دانلود و خرید کتاب لحظه های درمانی را آهنگین کنیم مارتا استارک ترجمه وجیهه قبادی راد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب لحظه های درمانی را آهنگین کنیم اثر مارتا استارک

کتاب لحظه های درمانی را آهنگین کنیم

معرفی کتاب لحظه های درمانی را آهنگین کنیم

کتاب لحظه های درمانی را آهنگین کنیم؛ بدرقه ناامیدی، لحظه شفا نوشتهٔ مارتا استارک و ترجمهٔ وجیهه قبادی راد و مجید سلیمانی است و نشر دانژه آن را منتشر کرده است. این کتاب درکِ مختصری از محتوای آن چیزی است که در مطب درمانگر می‌گذرد، درمانگری که برای بی‌طرف ماندن در رابطهٔ درمانی و کنترل انتقال متقابل آموزش‌ دیده است، به‌طوری‌که فراتر از دوره‌های آموزشی در فرایند کار به درمانگری خردمند، خوش‌برخورد، پذیرا و درنهایت همراه تبدیل می‌شود تا همچون یک انسان در روند بهبود بیمار و لحظات غنی همراهی بماند که هر دو طرف، قلب و جان خود را در فضایی صمیمی درمیان‌ می‌گذارند.

درباره کتاب لحظه های درمانی را آهنگین کنیم

کتاب لحظه های درمانی را آهنگین کنیم روایت مارتا استارک روان‌پزشک و روانکاو آمریکایی، از تجربهٔ رنج‌های بشری و شیوه‌های مختلف کنار آمدن با آن است. استارک با استفاده از نمونه‌هایی مبتنی بر تجربهٔ بالینی خود و با اتکا بر نظریه‌های مطرح روانکاوی، در تلاش است تا به این سؤال بپردازد که چرا برخی افراد در چرخهٔ دردجویی و دردخواهی گرفتار می‌شوند. او هم‌صدا با دیگر روانکاوان، ریشهٔ الگوهای تکراری دردجویی و دردخواهی را در رابطه با ابژه‌های اولیه می‌بیند. رابطه‌های دوران کودکی در تنظیم هیجانی مرتبط با درد و لذت، نقش حیاتی دارند. صدمهٔ عاطفی در این روابط، چه ناشی از شخصیت والدین باشد و چه ناشی از تروماهای بیرونی، ممکن است در شرایط خاص منجر به لذت‌بخش شدن درد شوند.

استارک با صداقت نشان می‌دهد که چطور درمانگر نیز ممکن است به درون این چرخه‌های تکراری در اتاق درمان کشیده شود و از طریق مطرح کردن و به اشتراک گذاشتن اشتباهات بالینی خود، به خواننده نشان می‌دهد که «درمانگر بی‌نقص»، اسطوره‌ای بیش نیست. با مطالعهٔ این کتاب، به‌روشنی می‌بینیم که او در جایگاه درمانگر، بیشتر از اینکه نگران خوب بودن خود باشد، مشتاق است تا دلایل اشتباهات خود را درک کند و از آن‌ها بیاموزد.

لحن و زبان کتاب، قابل‌درک و متواضعانه است. نویسنده منظور خود را به‌روشنی بیان می‌کند و نگاهی خلاقانه و تا حدی بازیگوشانه به نظریه‌های روانکاوی دارد. او اصطلاحات مکمل پیشنهاد می‌کند و درعین‌حال، نشان می‌دهد که چطور پیچیدگی موضوع، فراتر از نظریه‌ها و اصطلاحات است.

فصل‌های کتاب از این قرار است:

فصل اول: امید بی‌پایان و امتناع از سوگواری

فصل دوم: امید توانِ تجربهٔ خویشتن به عنوان «کارآمد»

فصل سوم: مدارا، گذشت و ظرفیت‌سازی برای بخشش

فصل چهارم: همانندسازی درون‌فکنانه و استفاده از تجربهٔ دیگران به‌مثابهٔ تجربهٔ خود

«فصل اول: امید بی‌پایان و امتناع از سوگواری» به اهمیت پذیرش و سوگواری درباره این واقعیت اشاره دارد که تلاش بیمار برای تبدیل ابژه به آنچه خود می‌خواهد، ممکن است هرگز به سرانجام نرسد. وقتی ابژه هم به او اجازهٔ احساس مالکیت و کنترل نمی‌دهد، فرد نمی‌تواند با درد سوگ کنار بیاید و به این طریق این چرخه ایجاد می‌شود که بیمار، ابژه را سرسختانه‌تر دنبال می‌کند با امید به اتفاقی که هرگز نخواهد افتاد و مقاومت شدیدی که واکنش به پذیرش سوگ است. هنگامی‌که فرد می‌فهمد تسلط و کنترلی بر ابژه ندارد و نمی‌تواند او را به دست آورد، خشم بی‌پایانی در او شکل می‌گیرد و با وجود همهٔ این‌ها همچنان ناامیدانه در تلاش برای رسیدن به ابژه است و برای ادامهٔ زندگی به او وابسته می‌ماند.

«فصل دوم: توانایی تجربهٔ خویشتن به عنوان «کارآمد»»: در این فصل به موضوع قابلیت تجربهٔ خویشتن به‌مثابهٔ فردی «کارآمد» می‌پردازیم. در حقیقت روبه‌رو شدن با تجربهٔ سوگ در کنار درک حقایق و محدودیت‌ها در زندگی واقعی ما ضروری است، زیرا این فهم به ما کمک می‌کند تا بر احساس درماندگی‌مان مسلط شویم و فروتنانه به این واقعیت تن دهیم که با وجود محدودیت‌ها، همواره بهترین فردی هستیم که در توان داریم و البته بهترین کاری که از دستمان برمی‌آید را انجام می‌دهیم.

«فصل سوم: مدارا، گذشت و ظرفیت‌سازی برای بخشش»: این فصل حکایتی است از چگونگی رسیدن به این مفاهیم از طریق درک ظرفیتی است که کمک می‌کند به تعادل دست‌ یابیم.

«فصل چهارم: همانندسازی درون‌فکنانه و استفاده از تجربهٔ دیگران به‌مثابهٔ تجربهٔ خود»: نویسنده با کمک حس‌های درونی خود، مفهوم همانندسازی فرافکنانه را در نقطهٔ مقابلش یعنی همانندسازی درون‌فرافکنانه بررسی می‌کند. این دو دینامیکِ ارتباطی بر شرایط غیرقابل‌مهار بیمار تمرکز دارند: همانندسازی فرافکنانه عبارت است از فشار بیمار بر درمانگر بدین منظور که درمانگر، تجربه درونی و غیرقابل‌مهار او را به عنوان تجربهٔ خود بپذیرد. درحالی‌که همانندسازی درون‌فکنانه درواقع کارِ درمانی است، بعد از اینکه درمانگر به فضای تجربهٔ بیمار وارد می‌شود و با بخش غیرقابل‌مهار او به عنوان تجربهٔ خود برخورد می‌کند.

خواندن کتاب لحظه های درمانی را آهنگین کنیم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به روان‌شناس‌ها و درمانگرها و کسانی که می‌خواهند بدانند در اتاق درمان چه اتفاقی رخ می‌دهد پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب لحظه های درمانی را آهنگین کنیم

«هنگامی‌که بیمار می‌فهمد ماهیت ابژه از او جداست و خارج از قلمروِ همه‌توانی اوست و بنابراین نفوذپذیر و قابل‌کنترل نیست، باز سرسختانه بیشتر سماجت می‌کند (بدون آن‌که خود بداند). اما واقعیت مسلم ابژه این است که هرگز مجبور به تغییر نخواهد شد، و برای بیمار، همین خاصیت ابژه به عنوان محرکی است که بر پیگیری سرسختانه ابژه اصرار می‌کند.

به شکلی متناقض، ابژهٔ کارآمد به کارِ این بیماران نمی‌آید، بنابراین سرسختانه در جست‌وجوی همان ابژهٔ ناکارآمد هستند. به‌عبارت‌دیگر، بیمار به‌راحتی نمی‌تواند ابژهٔ کارآمد جدید را برای جبران ناکارآمدیِ ابژهٔ قدیمی جایگزین کند. در عوض او اصرار دارد با همان ابژهٔ قبلی بماند یا دقیق‌تر می‌توان گفت، می‌خواهد همان ابژهٔ ناکارآمد قبلی را دوباره بسازد (مثل ارتباط فامیلی و حتی رابطه‌هایی نزدیک‌تر که به آن‌ها خوکرده‌ایم) و سپس برای تغییر، همان ابژهٔ قدیمی را تحت‌فشار، دست‌کاری، تحریک، اجبار و تهدید قرار می‌دهد.

مرتبط با این مفهوم، آهنگ راک معروفی از وارن زوون (۲۰۰۷) به نام «اگر مرا ترک نکنی، کسی را پیدا می‌کنم که مرا ترک کند» به همین موضوعِ نیاز بیمار برای خلق دوبارهٔ اولین موقعیت‌های تروماتیک می‌پردازد. بیمار می‌تواند ابژهٔ ناکارآمد قبلی خود را با یکی از این سه راه به دست آورد: ۱. می‌تواند ابژهٔ کارآمدی انتخاب کند و سپس او را به صورت ناکارآمدی تجربه کند (فرافکنی) ۲. ابژهٔ کارآمدی انتخاب کند و سپس او را برای تبدیل‌شدن به ابژه‌ای ناکارآمد تحت‌فشار قرار دهد (همانندسازی فرافکنانه) ۳. یا راحت‌تر از همه این است که فرد ابژهٔ ناکارآمدی را انتخاب کند و همان سناریو را تکرار کند.

از سویی دیگر، انتخاب ابژهٔ کارآمد انتخاب مناسبی نیست، چراکه کارآمدی ابژه به‌تنهایی رضایت‌بخش نیست. فرد مجبور است رابطه با ابژهٔ ناکارآمد گذشته را تکرار کند تا بتواند او را وادار کند به ابژه‌ای کارآمد تبدیل شود. مالک شدن و کنترل ابژهٔ ناکارآمد (تغییرناپذیر) تنها برای جبران نیاز کودکانه‌ای است که برای مدتی طولانی بی‌پاسخ مانده است.

مثالی کوتاه: خانمی که از والد الکلی‌اش به‌شدت آسیب دیده بود، حالا به‌راحتی نمی‌توانست شریکی انتخاب کند که الکلی نباشد. به همین خاطر به‌طور ناآگاهانه مجذوب مردهای الکلی می‌شد و سپس به شکلی پیچیده سعی می‌کرد خود را مسبب الکلی بودن آن‌ها بداند. به‌این‌ترتیب او کاری می‌کرد که ترکش کنند، اما درنهایت آن‌ها هرگز به خواستهٔ او تن نمی‌دادند. این اتفاق بارها در روابط او تکرار می‌شد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۱۲۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان