کتاب هویت گمشده اشرف کافی + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب هویت گمشده

کتاب هویت گمشده

نویسنده:اشرف کافی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب هویت گمشده

کتاب الکترونیکی «هویت گمشده» نوشتهٔ اشرف کافی و منتشرشده توسط نشر سخن گستر، داستانی معاصر در ژانر رمان فارسی است که با نگاهی متفاوت به مفهوم هویت، خانواده و جایگاه انسان در طبیعت می‌پردازد. این اثر با روایتی تخیلی و طنزآمیز، زندگی انسانی را از زاویهٔ دید یک مگس روایت می‌کند و دغدغه‌هایی چون محیط‌زیست، روابط خانوادگی و معنای وجود را به تصویر می‌کشد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب هویت گمشده

«هویت گمشده» اثری داستانی و تخیلی است که در قالب رمان نوشته شده و روایت آن در فضای معاصر ایران شکل می‌گیرد. اشرف کافی در این کتاب، با بهره‌گیری از زاویه دید اول‌شخص و انتخاب راوی‌ای غیرمنتظره، یعنی یک مگس، به بازنمایی زندگی انسانی و دغدغه‌های روزمره می‌پردازد. ساختار کتاب شامل فصل‌های متعدد است که هریک به بخشی از تجربه‌های راوی و اطرافیانش اختصاص دارد. فضای داستان، میان خانه، خیابان، محل کار و مکان‌های عمومی مانند حرم امام رضا (ع) در نوسان است و شخصیت‌ها درگیر مسائل خانوادگی، اجتماعی و حتی فلسفی می‌شوند. نویسنده با انتخاب این قالب، مرز میان واقعیت و خیال را باریک‌تر می‌کند و به‌نوعی، خواننده را به تماشای زندگی از چشم موجودی به ظاهر بی‌اهمیت اما همیشه حاضر در کنار انسان‌ها دعوت می‌کند. دغدغه‌های محیط‌زیستی، نقد خودمحوری انسان و توجه به حق حیات همهٔ موجودات، از جمله مضامین کلیدی این رمان هستند. «هویت گمشده» با زبانی ساده و طنزآمیز، تلاش می‌کند مفاهیمی چون دگرگونی، همدلی و پذیرش تفاوت را در بستری داستانی و ملموس به تصویر بکشد.

خلاصه داستان هویت گمشده

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «هویت گمشده» با روایت اول‌شخص کیوان آغاز می‌شود؛ جوانی که ناگهان خود را در قالب یک مگس می‌یابد. او که سه روز است گم شده و خانواده‌اش در جست‌وجوی او هستند، حالا باید با هویت جدیدش کنار بیاید و زندگی را از زاویه‌ای کاملاً متفاوت تجربه کند. کیوان در قالب مگس، شاهد نگرانی مادر، بی‌تابی خواهرش کیمیا و دلتنگی نامزدش نازنین است. او تلاش می‌کند با اطرافیانش ارتباط برقرار کند اما کسی صدای او را نمی‌شنود و حضورش را درک نمی‌کند. در این میان، کیوان با دو مگس دیگر به نام‌های شیرین و نگار آشنا می‌شود و از طریق آن‌ها با دنیای تازه‌ای روبه‌رو می‌شود؛ دنیایی که در آن، خطر مرگ با هر ضربهٔ دست یا اسپری حشره‌کش در کمین است. او به تدریج درمی‌یابد که زندگی مگس‌ها نیز پر از ترس، امید، دوستی و حتی عشق است. روایت داستان، میان تلاش کیوان برای بازگشت به زندگی انسانی و پذیرش شرایط جدیدش در نوسان است. او با دیدن رنج مادر، دلتنگی نازنین و حتی مرگ دوستان مگسش، به معنای واقعی همدلی و ارزش حیات پی می‌برد. در طول داستان، کیوان با چالش‌هایی چون تلاش برای شناسایی‌شدن توسط خانواده، مواجهه با خطرات روزمره و درک عمیق‌تری از جایگاه خود در جهان روبه‌رو می‌شود. داستان با طنز، تلخی و لحظاتی از امید و پذیرش، به دغدغه‌های هویتی، محیط‌زیستی و انسانی می‌پردازد، بی‌آنکه پایان ماجرا را به‌طور کامل افشا کند.

چرا باید کتاب هویت گمشده را بخوانیم؟

این کتاب با انتخاب زاویه دیدی غیرمنتظره و روایت زندگی انسانی از چشم یک مگس، فرصتی فراهم می‌کند تا مفاهیمی مانند همدلی، دگرگونی و پذیرش تفاوت‌ها به‌شکلی ملموس و تازه تجربه شوند. «هویت گمشده» نه‌تنها به مسائل خانوادگی و روابط انسانی می‌پردازد، بلکه با نگاهی انتقادی به رفتار انسان با طبیعت و موجودات دیگر، خواننده را به بازاندیشی دربارهٔ جایگاه خود در جهان دعوت می‌کند. طنز تلخ و روایت خلاقانهٔ داستان، تجربه‌ای متفاوت از رمان‌خوانی ارائه می‌دهد و ذهن را به سوی پرسش‌های عمیق‌تر دربارهٔ هویت و معنای زندگی سوق می‌دهد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر فارسی، دوستداران داستان‌های تخیلی و کسانی که دغدغه‌های محیط‌زیستی و فلسفی دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال تجربهٔ روایتی متفاوت و نگاه تازه به مسائل روزمره هستند، «هویت گمشده» انتخابی قابل توجه است.

بخشی از کتاب هویت گمشده

«سه روز بود که چیزی نخورده بودم. پاهایم از ضعف می‌لرزیدند. شکمم غار و غور می‌کرد. سری به آشپزخانه زدم اما همه جامثل همیشه تمیز بود و چیزی برای خوردن پیدا نکردم. بیرون رفتم تا چیزی بخورم. تا پایم را به بیرون گذاشتم مادر در را بست. خودم را چند بار به پنجره زدم تا در را برایم باز کند اما مادر همچنان گریه می‌کرد. خودم را به پنجره چسباندم اما باز هم فایده‌ای نداشت. هر چه بال زدم تا مرا ببیند اما ندید. یکدفعه به طرف در آمد. فکر کردم که مرا دیده و می‌خواهد آذرا باز کند. اما مادر دستش را به پرده گرفت و آنرا به طرف خودش کشید. عصر وقتی مادر در را برای سهیل باز کرد من هم خودم را بهداخل پرت کردم. - آقا سهیل دستم به دامنت ماد از کیوان خبری نیست. گوشی‌اش هم توی خونه است. کاری بکن. از نگرانی دارم می‌میرم. سه روزه ازش بی‌خبرم. سهیل با آرامش خاصی روبروی مادر ایستاده بود. کاش منم جای سهیل بودم و می‌توانستم با مادر حرف بزنم. یادم افتاد که همیشه سرم توی گوشی بود و مادر دلش می‌خواست با من حرف بزند و من خودم ر بی‌حوصله نشان می‌دادم. مادر کمی آرام‌تر شد و سهیل از او خواست عکسی از من بیاورد تا در روزنامه محلی آگ کنند. از آن عکس اصلا خوشم نمی‌آمد. انگار کسی قابلمه‌ای را توی صورتم کوپیده بود. آن عکس مربوط به موقع کنکورم بود که اصلا حوصله‌ی عکس گرفتن نداشتم. با خودم گفتم کاش عکسی را که چند روز پیش گرفته بودم را به مادر می‌دادم. همان را که به نازنین داده بودم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

حجم

۷۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۲۰%
تومان