کتاب آرام بگیرید و زندگی را از نو شروع کنید
معرفی کتاب آرام بگیرید و زندگی را از نو شروع کنید
کتاب آرام بگیرید و زندگی را از نو شروع کنید نوشته فابریس میدال است که با ترجمه سعید بوغیری منتشر شده است. کتاب آرام بگیرید و زندگی را از نو شروع کنید به شما یاد میدهد که آرامش را در زندگی پیدا کنید.
درباره کتاب آرام بگیرید و زندگی را از نو شروع کنید
این کتاب به شما یاد میدهد چطور به آرامش حقیقی برسید. از مطیع بودن دست بردارید؛ شما آدم باهوشی هستید. از آرام بودن دست بردارید؛ آرامش باید در عمق وجودتان حکمفرما باشد. از تلاش برای بینقص بودن دست بردارید؛ اشتباهاتتان را بپذیرید. از عقلانی کردن هر کاری دست بردارید؛ بگذارید کارها در مسیر خودشان پیش بروند. از مقایسه خود با دیگران دست بردارید؛ خودتان باشید. از شرمندگی دست بردارید؛ آسیبپذیر باشید. از شکنجه دادن خودتان دست بردارید؛ بهترین دوستِ خود باشید. از اینکه همیشه بخواهید داشته باشید، دست بردارید؛ نیکخواه باشید.
با این کتاب میفهمید لازم نیست برای اندیشیدن به قله کوه یا به اعماق غار پناه ببرید؛ همینجا بمانید و از دلیلتراشی دست بردارید. آرام بگیرید، چون فوریت در همین دنیای خودِ ماست؛ دنیایی که از فشار رنجها، بدبختیها و نامردمیها به حال مرگ افتاده است. تغییر را همین حالا باید به وجود بیاوریم؛ آنهم با آرام گرفتن.
خواندن کتاب آرام بگیرید و زندگی را از نو شروع کنید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به یک زندگی آرام پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آرام بگیرید و زندگی را از نو شروع کنید
در گذر زمان، «وسوسه موفقیت» در اطراف من تبدیل به نوعی سم شد. اصطلاحات «سودآور بودن» و «مفید بودن»، تبدیل به کلیدواژههای دنیای ما شده است؛ ازجمله در زمینه تفکر و تأمل. من شاهد شکل گرفتن درسنامهها و تمرینهای زیادی در این حوزه بودم؛ حتی تجویزهایی از پیش تعیینشده با نتایج تضمینشده در پایان ده یا بیست جلسه! به ما میگفتند باید با تأمل به مراقبه پرداخت، تا سودآوری کارخانهها افزایش پیدا کند، در مدارس دانشآموزان تمرکز و کارایی بهتری داشته باشند و در خانه، استرس کم شود.
کارآموزانِ مراقبه را دیدم که ابتدا به تشویق و بعد به نفرت دچار میشدند؛ «یادگیری» ِ آنها با شکست روبهرو میشد، دگرگونی لازم در آنها رُخ نداده بود و حتی استرسشان هم از بین نرفته بود. شاید آنها به من میگفتند بهاندازه کافی تمرکز نکردهاند، نتوانستهاند خودشان را از افکار روزمره جدا کنند، حواسپرتی گرفتهاند، درست ننشستهاند یا شاید هم فنون خاصشان - که درنهایت بسیار هم دشوار بود - با آنها تناسب درستی نداشته است. درواقع آنها انگار خودشان را برای امتحانی شفاهی آماده کردهاند: هرچقدر بیحوصلهتر و عصبیتر شدهاند، بیشتر بر اجبار به موفقیت تمرکز کردهاند! بنابراین بیشتر خطرِ حاضر شدن در جلسه با گلوی گرفته و دستهای مرطوب و با وجودی پر از ترس و بدون لذت و درنتیجه، «خطر شکست» را به جان خریدهاند.
این تأمل و مراقبه یا هر آن چیزی که ما به این نام میشناسیم، تأملِ موردنظر من نیست. تأمل مدنظر من یک فن نیست، یک تمرین نیست؛ هیچچیز اسرارآمیزی در آن وجود ندارد. این مراقبه، نوعی هنر زندگی کردن است؛ هنر آرام گرفتن. من چیزی را تجویز نمیکنم، شگردی را به کار نمیگیرم، برای چیزی ضمانت نمیدهم و نمره خوب پخش نمیکنم. من پیشنهاد نمیکنم دست روی دست بگذارید و شاهد گذر افکار از ذهنتان باشید؛ درست مثل ابرهایی که میآیند و میروند و سرآخر از جلوی چشمهایتان محو میشوند. البته این فن از اندیشه بدی سرچشمه نمیگیرد، اما وقتی آن را اجرا میکنیم، خیلی زود کسلکننده میشود و درنهایت از آن بیزار میشویم. وقتی هم که بیزار میشویم، از زندگی دست میکشیم. بااینحال خیال ندارم به بهانه اینکه باید به تأمل بپردازم، خودم را شکنجه بدهم؛ بلکه ترجیح میدهم روی هوش و انسانیت هر یک از ما شرط ببندم. میدانم که ممکن است حرفهایم روحیهتان را جریحهدار کند، اما گفتن حقیقت را انتخاب کردهام، چون این اعتقادِ عمیق من است.
حجم
۱۲۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۱۲۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه