کتاب زندگی با روان گسیختگی
معرفی کتاب زندگی با روان گسیختگی
کتاب زندگی با روان گسیختگی نوشته ازمی ویجون وانگ است که با ترجمه سهیل سمی منتشر شده است. این کتاب روایت اختلال اسکیزوفرنی از زبان یک روانگسیخته است.
درباره کتاب زندگی با روان گسیختگی
زندگی با روانگسیختگی مجموعه یادداشتهایی از ازمی ویجون وانگ است که در هر یک از آنها بر روی تجربیات متفاوت خود از سالها دستوپنجه نرم کردن با اختلال روانگسیختگی تمرکز کرده است. وانگ کتاب را از جایی شروع میکند که این تشخیص برای وی داده و این سفر برای او آغاز شد. موضوع سایر جستارها از اختلافنظر جامعهی پزشکی در مورد شیوههای تشخیص و برچسب بیماریها، استفاده از شیکپوشی و رعایت مد روز برای نمایش کارکرد عالی خود در عین روانگسیخته بودن، شکست سیستم آموزشی در برخورد یا کمک به این افراد و ... متنوع و گسترده است.
به نقل از موسسهی ملی سلامت ذهن، روانگسیختگی بیماریای است که ۱/۱ درصد از افراد بالغ امریکایی به آن مبتلا هستند. با درنظرگرفتن کل طیف بیماران روانپریش یا مبتلا به «انواع روانگسیختگی»، این درصد افزایش مییابد: ۳/۹ درصد از مردم آمریکا دچار اختلال روانگسیختگی-عاطفی تشخیص داده شدهاند.
این کتاب به اختلالی میپردازد که کمتر به آن پرداخته شده است و گاهی در سایه اشتباه رفته است. این کتاب روایتی جذاب است که از زبان یک فرد درگیر این اختلال است. این کتاب به خوانندگان کمک میکند درک بهتری از این اختلال داشته باشند.
خواندن کتاب زندگی با روان گسیختگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زندگی با روان گسیختگی
من در کسوت یک محقق این توانایی را نداشتمکه تغییر لازم را در معیارها ایجاد کنم، اما روانپزشکها با توجه به اینکه کارشان تخفیف دادن شدت علائم و رنج همراهبا آنهاست و نه یافتن، تشخیص دادن و بررسی موارد بیعیب و نقص هر یک از اختلالها، توان انجام این کار را داشتند. روانپزشکی که میخواهد موردی را تشخیص بدهد ممکن است مراحل یک نمودار گردشیمشابه با نمودار SCID را پشت سر بگذارد. آنها ممکن است به زبانی ساده و روشن همان سؤالاتی را از شخص بپرسند که در جزوات سنگینی که من از اتاق مصاحبه به دفتر اصلیام حمل میکردم درج شده بود؛ اما کسی که من او را زیر گروه «خرده اختلالِ افسردگیِ اساسی» قرار میدادم، احتمالاً از جانب یک روانپزشک از لحاظ بالینی افسرده تشخیص داده میشد، کسی که در گذشتهای نهچندان دور برایش پروزاک۴۷ هم تجویز شده بود. انعطافپذیری بالینی فواید خاص خودش را دارد. البته احتمال بالقوهی خطای انسانی و همینطور قابلیت آسیبرسانی هم به قوت خود باقی است.
با ظهور فناوریهای جدید و تحقیقات ژنتیکی، روانپزشکی بیش از پیش بهسوی زیستشناسی متمایل میشود و طلایهدار این جبهه نیز NIMH است. NIMH در اطلاعیهای رسمی در باب DSM-۵، که در ۲۹ آوریل ۲۰۱۳ به چاپ رسید، در اصطلاحبه ضعف DSMها در دستهبندیها براساس مجموعه علائم مشاهده یا گزارششده اشاره و اعلام کرد که «بیماران مبتلا به اختلالات ذهنیْ سزاوار چیزی بیش از خرده MDD هستند». همزمان، NIMH پروژهی خودش را آغاز کرد؛ مسئلهای که برای افراد خارج از جامعهی علمی تعجبآور بود. پروژهای به نام پروژهی معیار حوزهی تحقیق یا RDOC ۴۸. هدف RDOCها، به نقل از طرح استراتژیک NIMH ۲۰۰۸، «پدید آوردنِ شیوههای جدیدِ طبقهبندی اختلالات ذهنی بر اساس ابعاد رفتار قابلمشاهده و اقدامات نوروبیولوژیک [یا عصب-زیستی]» است. به عبارت دیگر: بیایید در کالبدِ روانپزشکیْ علمِ سختترِ بیشتری بدمیم.
بر اساس مطالعات تعیینکنندهای که در دههی شصت رویدوقلوها انجام شد، آنها با وجود داشتن ژنهای مشترک، فقط به احتمال ۴۰ تا ۵۰ درصد ممکن است هر دو به روانگسیختگی مبتلا شوند. بر اساس الگوی بیماری دیاتز-استرسدر بیماریهای مرتبط با روانپزشکی، آسیبپذیری ژنتیکی در برابر یک اختلال فقط هنگامی سر بلند میکند که عوامل زایندهی استرس باعث شوند ژنهای آسیبپذیر خودشان را نشان دهند. وقتی در جایگاهمدیر آزمایشگاه کار میکردم، همهی ما محققان از این امکان سخن میگفتیم که شاید مطالعاتمان روزی ثمرهی عملی داشته باشد.
حجم
۲۲۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۲۲۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
نظرات کاربران
اگر به بیماران روان و زندگی آنها و اطلاعات علمی از اسکیزوفرنی علاقه مندید میتونه براتون جالب باشه. من خودم چون علاقه دارم به نظرم خوب بود.
برای کسانی که با افراد روان گسیخته زندگی میکنند و همگی به آنها میگویند درکش کن مفید است چون زندگی با این افراد نیاز به درک کردن آنها دارد بدون اینکه خودتان درک شوید. در این کتاب میفهمید چه در ذهن