کتاب نامحدود
معرفی کتاب نامحدود
کتاب نامحدود نوشته جیم کوییک است و با ترجمه نرگس محمدی در انتشارات شمشاد منتشر شده است. این کتاب درباره بهترین راه استفاده از مغز است.
درباره کتاب نامحدود
کلید توانمندسازی ذهن و کشف ابَرقدرتهای درونی در تغییر ۱. ذهنیت ۲. انگیزه و ۳. راهکار خلاصه میشود. این کتاب صرفاً مجموعهای از تئوریها و نظریات علمی همیشه تکرارشده نیست. نویسنده در ابتدای هر فصل با پرسشهای مطرحشده، خواننده را متوجه آشفتگیهای ذهنی و حال درونی خود میکند و پس از توصیف واقعیت موجود طبق نظریات دانشمندان و کارشناسان این حوزه به شما راهکارهایی جهت اصلاح تفکر، خودباوری و تحول ارائه میدهد، نکاتی تحت عنوان «شروع به روش کوییک» در انتهای هر بخش شما را به اجرای راهکارها و روشهای مطرحشده در همان لحظه دعوت میکند. محققان، نویسندگان، ورزشکاران و چهرههای سرشناس بسیاری با مطالعه کتاب نامحدود و ثبت نظرات خود در رابطه با تأثیرگذاری آن بر صحت و اعتبار محتویات آن تأکید کردهاند
کتاب نامحدود از نامحدودشدن میگوید. نامحدودشدن؛ یعنی استفاده حداکثری از قدرت متعالی مغز. اینکه بدانیم تمام ناممکنها و نشدنیهای زندگی صرفاً درنتیجه جولاندادن به باورهای محدودکننده خود و پایبندی به روشهای منسوخ یادگیری است. جیم کوییک؛ مربی ذهن، سخنران بینالملل و چهرهٔ تأثیرگذار امروز، از آسیب مغزی خود در دوران کودکی و باورهای غلط اطرافیان و معلمان نسبت به تواناییهای خود میگوید. هرچند پس از تغییر رویه یادگیری و آموختنِ چگونهآموختن، توانست معادلات از پیش نوشتهشده را برهم زند و توان مغزی خود را بهروزرسانی کند. کتاب پرفروش نامحدود، مخاطب این اثر را به کنکاش باورها، تجدیدنظر در عقاید محدودکننده، انگیزهسازی، انعطافپذیری عصبی، تحول در یادگیری، استقبال از قدرت مطالعه و تندخوانی، دوری از آشفتگیهای ذهنی و اجتناب از حواسپرتیهای دنیای مجازی، تفکر تصاعدی، متمرکزشدن، تقویت حافظه و درنتیجه محدودشدن دعوت میکند.
خواندن کتاب نامحدود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به یک زندگی موفق پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نامحدود
کودکی با مغزی معیوب
زندگی در عالم واقعیت با من مهربان نبود. تقریباً همین زمان بود که متوجه علائم پیشرفتهای از زوال عقل در مادربزرگم شدیم، مادربزرگی که با ما زندگی میکرد و بیشترمواقع از من نگهداری میکرد. بسیار دردناک است که ببینی کسیکه عاشقش هستی، بهتدریج ذهن و حافظهاش را از دست میدهد. مانند این است که قبل از مرگش بارها و بارها او را از دست بدهی. او تمام دنیای من بود، همیشه درگیر چالشهایی بود که من در یادگیری با آنها مواجه میشدم، او همان دلیلی است که من تا اینحد به مسائل مربوط به سلامت و تندرستی علاقهمند شدهام.
برمیگردیم به دوران مدرسه. آنروزها همیشه مورد زورگویی و تمسخر دیگران قرار میگرفتم، نه فقط در زمین بازی، بلکه درکلاس هم همینطور. یادم میآید در دوران ابتدایی، روزی یکی از معلمان که از سرعت پایین من در یادگیری کلافه شده بود، به من اشاره کرد و گفت، «آن پسرک مغزش معیوب است.» او مرا اینطور میدید... در خود شکستم، دیگران هم احتمالاً چنین دیدی نسبت به من داشتند.
معمولاً هنگامیکه لقبی روی کسی یا چیزی میچسبانید، برایش محدودیتی میسازید؛ همان برچسب به محدودیت او تبدیل میشود. بزرگسالان باید بسیار مواظب کلمات خروجی خود باشند؛ چراکه همانها بهزودی به کلمات درونی آن کودک تبدیل میشوند. این همان چیزی بود که برای من در آن لحظه اتفاق افتاد. هر زمان که در کشمکش یادگیری چیزی بودم، در یک امتحان کم میآوردم، در کلاس ژیمناستیک برای تیم انتخابم نمیکردند و از دیگر همکلاسیهایم عقب میافتادم، با خودم میگفتم، «همه اینها به این دلیل است که مغزم معیوب است.» چگونه میتوانستم انتظار داشته باشم که به خوبی دیگران باشم؟ من یک فرد آسیبدیده بودم. ذهن من به خوبی ذهن دیگران کار نمیکرد. حتی مواقعی که بسیار بیشتر از دانشآموزان دیگر تلاش میکردم، نیز هرگز نمراتم بیانگر تلاشم نبودند.
اما لجبازتر از آن بودم که تسلیم شوم، تصمیم گرفتم خود را پله به پله جلو ببرم، اما به سختی نتیجهای میگرفتم. گرچه به لطف برخی همکلاسیان بااستعدادم توانسته بودم در ریاضیات به پیشرفتهایی دست یابم، اما باید گفت که در بیشتر رشتههای دیگر بهخصوص انگلیسی، خواندن، زبانهای خارجه و موسیقی، عملکرد بسیار بدی داشتم. سپس در سال اول دبیرستان، اوضاع بهگونهای پیش رفت که با ریسک ردشدن در درس انگلیسی مواجه شدم. والدینم را به مدرسه فراخواندند تا درمورد اینکه چگونه میتوانم خود را جمعوجور کنم، با آنها مشورت کنند.
حجم
۵۰۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۸ صفحه
حجم
۵۰۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۸ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه این نشر عالیه