کتاب تاریخ سیاسی زنان
معرفی کتاب تاریخ سیاسی زنان
کتاب الکترونیکی «تاریخ سیاسی زنان» نوشتهٔ تونی کلیف با ترجمهٔ نیکزاد زنگنه در نشر افکار چاپ شده است. این کتاب با روایت انقلاب، قرن هفدهم انگلستان آغاز میشود و در ادامه رخدادهای انقلاب فرانسه در قرن هجدهم و کمون پاریس در قرن نوزدهم، مبارزات شکستناپذیر زنان طبقهٔ کارگر را به تصویر میکشند و در پایان به روایت انقلاب ۱۹۱۷ روسیه میرسد.
درباره کتاب تاریخ سیاسی زنان
تونی کلیف فعال تروتسکیست، نویسندهٔ چپگرا و از رهبران حزب کارگران سوسیالیست در بریتانیا بود. او از منتقدان روسیهٔ استالینیستی بود و آن را نوعی «سرمایهداری دولتی بوروکراتیک» میدانست. وی در یک خانواده یهودی معتقد به جنبش صهیونیسم در اسرائیل امروزی که آن زمان بخشی از امپراتوری عثمانی بود متولد شده بود. او در سال ۱۹۴۷ به بریتانیا نقل مکان کرده بود اما هرگز شهروند این کشور نشد و یک فرد بدون تابعیت باقی ماند. او از بنیانگذاران گرایش سوسیالیست بینالمللی و بعداً حزب کارگران سوسیالیست بریتانیا بود تا زمان درگذشتش از رهبران این حزب بود. او به عنوان یک نظریهپرداز مارکسیست مؤلف کتابهایی در این حوزه است.
کتاب تاریخ سیاسی زنان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مطالعهٔ نقش زنان در تاریخ پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب تاریخ سیاسی زنان
فصل دوم: انقلاب فرانسه
انقلاب فرانسه ماهیتی دوگانه داشت. در بازهی انقلاب دو مبارزهیِ طبقاتی به طور همزمان در جریان بود. در یک سو بورژوازی قرار داشت؛ طبقهی در حال رشدِ تولیدکنندگان و تاجران و حتی دکانداران خردهفروش و صاحبان کارگاهها. کسانی که دارایی و اموالشان وابسته به توسعهی سرمایهداری بود و با نجیبزادگان که هنوز دارایی و اموالشان مبتنی بر مالکیت زمین بود، در ستیز بودند. در سوی دیگر، تهیدستان و مردم فاقد مالکیت قرار داشتند که به مبارزهی طبقاتی علیه بورژوازی برخاسته بودند؛ این طبقهی کارگر آغازین، «بازوبرهنگان» بودند. (در واژه به معنای کسانی است که بازوهایشان برهنه است و در اصلاح به افرادی اشاره دارد که آستینهایشان را برای کار بالا زدهاند.) انقلاب فرانسه انقلابی بورژوایی بود. اما در عین حال اولین تلاش استثمارشدگان و ستمدیدگان برای آزاد کردن خود از تمام اَشکال بهرهکشی و ستم به حساب میآمد.
این نخستین انقلاب نوینی بود که تودههای وسیع مردم را به فعالیت واداشت (زیرا انقلاب انگلیس به شدت وابسته به ارتش پاکدینهای کرامول بود.) مردم دوباره بورژوازی را برای مبارزه با اشرافیت و سلطنت مطلقه جلو انداختند. تهیدستان بارها به زندانها، کاخها و انجمنها یورش بردند، با ارتجاع به مبارزه برخاستند و از انقلاب پاسداری کردند. اینها کسانی بودند که بورژوازی را به فراتر از مرزهایی که مد نظر داشت، کشاندند: از مسیر سلطنت مشروطه در سالهای ۹۱-۱۷۹۰ بهسمت جمهوری لرزانی در سالهای ۳-۱۷۹۲به رهبری «ژیروندنها»ی راستگرا و سرانجام به سوی رادیکالترین و مصممترین بخش بورژوازی، یعنی «ژاکوبنها» به رهبری ماکسیمیلیان روبسپیر.
تودههای تهیدست و فاقد مالکیت با امید پایان دادن به فقر و درهم شکستن یوغ کهنهی ستم اربابان فئودال، روحانیها و سلطنت مطلقه، زندگی خود را در خارج از باستیل و جاهای دیگر فدا میکردند؛ و همزمان برای گسستن یوغی که بورژوازی به گردنشان انداخته بود، مبادرت میورزیدند. نمایندگان سیاسی این آرمانهای نان و عدالت، «خشمگینها» بودند که در لفظ به معنای مردان دیوانه است؛ برچسبی که بورژوازی به تندروترین بخش انقلاب داده بود. مارکس آنها را «نمایندگان اصلی جنبش انقلابی» نامید. خشمگینها پیشآهنگ طبقهی کارگر آغازین بودند که هنوز بسیار ضعیف و ناهمگن بود.
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
نظرات کاربران
بخونید واقعا عالیه
مزخرف