کتاب پسر جنگل
معرفی کتاب پسر جنگل
کتاب پسر جنگل نوشته هارلن کوبن است که با ترجمه شادی خادمی در انتشارات نسل روشن منتشر شده است. این کتاب رمانی جنایی است که شما را با خود همراه میکند.
درباره کتاب پسر جنگل
بیست سال پیش پل هجده ساله به عنوان مشاور در یک اردوگاه تابستانی کار میکرد، در آن کمپ چهار نوجوان یک شب به جنگل رفتند، دو نفر کشته شدند و دو نفر ناپدید شدند خواهر پل یکی از افرادی است که آن شب در جنگل ناپدید میشود و جسد او هرگز پیدا نشد. اکنون، پل، دادستان شهر است که در یکی از بزرگترین پروندههای حرفهای خود درگیر است، پروندهای که همه چیزهایی را که او درباره گذشته باور دارد را تغییر خواهد داد. جسد مردی پیدا میشود وقتی پل به سردخانه میرود و خالکوبی روی بازوی مرد مرده را میبیند که تشخیص میدهد که او یکی از آن دو نفری است که در اتفاقات ۲۰ سال گذشته ناپدید شده است، آیا ممکن است خواهرش هنوز زنده باشد؟
خواندن کتاب پسر جنگل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به رمانهای معمایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پسر جنگل
ـ «چرا؟ بهخاطر اینکه شما و متخصصان بهداشت دهان و دندان و ناخنکارها در توییتر چنین نظری دارید؟ شما از شرایطی که در آنجا حکمفرما بوده، هیچ اطلاعی ندارید و حتی مطمئن نیستید که این ویدیو واقعی باشد.»
مجری برنامه یکی از ابروهایش را بالا برد و گفت: «یعنی به نظر شما این ویدیو ساختگی است؟»
ـ «بله، میتواند ساختگی باشد. من یک اربابرجوع داشتم که یک نفر صورت خندانش را کنار تصویر یک زرافۀ مرده فتوشاپ کرده بود، طوری که گویی او آن زرافه را شکار کرده است! شوهر سابقش این کار را برای انتقامجویی انجام داده بود، آیا میتوانید میزان نفرت و توهینهایی که او دریافت کرد را حدس بزنید؟»
این داستان واقعی نبود، هستر آن را از خودش ساخت، اما در هر حال روی دادن آن غیرممکن هم نبود!
ریک چاد پرسید: «در حال حاضر اربابرجوع شما آقای سایمون گرین کجا هستند؟»
ـ «این مسئله چه ربطی به موضوع مورد بحث ما دارد؟»
ـ «الان در خانه است؟ او به قرار وثیقه آزاد است؟»
ـ «او یک مرد محترم و بیگناه است.»
ـ «ثروتمند بودن را هم به صفاتشان اضافه کنید.»
ـ «حالا میخواهید بگویید سیستم وثیقه کلاً موردنیاز نیست و میبایست کنار گذاشته شود؟»
ـ «یک مرد ثروتمند سفیدپوست!»
ـ «ببین ریک چاد، من میدانم که میخواهی قیافۀ روشنفکری به خودت بگیری، اما این را بدان که اینطور صحبت کردن در مورد نژاد و نسب افراد در هر حال پسندیده نیست.»
ـ «ببینید، اگر موضوع برعکس بود، یعنی اگر مرد بی سرپناه موکل ثروتمند شما را زده بود، بدون شک الان وکیل مجربی مانند شما از او دفاع نمیکرد و در حال حاضر در زندان آب خنک میخورد.»
هستر سکوت کرد؛ او باید بپذیرد که ریک چاد به نکتۀ ظریفی اشاره کرده است.
مجری برنامه گفت: «هستر؟»
زمان در حال سپری شدن بود، بنابراین هستر دستانش را بالا برد و گفت: «اگر به نظر ریک چاد من یک وکیل مجرب هستم، چرا باید با نظر ایشان مخالفت کنم؟»
این صحبت منجر به خندۀ حضار شد.
ـ «و دیگر زمان زیادی به پایان این بخش از برنامه نمانده است. در بخش بعدی در مورد کاندیدای ریاست جمهوری راستی اگرز۱۵ صحبت خواهیم کرد و اینکه آیا او فردی عملگراست یا بیرحم؟ آیا او خطرناکترین فرد در آمریکا به شمار میرود؟ با ما همراه باشید.»
هنوز آگهی تبلیغاتی شروع نشده بود که هستر میکروفون را از خودش جدا کرد و به سمت متیو رفت. متیو مانند پدرش قد بلند و کشیدهای داشت.
هستر گفت: «مادرت؟»
متیو پاسخ داد: «حالش خوب است، حال همه خوب است.»
هستر دیگر نتوانست خودش را کنترل کند، دستانش را از هم گشود و نوهاش را در آغوش کشید. متیو بوی پدرش را میداد. زمانی که هنوز کودکی بیش نبود، شباهت زیادی به پدرش نداشت، اما حالا طرز راه رفتن، ایستادن، دستخط و حتی چروکهای پیشانیاش هم به پدرش رفته بود. قاعدتاً میبایست شباهتهایی که بین نوه و پسر از دسترفتهاش وجود داشت، موجب آرامش هستر شوند، اما برعکس؛ همچون خنجری زخم دلش را بعد از سالها از هم میگشودند. هستر نمیدانست که تحمل این درد آسانتر و بهتر است، یا اینکه قلبش از هرگونه احساسی تهی باشد.
در هر حال، او همچنان نوهاش را در آغوش گرفته بود و با چشمانی بسته فکر میکرد. نوۀ نوجوانش به پشت او چند ضربه زد؛ درست مانند کسی که میخواهد با او شوخی کند.
ـ «نانا؟»
متیو، مادربزرگش را نانا صدا میزد.
حجم
۲۴۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۲۴۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه ش خوب نیست
داستان خوبی بود داستان پردازی و شخصیت پردازی خوب
این همون کتاب جنگل هست که نسرین رودسری ترجمه کرده؟
کتابهای دیگر این نویسنده رو خونده بودم و این کتابشو هم دوست داشتم ، یک بخشهایی از کتاب گذری به کتاب فرار کن داشت که نشان می ده ماجرای داستان بر می گرده به وکیلی که در حل پرونده ها
کتاب خیلی جالبی بود و داستان جذابی داشت...
نسبت به سایر اثار این نویسنده کتاب ضعیفی بود