دانلود و خرید کتاب سکوت باران لوئیس آلفردو ترجمه زهره دباغ
تصویر جلد کتاب سکوت باران

کتاب سکوت باران

انتشارات:نشر راه طلایی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سکوت باران

کتاب سکوت باران نوشتۀ لوئیس آلفردو و گارسیا روزا و ترجمۀ زهره دباغ است و نشر راه طلایی آن را منتشر کرده است. سکوت باران، رمانی معمایی، رازآلود و خواندنی از نویسندۀ برزیلی است.

درباره کتاب سکوت باران

رمان سکوت باران با صحنۀ یک خودکشی آغاز می‌شود و خوانند همان ابتدا متوجه می‌شود که با رمانی جنایی روبه‌رو شده است. ریکاردو کاروالیو، ۴۲ساله، مدیر اجرایی معادن کوهستانی وارد ماشینش در پارکینگ طبقۀ دوم می‌شود، ۲ ماه است که سیگار را ترک کرده؛ اما آن روز سیگاری روشن می‌کند و پک عمیقی به آن می‌زند، بعد از تمام‌شدن سیگارش تفنگش را در می‌آورد و ماشه را می‌کشد. کاروالیو، خوشبخت، ثروتمند، با ظاهری خوب و همسری زیبا، ظاهراً همه چیز برای یک زندگی موفق دارد پس چرا باید با کشیدن ماشه به زندگی‌اش پایان دهد؟

اسپینوزا، مسئول پروندۀ مرگ ناگهانی و مرموز این مدیر موفق و جوان، باید این معما را حل کند اما موضوع پیچیده‌تر از این‌هاست؛ ریکاردو کاروالیو بیمۀ عمر 20 ‌میلیون‌دلاری دارد و یادداشتی هم برای پلیس گذاشته است. کاروالیو چه چیزی در این یادداشت نوشته است که اسپینوزا را مصمم به کشف حقیقت می‌کند؟

اتفاقات عجیب و رازآلودی که در مسیر بررسی‌های اسپینوزا در این رمان پلیسی و معمایی می‌افتد؛ مانند ناپدیدشدن رز، منشی ریکاردو، خواننده را هم به دل داستان می‌کشاند و به خواندن ترغیب می‌کند. لوئیس آلفردو و گارسیا روزا طوری جریانات را خلاقانه چیده است که خواننده نتواند داستان را پیش‌بینی کند و همین موضوع بر جذابیت کتاب افزوده است. فهرست مطالب کتاب سکوت باران عبارت است از: «بخش اول: دو مهارت»، «بخش دوم: اکتبر»، «نامۀ پاره‌شده» و «بخش دوم: او ترجیح می‌دهد این کار را نکند».

خواندن کتاب سکوت باران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران رمان‌های خارجی و علاقه‌مندان به داستان‌های معمایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سکوت باران

«اسپینوزا برای خودش این قانون را وضع کرده بود که به‌هیچ‌عنوان بعضی حرف‌ها را از پشت تلفن مطرح نکند. او جلوی ایستگاه ایستاد. با ماشینش رفت تا با همسر مدیر حرف بزند. در راه خانۀ آن زن، در خیابان گیاه‌شناسی به احتمالات بیشتر فکر کرد. وقتی دربان اسمش را پرسید، اسپینوزا به‌سرعت کارت شناسایی‌اش را نشان داد و گفت که ترجیح می‌دهد بی‌سروصدا و بدون اطلاع قبلی وارد خانه شود. ایشون در پنت‌هاوس هستن قربان، فقط دکمۀ پی رو فشار بدین. اسپینوزا جواب نداد. آسانسور آینه‌کاری شده بود و عطر نفر قبلی که از آن پیاده شده بود، معطرش کرده بود. مجبور شد دو بار زنگ در را بزند و این فکر را در سرش انداخت که درباره در مورد حضور او به صاحبخانه خبر داده است. اما وقتی در باز شد، این نظریه رد شد. زن زیبای جوانی که در را باز کرد، کاملاً راحت به نظر می‌رسید. سرکار خانم بی‌آ کاروالیو؟ او قاطعانه جواب داد: بی‌آ واسکونسلوس و وقتی دید بازپرس یج شده است افزود: از فامیل زمان دوشیزگی‌ام استفاده می‌کنم»


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶۱ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۶۱ صفحه

قیمت:
۸۶,۶۵۰
تومان