کتاب وایکینگ ها در افق
معرفی کتاب وایکینگ ها در افق
کتاب وایکینگ ها در افق نوشته نوید سهامی است. این کتاب را انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر کرده است و به روند ظهور فقر و ثروت در جهان امروز میپردازد.
درباره کتاب وایکینگ ها در افق
دنیای امروز از نظر فقر و ثروت در چه وضعیتی است؟ آیا امروز نسبت به قرن گذشته فاصلهٔ بین کشورهای فقیر و غنی کمتر شده است؟ نیم قرن اخیر (پس از جنگ جهانی دوم) تلاشهای سازمان یافتهٔ ملی و دانشگاهی بسیاری برای ایجاد و افزایش رشد اقتصادی در کشورهای فقیر جهان انجام شده است.
چرا یک کشور فقیر است و دیگری ثروتمند؟ چرا یک اجتماع انسانی باید درگیر بیثباتی و ناامنی باشد و دیگری نه؟ چرا برخی، چه انسان و چه اجتماع انسانی، هرچه میدوند؛ فروتر میروند و چرا برخی دیگر بدون اینکه کاری کرده باشند در تنعم غوطه میخورند؟
این کتاب حاصل تلاش و کنکاش نویسنده در یافتن پاسخی مناسب به پرسشهای فوق بوده است.
خواندن کتاب وایکینگ ها در افق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب وایکینگ ها در افق
این البته در حالی است که مطابق جدول درآمد ناخالص ملی کشورها (پیوست شماره ۱)، نسبت قدرت خرید یک شهروند انگلستان به یک شهروند مکزیکی در سال ۱۹۸۰ برابر با ۲.۲ بوده ولی همین نسبت در سال ۲۰۰۹ برابر با ۲.۶ شده است. این یعنی رشد اقتصادی بیشتر در کشور مکزیک باعث افزایش هزینههای جاری زندگی شده و این خود موجب کاهش توان خرید یک مکزیکی نسبت به یک شهروند انگلستان در طی دهههای اخیر شده است.
کسانیکه آیندهٔ کشورهای فقیر را بر اساس رشد اقتصادی مثبت آنها در قرن اخیر خوشبینانه قلمداد کردهاند نسبت به عوارض رشد اقتصادی که به تورم و افزایش هزینههای زندگی میانجامد، غافل ماندهاند. افزایش هزینههای زندگی در نهایت حتی اگر رشد قتصادی مثبت باشد به کاهش قدرت خرید مردم میانجامد. و این کاهش قدرت خرید به کاهش پساندازهاو سرمایهگذاری و درنهایت کاهشتولید ناخالصملی میانجامد.
روند اقتصاد جهانی و یا هر نام دیگری که شما به آن میدهید، برخلاف تبلیغات غرب و نهادهای بینالمللی (همچون سازمان ملل متحد، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و غیره)، تنها به پایداری فقر فقرا و افزایش ثروت اغنیا انجامیده است. در همین راستا قسمتی از گزارش توسعه انسانی که بوسیلهٔ برنامهٔ توسعه سازمان ملل در سال ۱۹۹۶ منتشر شده است را برای پایان این بحث مناسب میبینیم:
در ۳۰ سال گذشته سهم ۲۰ درصد از فقیرترین مردمان جهان از درآمد جهانی از ۲.۳ درصد به ۱.۴ درصد کاهش یافت. در همان مدت سهم ۲۰ درصد از ثروتمندترین مردمان جهان از ۷۰ درصد به ۸۵ درصد افزایش یافت. شکاف درآمد سرانه بین جهان صنعتی و در حال توسعه سه برابر شده و از ۵۷۰۰ دلار آمریکا در سال ۱۹۶۰ به ۱۵ هزار دلار آمریکا در سال ۱۹۹۳ رسیده است. از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۱، همهٔ مردم جهان (به جز ۲۰ درصد جمعیت ثروتمند) شاهد کاهش درآمد خود بودند، به نحوی که تا سال ۱۹۹۱ سهم بیش از ۸۵ درصد از جمعیت جهان تنها ۱۵ درصد از درآمد جهان بود.
۲- عوامل تولید
وضعیت جهان از لحاظ تولید و درآمد به سود کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته نبوده است. پس طبیعی است با توجه به اینکه تولید خود نتیجهٔ عوامل تولید است، انگشت اتهام در نهایت برمیگردد به عوامل تولید و نابهسامان بودن آنها در کشورهای با درآمد پایین یا متوسط.
پژوهشها و کتابهای بسیار زیادی در مورد مشکلات عوامل تولید در کشورهای فقیر نوشته شده است.۱۵ اما فرق بزرگی است بین اینکه یک کشور از اعتبارات مالی لازم برای توسعهٔ عوامل تولید خود برخوردار نیست و در نتیجه نمیتواند تولید کافی برای ثروتاندوزی داشته باشد با آنکه کشوری در خواب است و در توسعهٔ عوامل تولید خود قصور داشته است. پس بیایید اینجا برخی از شاخصهایی را که نشانگر وضعیت عوامل تولید در کشورهای جهان هستند را بررسی کنیم تا ببینیم آیا کشورهای فقیر در توسعهٔ عوامل تولید کوتاهی کردهاند یا نه؟
الف ـ منابع طبیعی
منابع طبیعی یکی از عوامل تولید هستند که توسط طبیعت فراهم شدهاند و شامل جنگل، ذخایر معدنی، زمین، رودخانه ها، دریاها و اقیانوسها و غیره هستند. منابع طبیعی نقش مهمی در تولید بازی میکند. به همین دلیل تمدنهای باستانی همواره در کنار رودخانهها و زمینهای اطراف رودخانه شکل گرفتهاند (همچون تمدنهای پیرامون دجله و فرات، نیل،...). و حتی بخشی از موفقیتهای تاریخی آمریکا مدیون زمینهای وسیع و حاصلخیز این قاره برای کشاورزان بوده است. و یا ثروت برخی از کشورهای خاورمیانه مانند کویت و عربستان سعودی به دلیل آن است که تصادفی برروی بزرگترین ذخایر نفت ایستادهاند.
حجم
۱۰۱۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۰۱۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه