کتاب صداهای ذهنت را خاموش کن
معرفی کتاب صداهای ذهنت را خاموش کن
کتاب صداهای ذهنت را خاموش کن نوشتۀ آن بوگل است. در این کتاب درمورد موضوعات مختلفی که ناخواسته به انسانها صدمه میزند صحبت شده است.
درباره کتاب صداهای ذهنت را خاموش کن
زیاداندیشی اشکال مختلفی به خود میگیرد؛ گاه شبیه نگرانی میشود؛ ممکن است به کاری که کردهایم فکر کنیم یا تجسم کنیم که چه اتفاقی در آینده رخ خواهد داد؛ ممکن است بیست دقیقه به این موضوع فکر کنیم که به ایمیلی که رئیسمان برای ما فرستاده است چه پاسخی بدهیم؛ ممکن است از اینکه مادرمان با ما تماس نگرفته است دچار واهمه شویم؛ ممکن است شبها نتوانیم بخوابیم چون به این فکر میکنیم که دوستمان واقعاً چه انتظاری از ما دارد، آیا عزیزمان از ما خسته شده است و...
گاهی زیاداندیشی ممکن است درباره موضوعات بسیار کوچک و بیارزش باشد و ما وقت خود را صرف کارهایی کنیم که تا حدی بیاهمیت هستند. ممکن است در میانۀ یک اندیشیدن طولانی، به این فکر کنیم که آیا باید شلوار جین خود را یک سایز بزرگتر انتخاب کنیم یا چرا آبگرمکن ما بهاندازه کافی آب را گرم نمیکند. گاهی ممکن است به این موضوع فکر کنیم که آیا برای آن شاخه گلی که پشت ویترین گلفروشی گذاشتهاند ارزش دارد پول خرج کنیم یا خیر.
موضوعاتی که ذهنمان را درگیر میکنند خواه بزرگ باشند یا کوچک، وجوه مشترکی با یکدیگر دارند. این اندیشهها تکراری و ناسالم هستند و احساس بدی به ما میدهند. دکتر سوزان نولن -هوكسما استاد روانشناسی دانشگاه بیل بود که بیش از بیست سال درباره سلامت ذهنی زنان تحقیق کرد. بررسیهای او نشان داد که زیاداندیشی زندگی را سختتر میکند، به روابط ما آسیب میزند و میتواند منجر به اختلالات شدیدی مانند اضطراب، افسردگی و گرایش به مصرف الکل شود. زیاداندیشی تولید هزینه میکند. انرژی ذهنی یک منبع نامحدود نیست. ما همهروزه زمان محدودی در اختیار داریم و مهم است که این زمان را چگونه صرف میکنیم. آنی دیلارده مینویسد: «آنطور که ما روزمان را به شب میرسانیم، مشخص میکند که زندگیمان را چگونه میگذرانیم.» وقتی زمان خود را صرف زیاداندیشی میکنیم، از کارهای دیگر بازمیمانیم. بیایید صادق باشیم؛ هیچکس نمیخواهد او را فردی زیاداندیش بشناسند. به نظر میرسد این انتخاب ما نیست و در واقع نمیتوانیم از شرش خلاص شویم. ما نمیخواهیم زندگی خود را صرف دودلی و تردیدی کنیم که بعد از شام ممکن است سراغمان بیاید. ما برای خود شرایط بهتری را میخواهیم، اما نمیدانیم چگونه میتوانیم به خواستهمان برسیم.
خواندن کتاب صداهای ذهنت را خاموش کن را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
کتاب صداهای ذهنت را خاموش کن برای افرادی که سعی در اصلاح رفتارهای خود بهصورت ذهنی دارند و احساس میکنند باید مشکلات خودشان را با افکارشان حل کنند مناسب و مفید است.
بخشهایی از کتاب صداهای ذهنت را خاموش کن
در اولین کتابم، خواندن دیگران، نوشتم که نوع نگاه ما به خودمان روی چگونگی زندگیمان تأثیر میگذارد. «من کسی هستم که ...» فارغ از اینکه جای خالی را با چه کلمه یا عبارتی پر کنید، عبارتی قدرتمند است. برداشت ما از هویتمان میتواند رفتارمان را تا حد بسیار زیادی تغییر دهد. حال برای شروع از شما میخواهم که خود را بهعنوان یک زیاداندیش توصیف نکنید. حتی اگر در حال حاضر اینگونه به نظر میرسد، این فکر را از ذهنتان دور کنید. به این فکر کنید که زیاداندیش بودن دیگر بخشی از هویت شما نیست و بهجای آن، حتی اگر صرفاً در تصورتان هم باشد، خود را کسی بدانید که: بدون زحمت میتواند تصمیم بگیرد و شادی و رضایت را به زندگیاش وارد کند؛ میتواند تصمیمهای مناسب و مطمئن بگیرد؛ از روی عادت گرفتار تردید و دودلی نمیشود. میتواند بیاموزد آنچه را که مهم نیست، ناسالم است و کمکی نمیکند کنار بگذارد؛ میتواند راهکارهایی برای توقف زیاداندیشی پیدا کند؛ میتواند آنچه را بهدرستی و طبق برنامه کار نمیکند کنار بگذارد؛ میتواند زیاداندیشی را کنار بگذارد و از چیزهای خوب در زندگی استفاده کند. تغییر ذهنیت قدم اول است و اهمیت فراوان دارد. حال شما کاری برای انجام دارید. بهبودی خودبهخود به دست نمیآید و یکشبه حاصل نمیشود، اما درهرصورت اتفاق میافتد. چگونه نگرشم را نسبت به خودم تغییر دادم دو سال پس از آنکه از کالج فارغالتحصیل شدم، برجهای دوقلو تخریب شد. هنگام بروز حادثه من دور از نیویورک و داخل هواپیما نشسته بودم و از پراگ بازمیگشتم. ساعتها پس از ترک جمهوری چک، هواپیمای ما برگشت و دوباره بهسوی اروپا روانه شدیم. داخل هواپیما دچار حمله قلبی شدم. چند هفته بعد، وقتی سرانجام به آمریکا برگشتم، نزد پزشکم رفتم. او گفت تجربه من تجربهای شایع است. استرس حاصل از حادثه ۱۱ سپتامبر من را در معرض یک حمله وحشت جدی قرار داده بود. او گفت که باید با استرسم مواجه شوم و این کار را بهسرعت انجام دهم، زیرا هر حمله وحشت، حمله شدیدتر بعدی را در پی دارد. هر بار دچار حمله شوم، سیستم عصبیام آسیب میبیند و کار حمله وحشت بعدی سادهتر میشود. دلم نمیخواست بدنم حملة قبلی را به یاد بیاورد.
حجم
۱۲۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۲۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب بسیار خوبی بود ،درباره ی زیاد اندیشی و اینکه چطور میتونیم این عادت رو کنار بزاریم این فکر که از دست ما برای تغییر دنیا کاری ساخته نیست ما رافلج میکند
برای کسانی که ذهن وراجی دارن، واجبه
همگی خسته نباشیدبخاطر این کتاب زحمت کشیدید و آن را نویسنده آورد نوشت روی کاغذ. الآن تبدیل به کتاب شده
چند تا راهکار ارائه داده بود. ولی هی میگفتم ای کاش به جای خوندن این کتاب وقتم رو میذاشتم کتاب دیگه ای میخوندم. من از مطالب علمی لذت میبرم و حس کنم اخرش خود نویسنده هم نفهمید باید چه کر کرد!