراز علاقه می کند.
کتاب زنبق دره را به چه کسانی پپیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب زنبق دره
داستان شکنجه هایی که دو روح، بی صدا آن ها را تحمل می کنند؛ دو روحی که ریشه های لطیف آن ها با زمین سنگلاخی خانواده هایشان مواجه می شوند و نخستین جوانه های آن ها را دستان کینه توزی از هم می دَراند و گل های آن ها را در لحظه ی شکوفه دادن می خشکاند. کدام شاعر رنج های نوزادی را خواهد سرود که باید از پستان تلخ زنی شیر بمکد که برق چشمان پرخصم او خنده را بر لبان این نوزاد می خشکاند؟ داستان قلوب بینوایی که اطرافیا نشان به آن ها ستم رانده اند، تا خود به پیشرفت و تعالی رسند، سرگذشت حقیقی دوران کودکی ام را بازگو خواهند کرد. من که نوزادی بیش نبودم. کدامین غرور را جریحه دار کرده بودم؟ کدام نقص و عارضه ی جسمی یا روحی در من، رفتار سرد مادرم را برانگیخته بود؟ آیا من کودکی بودم که به مقتضای وظیفه و بر حسب تصادف پای به این دنیا گذارده بودم؟ یا فرزندی بودم که به دنیا آمدنش مایه ی ننگ بود؟ پدر و مادرم مراقبت و پرستاری از مرا به خانواده ای روستایی سپردند و بیش از سه سال سراغی از من نگرفتند. پس از سه سال فراموش شدگی، وقتی به کانون سرد خانواده ام بازگشتم، به قدری مورد بی مهری و بی اعتنایی آن ها قرار گرفتم که حتی خدمت کاران هم به حالم دل می سوزاندند. من نمی دانم که رهایی از آن نخستین تنهایی و فراموش شدگی ام را مدیون چه احساس یا اتفاق خوش یمنی می باشم؛ آن هنگام که کودکی بیش نبودم، از آن دلیل خوش یمن غافل بودم و هم اینک که به سن مردی رسیده ام نیز موفق به کشف آن نشده ام. برادر و خواهرانم به جای آن که روی خوش به من نشان داده و از خواری و ذلت سرنوشتم بکاهند، از آزار و اذیت من لذت و سرگرمی فراوانی به دست می آوردند.
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
نظرات کاربران
نسخه pdf با این قیمت بسیار گرانه.
کتابی عشقی که سالها پیش خواندم، داستانی جذاب که روح و احساسات شما را در دست گرفته و با برگردان هر ورق شما کاملا در اسارت داستان قرار میگیرید! این بردگی تا آخرین خط ادامه خواهد داشت و ماندگاریش در
١-توصیفات خیلی زیاد هستن و کمی خسته کننده ٢-کتاب برای من درسی نداشت و چیز زیادی ازش یاد نگرفتم (به جز ١-٢ مورد از توصیه های خانم دومورسوف تو نامه اول) ٣- کلا کتاب داستان دل دادن یه پسر جوان