دانلود و خرید کتاب ورای ممکن نیرمال پورجا ترجمه شهاب رئیسی اسکویی
تصویر جلد کتاب ورای ممکن

کتاب ورای ممکن

انتشارات:نشر نون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ورای ممکن

کتاب ورای ممکن نوشته نیرمال پورجا است و با ترجمه شهاب رئیسی اسکویی در نشر نون منتشر شده است. این کتاب خاطرات نویسنده از انجام اتفاقی غیرممکن است.

درباره کتاب ورای ممکن

نویسنده این کتاب نیرمال پورجا کنولد ۱۹۸۴ کوهنورد اهل نپال و سرباز پیشین هنگ سلطنتی تفنگ‌داران گورخا و نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا است. او دوران کودکی خود را به سختی گذرانده است نیرمال پورجا در سال ۲۰۱۹ و بعد از ۷ ماه و ۶ روز  توانست به  ۱۲ قله هشت هزار متری (آناپورنا، دهالاگیری، کانگچنجونگا، لهوتسه، ماکالو و اورست، کی۲، نانگا پاربات، برود پیک، گاشربروم ۱ و گاشربروم ۲ در پاکستان) صعود کرد. او توانست اولین صعود زمستانی به قله کی۲ در جهان را انجام دهد. این کتاب روایت زندگی و خاطرات این کوهنورد توانا است. او که بعد از گذراندن کودکی‌اش با شرایطی سخت توانست ناممکن را ممکن کند در این کتاب از خودش می‌گوید.

خواندن کتاب ورای ممکن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به کوهنوردی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ورای ممکن

از کنترل خارج شده بودم و دو قانون کلی که در ابتدای پروژه تعیین کرده بودم در وضعیتی بسیار دشوار در حال آزمایش بودند. قانون اول، امیدواری حکم خدا را دارد؛ قانون دوم، در ارتفاع زیاد کوچک‌ترین مسائل اهمیت بسیاری دارند. درواقع، با خارج شدن از طناب ثابت قانون دوم را زیر پا گذاشته بودم که خطا و مشکل من بود.

بنابراین فقط قانون اول برایم باقی مانده بود تا دوباره بتوانم ادامه دهم؛ امیدواری. آیا در آن لحظات کوتاه از مرگ هراس داشتم؟ به‌هیچ‌وجه! من مرگ را به ترس و واهمه در هر وضعیتی ترجیح داده بودم؛ به‌خصوص وقتی برای جلو راندن مرزهای توانایی بود و هر چیزی که برای انسان و توانایی‌اش غیرممکن به نظر می‌رسید. بعد از اعلام برنامۀ صعود به چهارده قلۀ مرتفع جهان و شکست رکورد قبلی

ــ هفت سال و ده ماه و شش روز ــ که متعلق‌به کیم چانگ هو از کرۀ جنوبی بود، آزمودن مرز توانایی جسمانی در سال ۲۰۱۸ مدنظرم قرار گرفت. جرزی کوکوچکا از لهستان صعودهای شاخصی در هفت سال و یازده ماه و چهارده روز انجام داده بود.

داشتن هدفی چون بریدن هفت سال از آن رکورد قبلی بی‌باکانه و حتی فوق انسانی به نظر می‌رسید، اما من تاحدی به خودم باور داشتم که موقعیت شغلی‌ام را در ارتش بریتانیا رها کنم. چندین سال قبل از پیوستن به نیروهای ویژۀ تفنگ‌داران دریایی بریتانیا که یک شاخه از نیروهای کماندویی نخبه است و در جایگاه یک سرباز گورخا در مرگ‌بارترین میدان‌های جنگی در جهان جنگیده بودم. ترک کردن آن موقعیت شغلی باکلاس مخاطره‌آمیز بود، ولی آماده بودم تا برای رسیدن به هدف جاه‌طلبانه‌ام همۀ دارایی‌هایم را قمار کنم.

باور به توانایی‌های فردی‌ام مرا به جلو هل می‌داد و این چالش را مانند یک عملیات نظامی انجام دادم. در مدت‌زمان برنامه‌ریزی این برنامه اسم «پروژۀ ممکن» را انتخاب کردم و کمی بعدتر برای افرادی که به هر دلیلی نمی‌خواستند و نمی‌توانستند رؤیای من را باور داشته باشند به یک علامت احترام با دو انگشت تبدیل شد. تعدادشان زیاد بود. افراد شکاک همه‌جا بودند، اگرچه صدای افرادی که به نظر می‌رسید حامی برنامه هم بودند با شک و تردید همراه بود. در سال ۲۰۱۹ وب‌سایت «رد بول» ادعا کرد که پروژۀ من مانند «شنا کردن تا کرۀ ماه» است. من عقیده‌ای داشتم. برای شکست خوردن به این دنیا نیامده بودم. ترک کردن میدان مبارزه حتی در وضعیت مرگ در خون من نبود. گوسفندی نبودم که منتظر چوب خوردن از چوپان باشد. من یک شیر بودم و قبول نمی‌کردم که مانند دیگران حرف بزنم و راه بروم.

وقتی با کوه‌نوردان بزرگ مقایسه شدم و با تجربۀ آن‌ها در کوه‌نوردی مورد قضاوت قرار گرفتم، به نظر می‌رسید که بی‌تجربه و مبتدی‌ام. فقط چند سال قبل صعود به قله‌های بالای هشت هزار متر را آغاز کرده بودم، ولی به‌سرعت به یک غول در ارتفاع تبدیل شدم و علت آن را بیشتر فیزیک جسمانی قوی و بالای خود می‌دانستم. وقتی صعود در ارتفاع بالای هشت هزار متر و منطقۀ مرگ را شروع کردم، حرکت کردن سریع و برداشتن هفتاد قدم قبل از استراحت برایم بسیار آسان بود، در حالی که کوه‌نوردان دیگر فقط می‌توانستند چهار یا پنج قدم بردارند.


abbas5549
۱۴۰۱/۰۳/۲۴

کتابی بی نظیر که شمارادرادامه راه پرنشیب وفراز زندگی یاری می رساند،خودکتاب کارگاه آموزشی کوهنوردی است که نویسنده خوددرچالشهای کوههای ۸۰۰۰ تایی حضور داشته و اینکه به نوعی درس زندگی است،درودبراین مرد سرسخت و جانسخت 🧿👍🦁☀️

merelin
۱۴۰۱/۰۲/۲۲

این کتاب فوق العادس برای همه، وقتی میخواید بدونید دقیقا تو مسیر زندگی باید چیکارکنید و اگه یک الگو قدرتمند میخواید این کتابو بخونید .

بهار صلواتی
۱۴۰۲/۱۲/۲۸

یه کتاب زندگی نه تنها کوهنوردا که همه باید بخونن

m.amiri
۱۴۰۲/۱۱/۰۱

کتاب خوبیه

sara
۱۴۰۲/۱۰/۱۲

برای منی که سالها شجاعت و جسارتم رو به خاطر شرایطی که به اجبار توی زندگیم پیش اومده بود از دست داده بودم بسیار مفید بود .و به لطف خدا دارم احیا میکنم خود قبلیم رو ..‌.

با اینکه که من به هیچ خدایی وابسته نبودم، به قدرت دعا کردن باور داشتم. همچنین، دوست داشتم با طبیعت ارتباط برقرار کنم و زمانی که مراسم پوجا به پایان رسید، از تیم فاصله گرفتم تا به قلۀ آناپورنا خیره شوم و از دیدن آن لذت ببرم
abbas5549
من عقیده‌ای داشتم. برای شکست خوردن به این دنیا نیامده بودم.
شمع
به‌طور دائم از محدودۀ راحتی خودم فاصله گرفته بودم و درد و رنج بسیار زیادی را متحمل شده بودم. درنهایت، قدرت ذهنی از قدرت فیزیکی بااهمیت‌تر بود.
Narges
اما برای من موقعیت و چالشی بود که به جهانیان ثابت کنم که هر چیزی، تأکید می‌کنم هر چیزی، امکان دارد اگر یک فرد ذهن و قلبش را در آن مسیر قرار دهد.
abbas5549
مارک تواین، نویسندۀ برجستۀ آمریکایی، گفته بود که اگر فردی قصد دارد یک قورباغه را بخورد، بهتراست این کار را اول صبح انجام دهد. اما اگر لازم است دو قورباغه خورده شوند، بهتر است قورباغۀ بزرگ‌تر اول خورده شود. به عبارت دیگر: سخت‌ترین کار را از راه کنار بزن.
حامد
وقتی با کوه‌نوردان بزرگ مقایسه شدم و با تجربۀ آن‌ها در کوه‌نوردی مورد قضاوت قرار گرفتم، به نظر می‌رسید که بی‌تجربه و مبتدی‌ام. فقط چند سال قبل صعود به قله‌های بالای هشت هزار متر را آغاز کرده بودم، ولی به‌سرعت به یک غول در ارتفاع تبدیل شدم و علت آن را بیشتر فیزیک جسمانی قوی و بالای خود می‌دانستم.
شمع
خورشید بر فراز هیمالیا بالاتر می‌آمد و برف روی قله‌ها را با اشعه‌های نارنجی و صورتی آب می‌کرد و به نظر می‌رسید که ابرهای نازک ارتفاع‌های پایین‌دست را می‌سوزاند. پرچم‌های دعای نپالی پشت سرم تاب می‌خوردند. در آن لحظه بالاترین انسان در کرۀ زمین بودم و آن لحظه برایم مانند معنای زندگی بود
abbas5549
امنیت شغلی‌ای که مردم در «جهان واقعی» به آن می‌اندیشیدند و آرزویش را داشتند. اما من مانند اغلب مردم نبودم. جهان واقعی من جای دیگری بود و مفهوم دیگری داشت. یک کودک فقیر در کشور نپال بودم و اگر لازم بود، می‌توانستم در یک چادر کوچک بقیۀ عمرم را بگذرانم
abbas5549
قدرت شفابخش طبیعت را درک کردم. بودن در کوهستان و طبیعت و محیطی که نژاد و مذهب و رنگ پوست و جنسیت هیچ اهمیتی نداشت حس بسیار خوبی بود. فقط انسان‌ها هستند که تعصب دارند. کوهستان‌ها بی‌طرف‌اند. هیچ قضاوتی در کار نبود.
abbas5549
یک یا دور روز مانده به اولین صعود ما برای ثابت‌گذاری مسیر، تیممان مراسم «پوجا» را برگزار کرد. این جشنی نپالی بود که با یک راهب بودایی انجام می‌گرفت. در این مراسم تیم‌ها برای موفقیت و سلامتی به خدای کوهستان دعا می‌کردند. میوۀ سرو کوهی سوزانده می‌شد، برنج به آسمان پرتاب می‌شد، و علم‌های پرچم‌های دعا برافراشته می‌شدند به امید اینکه آن خدا به کوه‌نوردان مسیری بی‌خطر تا قله اعطا کند و آن‌ها را از شرّ بهمن‌های مرگ‌بار و سقوط در شکاف‌های یخی عمیق در امان نگاه دارد.
abbas5549

حجم

۲۹۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۲۹۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان