کتاب شش نوشتار در رواندرمانی پویشی
معرفی کتاب شش نوشتار در رواندرمانی پویشی
کتاب شش نوشتار در روان درمانی پویشی نوشته آلان بیبر و کارتین هیکی و دیگران است، این کتاب فشرده کوتاه مدت حبیب دوانلو است. ایشان تاثیر بسیاری بر روان درمانی داشتند و این کتاب نظریاتشان را بررسی میکند.
درباره کتاب شش نوشتار در رواندرمانی پویشی
دکتر حبیب دوانلو که یکی از افراد پیشتاز در حیطهٔ روان درمانی کوتاه مدت است، در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ کار خود را با روانکاوی کلاسیک آغاز کرد. او که در بوستن تحصیل می کرد، به شدت تحت تاثیر اساتید خود یعنی الیزابت زتزل ، هلن دوچ و اریک لیندمان (دوانلو، ۱۹۸۰ c، ۲۰۱۰) بود. با وجود این، به سرعت از شیفتگی به روانکاوی دراز مدت رهایی یافت. او عنوان کرد که فروید، گرفتار تحلیلهای دراز مدت و پایان ناپذیری بود که به عقیدهٔ خود فروید در بسیاری از موارد، ناشی از نوعی نیاز خودآزارانهٔ ناهشیار برای رنج بردن و تداوم بیماری و همچنین نشان دهندهٔ نیاز به خود تنبیهی، برای خرابکاری در زندگی بطور کلی و در روان درمانی به طور خاص است.
این کتاب نظرات و آرا ایشان را بررسی میکند.
خواندن کتاب شش نوشتار در رواندرمانی پویشی به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به متخصصان و علاقهمندان به روان درمانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب شش نوشتار در رواندرمانی پویشی
دوانلو بر اساس مشاهدات و بازنگریهای نظاممند خود، از مجموعه موارد پژوهشهای بالینی که به صورت دیداری-شنیداری، ثبت و ضبط شده بودند به استنتاج و توصیف نیروهای پویشی آسیب زا در پژوهشهای خود بر روی نورُز انسان پرداخت. این موارد به صورت شماتیک به صورت مجموعه ای از لایه های دارای یک مرکز، در ناهشیار نشان داده شدهاند (دوانلو، c۲۰۰۰، ص ۱۰۲)(شکل ۲).
در مرکز این نیروها پیوند و دلبستگی به چهره های اولیه والدینی وجود دارد. بیمارانی که در سمت راست طیف قرار دارند، در این پیوند دچار آسیب یا ضربه شده و این آسیب نیز بسیار دردناک تجربه شده است. در واکنش به تروما و درد ناشی از تروما، خشم متوجه چهرهٔ اصلی دلبستگی شده است. این خشم از نظر کمّی و کیفی با آسیب تناسب دارد. هرچند ممکن است عوامل سرشتی نیز نقش داشته باشند، اما معمولاً هرچه آسیب شدیدتر و مکرّر باشد، خشم واکنشی نیز شدیدتر خواهد بود. با حرکت به سمت راست این طیف اختلال روان رنجوری، خشم حالت و کیفیت مرگبار، مرگبار بدوی و یا مرگبار شکنجهگر بدوی را پیدا میکند. احساس گناه در ناهشیار، در واکنش به خشم (که به سوی چهرهٔ اصلی دلبستگی که در عین حال، به او عشق نیز وجود دارد ایجاد میشود) و این نیز، با شدت آسیب و خشم تناسب دارد. این گناه ناهشیار، یک سیستم بسیار آسیب زا است که در حکم موتور پویشی برای نیاز فرد به ویران کردن و تنبیه خود عمل میکند، و به شکل خودآزاری در شخصیت فرد بروز و ظهور پیدا میکند. از آنجا که این خشم، ممکن است دارای کیفیت مرگبار باشد، در نتیجه احساسهای ناهشیار سوگوارانه، در واکنش به از دست رفتن (کشتن) چهرهٔ نخستین والدینی وجود خواهد داشت. فقدان ها و از دست دادن های واقعی اولیه نیز، منجر به تشدید هر چه بیشتر احساس ناهشیار سوگوارانه میشوند.
این احساسهای ناهشیار به طور جدا از هم تجربه نمیشوند و در حالت "آمیخته" در ناهشیار باقی میمانند و توسط رشد و تحول دفاعهای خوی (مقاومتهای خوی) پشتیبانی میشوند. علاوه بر این، دوانلو به طور خاص یک مجموعهٔ ویژه از مکانیزمهای دفاعی خوی را مشاهده و توصیف کرده است که هدف از آنها، دفاع در برابر باز فعالسازی دلبستگی اولیه و احساسهای دردناک آسیبزا با اجتناب از نزدیکی و صمیمیت در روابط بین فردی کنونی است. او این مکانیزمهای دفاعی را در بسیاری از موارد بالینی اولیهٔ خود توصیف کرده است، که به طور خاص میتوان به موردهای بالینی "معمار آلمانی"(دوانلو، i۱۹۹۰، ص ۱۴)، "زن مسلسل به دست
حجم
۳۹۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۳۹۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
نظرات کاربران
یهکتاببسیار خوبو کاربردی برای دانشجویان روان شناسی توصیه میکنم حتما مطالعه بفرمایید