کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه
معرفی کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه
هاینریش بل از برجستهترین نویسندگان معاصر آلمان است که در سال ۱۹۷۲ برنده جایزه ادبی نوبل شد. رمان «زنان برابر چشم انداز رودخانه» آخرین اثر اوست و پس از مرگ وی در سال ۱۹۸۵ به چاپ رسید. این رمان با ساختاری بدیع، بهصورت گفتگو و تکگویی نوشته شده است.
درباره کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه
«زنان برابر چشمانداز رودخانه» دارای ساختاری بدیع است: در آثار بل معمولاً گفتوگو بسیار کمتر از گزارش یا تکگویی است، اما قسمت اعظم این رمان حاوی گفتوگوست و شباهت زیادی به فیلمنامه یا نمایشنامه دارد؛ درحالیکه هیچکدام از این دو نیست.
در این اثر «ارفتلر - بلوم» همان «کنراد آدنائر» است و شاید بتوان یکی از جنبههای محتوایی این رمان را تسویهحساب نویسندهای ترقیخواه با سیاستمداری محافظهکار دانست.
درونیات شخصیتهایی که در رمان ظاهر میشوند، اندیشهها، زندگینامهها و کنشهایشان از خلال گفتوگوها و تکگوییها نمایان میشود، اما درباره ویژگیهای ظاهریشان بروز تصویرهای ذهنی غلط ناممکن نیست. ضروری مینماید که قبلاً چند مورد جزئی توضیح داده شود. پاول شونت و کنت هاینریش فون کریل که درونیاتشان تا این حد متفاوت است، ظاهری یکسان دارند. هر دو ۷۰ سالهاند و همقد، ۱۷۳ یا ۱۷۴ سانتیمتر، سپیدمو اما بدون کوچکترین نشانی از طاسی. هر دو ظاهری شکیل دارند: ملبس به جلیقه و ازاینقبیل. هر دو را میتوان «یکپارچه آقا» نامید. تا آن حد به هم شباهت دارند که اگر از دور یا حتی از پشت سردیده شوند با هم اشتباه گرفته میشوند و تقریباً هریک را میتوان آن دیگری پنداشت. برعکس: اگر بیننده از نزدیکتر مشاهدهشان کند از اینکه شباهتشان به هم اینقدر اندک است، دچار شگفتی میشود. کریل استخوانی و رنجور است، اما بنا بر هیچ مقوله پزشکی یا روانپزشکی بیمار محسوب نمیشود. شونت، برعکس او، دارای صورتی پر است: از آن تیپهایی است که به آن «سرزنده» میگویند؛ کاملاً سالم است، درعینحال اگر کسی درباره او بیشتر تأمل کند، زودرنجی باورنکردنیای را در او کشف میکند.
خواندن کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
علاقهمندان به رمان و آثار هانریش بل میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
درباره هاینریش بل
هاینریش تئودور بل در سال ۱۹۱۷ در شهر کلن آلمان به دنیا آمد. او در سن بیستسالگی بعد از گرفتن دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به فعالیت شد اما سال بعد از آن، با شروع جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا پایان سال ۱۹۴۵ در جبهههای جنگ ماند. او ابتدا با نازیها همراه بود؛ اما باگذشت زمان دیدش تغییر کرد و عمق فاجعه جنگ و جنایت رژیم نازی را متوجه شد. هاینریش در طول جنگ چندین دفعه زخمی شد، از پادگان فرار کرد و با جعل کردن برگههای عبور خودش را به غرب رساند و در آنجا آمریکاییها او را دستگیر کردند.
او اولین داستانهایش را در سال ۱۹۴۷ چاپ کرد، او با انتشار داستان قطار بهموقع رسید، در سال ۱۹۴۹، به شهرت رسید. هانریش بل در سال ۱۹۷۲ جایزه ادبی نوبل را بهعنوان دومین آلمانی، از آن خود کند. او معمولاً از انسانهای درمانده و شکستخورده بهجای قهرمانان داستانهایش استفاده میکرد، اما بل آنها را شکستخورده نمیداند؛ درواقع این نویسنده تا آخر به اصول اخلاقی پایبند ماند. هانریش در سال ۱۹۸۵ از دنیا رفت و جسد او در نزدیکی زادگاهش به خاک سپرده شد.
کتابهای هاینریش بل در ایران طرفداران زیادی دارد. اولین کتاب هاینریش بل در ایران در سال ۱۳۴۹ منتشر شد. اولین نمایشنامه او نیز با نام اتفاق و ترجمه حمزه علیمحمدی در سال ۱۳۹۳ توسط نشر دیبایه به چاپ رسید.
بخشهایی از کتاب زنان برابر چشم انداز رودخانه
ایوان وسیع و مسقّف یک ویلای اشرافی که در نخستین سال قرن حاضر بنا شده است، مابین بن و بادگودسبرگ. بامداد روزی در اواخر تابستان. از ایوان مشرف به ساحل راین، ویلاهای نسبتاً بزرگی دیده میشوند که در آنسوی جنگلها و بیشهها قرار دارند. میز صبحانه برای دو نفر چیده شده. اریکا ووبلر با لباس خانه پشت میز نشسته. روزنامهای کنار دستش قرار دارد. هنگامی که کاتارینا با قوری قهوه به ایوان میآید، مشغول خواندن نوشتهای تایپشده است. کاتارینا قوری قهوه را روی میز قرار میدهد.
اریکا ووبلر از نوشته چشم برمیدارد: متشکرم. تخممرغ نمیخوام. شوهرم چیکار میکنه؟ بیدار شده؟
کاتارینا ریشتر: نشستن توی وان و قهوه میخورن. آقای ... شوهرتون میگن کت خاکستریتونو از تو گنجه درآرم و یه بار دیگه اتوش کنم ... میگن همراه اون لباس میتونین آویزههای مرجانیتونو ببندین.
اریکا ووبلر میخندد: باسلیقهس، یه چیزی هم بیشتر از باسلیقه. هروقت برای لباس پوشیدن به مشورت احتیاج داشتین ... چون کاتارینا میخواهد برود. لطفاً یه لحظه صبر کنین. بذارین لباس توی گنجه باشه. امروز به هیچ لباسی احتیاج ندارم.
کاتارینا ریشتر مردد: مراسم دعای کاتولیکی در کلیسای جامع، منظورم اینه که مراسم سالگرد مرگ ارفتلربلوم ...
اریکا نوشته تایپشده را تا میکند: به این مراسم نمیرم. به شوهرم چیزی نگین، نوشته تایپشده را روی میز میگذارد. پروندهتونو همینالان خوندم. سابقه شما به من مربوط نیست، اینو میدونم، امّا گیرش آوردم ... میخوام بدونم دوروبرم کیا هستن. میدونین که اگه بخواین برای ما کار کنین باید از لحاظ امنیتی مورد اعتماد باشین.
کاتارینا: البته - توی این خونه که ... مکث میکند.
حجم
۲۵۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۵۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
نظرات کاربران
انقدر در این کتاب حرف میزنند که حوصله آدم سر میره ، اصلا نمیفهمی موضوع چیه، کی به کیه ، پر از اسم های مختلف، و پر از حرافی های بی مورد