دانلود و خرید کتاب الگوریتم های سرکوبگر صفیه نوبل ترجمه محمد نصیری
تصویر جلد کتاب الگوریتم های سرکوبگر

کتاب الگوریتم های سرکوبگر

نویسنده:صفیه نوبل
انتشارات:نشر صاد
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب الگوریتم های سرکوبگر

کتاب الگوریتم های سرکوبگر نوشتهٔ صفیه نوبل با ترجمهٔ محمد نصیری در نشر صاد چاپ شده است. این کتاب دربارهٔ قدرت الگوریتم‌ها در زمانهٔ نئولیبرالیسم و ترفند این سامانه‌های دیجیتال در سرکوب هرچه بیشتر روابط اجتماعی و دراندازیِ دریافت جدیدی از نژاد است؛ چیزی که نویسنده آن را خط‌قرمزکشی فناورانه می‌نامد. صفیه نوبل نخست نشان خواهد داد که سرمایه، نژاد و جنسیت مؤلفه‌هایی هستند که نابرابری پدید می‌آورند و سپس به خط‌قرمزکشی فناورانه‌ای که در حال پیدایش است پرتویی می‌افکند.

درباره کتاب الگوریتم های سرکوبگر

این کتاب، روی بخشی از فناوری، یعنی اینترنت متمرکز است. مقصود نویسنده از «اینترنت»، بیش‌تر «موتورهای جست‌وجو» و عمدتاً «گوگل» است. به بیان ساده‌تر، «الگوریتم‌های سرکوبگر» کتابی است درباره‌ٔ گوگل. اگر اثری در ستایش گوگل می‌خواهید کتاب اشتباهی را انتخاب کرده‌اید، چراکه این اثر در عین اینکه سودمندی‌های این موتور جستجو را در نظر گرفته، هم‌زمان آن را زیر آتش نیز می‌گیرد تا نشان دهد گوگل چگونه مناسبات قدرت جاری در ایالات‌متحده را بازتولید کرده و به‌ویژه از زنان و سیاه‌پوستان تصویری زشت و ناپسند ارائه می‌کند.

کتاب الگوریتم های سرکوبگر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به افرادی که مایل هستند دربارهٔ موتورهای جست‌وجو و پشت صحنهٔ آن‌ها اطلاعات بیشتری کسب کنند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب الگوریتم های سرکوبگر

نخستین برخورد من با نژادپرستی در جست‌وجوی اینترنتی، تجربه‌ای بود که مرا به‌عنوان یک پژوهشگر واداشت در سازوکارهای فناورانه و اجتماعی‌ای کاوش کنم که پورنی‌سازی زنان سیاه را به صدر داده‌ها می‌بَرد و بی‌هیچ زحمتی، ابژهٔ جنسی‌بودن زنان سیاه را طبیعی‌سازی می‌کند. این برخورد، سال ۲۰۰۹ رخ داد؛ یعنی زمانی که با دوستم آندره بروک (استاد دانشگاه میشیگان) زیاد حرف می‌زدم. یک بار حرف به جایی رسید که او گفت: «باید ببینی وقتی در گوگل ‘black girls’ را جست‌وجو می‌کنی چه چیزی بالا می‌آید.» جست‌وجو کردم و سر جایم خشکم زد. فکر کردم شاید از آن ایرادها باشد که به مرور زمان برطرف می‌شوند.

دومین برخورد من در یک صبح بهاری سال ۲۰۱۱ بود که داشتم برای راه‌های سرگرم‌کردن دخترخواندهٔ هنوز بالغ‌نشده و دختر دایی‌اش که هم‌سن اوست، جست‌وجو می‌کردم. آن‌ها برای آخر هفته به خانهٔ من آمده بودند و می‌خواستند حسابی تفریح کنند و یکی از تفریحات هم کارکردن با لپ‌تاپ‌هایمان بود. برای اینکه آنان را از تماشای بی‌فایدهٔ تلویزیون یا خیره‌شدن به موبایل دور کنم، دوست داشتم یک گفت‌وگو راه بیندازم و بپرسم برای این زنان جوانی که در منطقهٔ داون‌استیت ایلینویز، بخش بسیار محافظه‌کار مرکز آمریکا بزرگ می‌شوند چه چیزی مهم است. فکر می‌کردم که دربارهٔ علایق بچه‌های رنگین‌پوست در این سن لابد چند منبع عالی وجود دارد و تنها باید پیدایشان کرد. زود رفتم سراغ رایانه‌ای که پژوهش‌های خود را با آن انجام می‌دادم. (آن زمان داشتم روی پایان‌نامهٔ دکتری‌ام کار می‌کردم.)

آن موقع به دخترها اجازه نمی‌دادم دور لپ‌تاپم جمع شوند. گوگل را باز کردم تا علاقه‌ها و سن آنان و اطلاعاتی را که نیاز داشتم، بنویسم. نتیجهٔ این جست‌وجوی ساده و ظاهراً بی‌گزند نیز شوکه‌کننده بود. دو دختری که چند قدم آن‌ورتر من بودند و داشتند از شوخی‌های یکدیگر غش و ریسه می‌رفتند، درحالی‌که من یک بار دیگر فهمیدم داده‌های جست‌وجوی گوگل برای «black girls» پر از پورن است. فکر کردم شاید تاریخچهٔ جست‌وجوهای من و اینکه چه بسیار متن و ویدئو و کتاب دربارهٔ فمینیسم سیاه‌پوست‌ها دیده بودم بر داده‌هایی که برایم بالا آمده اثر داشته است؛ ولی این‌طور نبود.

Mohammad
۱۴۰۱/۱۱/۲۴

بعنوان دانشجوی گرایش هوش مصنوعی شریف میگم که چقدر این کتاب بی محتوا و سرشار از اشتباهات محتوایی بود. اگه قصد خریدشو دارید در یک جمله یا کمی بیشتر میگم محتوا اینه پر از اشتباهات یا بهتره بگم دروغ. نتیجه گیری

- بیشتر
اینترنت را غالباً «ملک عمومی» تلقی می‌کنیم، ولی کنترل تجاری بر آن از راه مجموعه‌ای از مقررات ملی و بین‌المللی و مرزبندی‌های تجاری و مالکیت فکری -که جزوی از مدیریت اینترنت است- اینترنت را از عموم گرفته است. غیر از کنترل بر اینترنت، اطلاعات عمومی -خواه روی اینترنت باشند یا نباشند- نیز دارند به دست بخش خصوصی می‌افتند و بخش عمومی اطلاعات که اصل اساسی دموکراسی ایالات متحده است، دارد ازبین می‌رود.
safaeinejad
توییت‌های خودکار رسانه‌های خبری بیش از توییت ادمین‌های انسانی، نژادپرستانه و سوگیرانه است، ازجمله در مورد کیت لَمونت اسکات، اهل شارلوت در کارولینای شمالی که با شلیک پلیس کشته شد و قتلش اعتراض‌های کشورگیری دربارهٔ ددمنشی و اِعمال زور بیش از اندازهٔ پلیس به‌راه انداخت.
مجيد اسطيري
جهانی که در آن، افراد، مسئول پیامد کارهای خود نیستند هم نخواهد توانست مسئولیت‌پذیری‌ای را که برای جامعهٔ دموکراتیک ضروری است تولید کند.
مجيد اسطيري
قتی اطلاعات باکیفیت را که نوعاً در بخش عمومی تولید می‌شود به فضاهای شرکتی‌تر و تجاری‌تر بسپرند، توانایی عموم برای تضمین پاسداری‌های ضروری از دموکراسی، به دلیل هزینهٔ دسترسی به اخبار باکیفیت، ازبین می‌رود. سازمان‌هایی مانند freepress.com به ما نشان می‌دهند که افزایش تبلیغات و منافع تجاری چگونه زیرآب کیفیت و محتوای خبرنگاری را زده است؛ زیرآب چیزی که پیش‌تر جزو بنیادین و ضروری یک جامعهٔ دموکراتیک خوانده می‌شد.
مجيد اسطيري
روی اینترنت با پول یا آدم‌جمع‌کردن می‌شود هویت‌ها را نشانه‌گذاری کرد و درک رسمی از فلان فرد یا بهمان گروه را به شکل دلخواه تغییر داد؛ یعنی در فضای دیجیتالِ کنونی، هرکسی می‌تواند هویت هرکس دیگر را صاحب شود.
مجيد اسطيري
اکنون دیگر نباید تنها نگران آن بود که انگاره‌ها و آدم‌ها چگونه بازنمایی می‌شوند، بلکه باید دل‌نگران اخلاق هم باشیم: آیا روبات‌ها و دیگر تصمیم‌گیرندگان خودکار می‌توانند مانند پهپادها و جنگ‌افزارهای خودکار، کسی را بکشند؟ هوش مصنوعی را چه نهادهایی سرپرستی خواهند کرد؟ مردم مشکلات یا شکایت خود را به کدام دادگاه‌های ملی یا فراملی باید ببرند؟ این پرسش‌ها هنوز پاسخ درخوری نگرفته‌اند.
safaeinejad
انحصارگری گوگل در کنار الگوریتم‌هایش که اطلاعات را به‌سوی منافع سرمایهٔ نئولیبرال و نخبگان اجتماعی ایالات متحده می‌برد، باعث شده جریان اطلاعاتی‌ای به‌وجود آید که تظاهر به معتبربودن می‌کند ولی در عمل، بازتاب منابع تبلیغاتی است. به‌بیان‌دیگر، باید گفت که گوگل به سود دست‌به‌جیب‌ترین مشتریان خود، یا یک‌جور درهم‌تنیدگی منافع مردمی و تجاری کار می‌کند. اما کاربران، گوگل را یک منبع عمومی می‌دانند که به منافع تجاری هیچ گوشه‌چشمی ندارد. گوگل مستقیماً از راه آنچه می‌توان «کارتفریح» کاربران نامید، پول درمی‌آورد؛ -وقتی کاربران می‌پذیرند کار و داده‌های شخصی خود را در اختیار گوگل و محصولات آن بگذارند، نتیجه چیزی نیست مگر سودکردن گوگل.
safaeinejad
تبدیل نهادهای عمومی‌ای مانند کتابخانه‌ها و مدرسه‌ها -این کارگزاران اطلاعات- به نهادهای خصوصی (از راه پروژه‌هایی مانند گوگل بوکز) دارد دارایی‌های پیش‌تر عمومی را به قصد بهره‌برداری خصوصی، در دست یک شرکت چندملیتی می‌نهد. اطلاعات، حالا یک کالا شده و موتورهای جست‌وجو، حکم محفظه‌های اطلاعات را دارند؛ البته با مدیریت خصوصی. باید منافع تجاری‌ای را که بر یافته‌های برخط ما سایه انداخته‌اند، آشکارتر کنیم.
safaeinejad
نویسنده درک خواننده از الگوریتم‌های اینترنتی به‌عنوان «الگوریتم‌های بی‌طرف» را به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد این الگوریتم‌ها «سوگیرانه» هستند و دلیلی هم که برای آن می‌آورد شایان توجه است: «فرمول‌های ریاضیاتی‌ای که الگوریتم‌ها را ایجاد می‌کنند، به دست چندتا آدم نوشته شده‌اند و هرکس هم باورهای خاص خود را دارد.»
مجيد اسطيري
موتور جست‌وجوی گوگل درواقع یک بستر تبلیغاتی است و قصد ندارد تنها به‌عنوان یک منبع اطلاعات عمومی مانند کتابخانه عمل کند. گوگل، الگوریتم‌های تبلیغاتی درست می‌کند نه الگوریتم‌های اطلاعاتی.
مجيد اسطيري

حجم

۵٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۶ صفحه

حجم

۵٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۶ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان