دانلود و خرید کتاب هیچ چیز آن جا نیست انی دیلارد ترجمه محمد ملاعباسی
تصویر جلد کتاب هیچ چیز آن جا نیست

کتاب هیچ چیز آن جا نیست

معرفی کتاب هیچ چیز آن جا نیست

هیچ چیز آن جا نیست، پنج جستار دربارهٔ صداهایی که از طبیعت نمی‌شنویم از انی دلارد نویسنده برنده جایزه پولیتزر است که با ترجمه محمد ملاعباسی منتشر شده است. 

درباره کتاب هیچ چیز آن جا نیست

این کتاب در ژانر جستار روایی است که نزدیک‌ترین ژانر به داستان کوتاه است. جستار روایی متنی غیرداستانی است که سبکی دلنشین، ساختاری ظاهراً ولنگار، لحنی شبیه زبان شفاهی، و گاهی چاشنی طنز ظریفی دارد و با استفاده از داستان یا ساختار داستانی، روایت نویسنده را از مبحثی که کمتر به آن پرداخته شده، یا با رویکرد و زبان جدیدی عرضه شده، ارائه می‌دهد. به عبارتی، نویسندهٔ جستار روایی با استفاده از اکسیر هنر، فرم لذت‌بخشی می‌آفریند و مضمون مقاله را به گونه‌ای نو و با هدفی متفاوت ارائه می‌دهد.

جستار یا essay مثل مقاله یا article متنی غیرداستانی است اما به جای آن‌که مثل مقاله اطلاعاتی دربارهٔ یک موضوع خاص به خواننده منتقل کند، دیدگاه شخصی نویسنده را دربارهٔ یک یا چند موضوع و با لحنی که اعتماد مخاطب را برانگیزد برایش توضیح می‌دهد. جستارنویس بر اساس تجربهٔ زیستهٔ خود، نگاه ویژه‌ای به مفهوم یا رخداد مورد نظرش پیدا کرده، به یک روایت فردی رسیده و با نوشته‌ای صمیمی و صادقانه می‌خواهد موضع و تحلیل خودش را شرح بدهد. به همین دلیل خواندن جستار ما را با طرز فکر، منش یا به اصطلاح صدای نویسنده آشنا می‌کند. بی‌تردید مقاله‌نویس‌ها هم دیدگاهی شخصی دربارهٔ موضوع مقاله‌شان دارند و گاهی آن را با خوانندگان در میان می‌گذارند اما نتیجه‌گیری نوشته‌شان را با استناد به دلایل و شواهد موجود در مقاله سروسامان می‌دهند نه مبتنی بر تجربه، برداشت و روایت شخصی خودشان.

در کتاب هیچ چیز آن‌جا نیست سراغ انی دیلارد رفتیم که شهرتش را مدیون نثر رواییِ کم‌نظیرش در متون داستانی و غیرداستانی است. او سابقهٔ بیش از بیست سال تدریس دانشگاهی دارد و تا امروز موفق به کسب جوایز معتبر فراوانی مانند جایزهٔ پولیتزر شده است. در کتاب پیش رو جستارهایی از کتاب‌های علی‌الحساب ـــــ برندهٔ جایزهٔ هنر جستارنویسی ــــــ زائر نهر کریک و آموزش مکالمه به سنگ برگزیده‌ایم. نوشته‌های دیلارد با هر مضمونی که باشند فراخوانی برای همراهی با نویسنده در خیال‌پردازی و تفکرند. در نوشته‌های او توصیف و حس‌آمیزی به خدمت روایت درآمده‌اند تا سهم حضور و کنش‌گری مخاطب در متن را افزایش دهند. جستارهای دیلارد بی‌هیاهو و آرام، توفانی از پرسش‌هایی بنیادین در ذهن خواننده به پا می‌کنند که بسیاری از دغدغه‌های روزمرهٔ ما را در خود می‌بلعد. 

خواندن کتاب هیچ چیز آن جا نیست را  به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به جستار پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هیچ چیز آن جا نیست

هر فرهنگی زیر گوش‌تان می‌گوید زندگی‌تان را، همین یک زندگی‌ای که دارید را، چطور سپری کنید: به‌عبارت دیگر، همان کاری را بکنید که همه می‌کنند.

احتمالاً اکثر فرهنگ‌ها برای این‌که عمرتان را صرف سخت‌کوشی در کاری کنید که عاشقش هستید، ارزش زیادی قائل‌اند. فرهنگ ما هم به‌درستی چنین است، این‌که آگاه و خردمند باشید، توشه‌ای برای خودتان دست‌وپا کنید، و بالاتر از همه، به خانواده‌تان عشق بورزید، به سگ و گربه‌تان هم؛ و بروید در طبیعت و پرنده‌ها را نگاه کنید. غیر از این قبیل کارها، فرهنگ ما شاید تمرکز ویژه‌ای هم بر پول داشته باشد، و بر شهرت، و زیبایی جسمی. البته این‌ها مختصِ همه جا نیستند. 

دیگر جاها ممکن است این‌طوری باشد: بهترین کفشی را که پول‌تان می‌رسد پایتان کنید، بگردید بهترین رستوران‌های رُم را پیدا کنید که بهترین کارمندان را داشته باشد، بهترین ماشین‌ها را برانید، تعطیلات را در جزیرهٔ تِنِریف (۱) بگذرانید. و وای که چه آشپزی هستید! یا خوک‌های قبیلهٔ بغلی را با حملاتی مهیج تاراج کنید، سیب‌زمینی زغالی درست کنید، برای به‌دست‌آوردن تلویزیون دادوستد کنید و گنجشک‌های عسل‌خوار پَرسفید را صید کنید. همهٔ آشناهایتان با کارهای شما موافق‌اند: زندگی همین است. شاید اسیرها را بسوزانید. مست‌ها را به آتش بکشید. کارهایتان تقلایی انسانی است، تقلایی برتر، برای رسیدن به... هر چیزی که فرهنگ‌تان می‌گوید. انتشار مقالاتی که قضیه‌ای را اثبات می‌کند؛ ترقی در شرکت و رسیدن به مناصب و درآمد بالا، سهام و سود و منفعت، وام‌گرفتن برای احتکار حبوبات به منظور بالابردن قیمت، فرار از گیرافتادن، نان در آوردن برای بچه‌هایتان و فرستادن‌شان به مدرسه تا وقتی روی پای خودشان بایستند، ضرب شستی به حریف نشان دادن یا بی‌نقص‌کردن خطاطی‌تان، خوردن گوزن سر سفرهٔ شاه یا به دام انداختن شکارچی‌های غیرقانونی، شکار خوک‌ماهی با نیزه، ترس‌انداختن در دل دشمن، و تبدیل‌شدن به مردی نام‌آور یا زنی دلبر و جان سپردن در راه خوک‌صفتان، جایگاه یا منصب. خاکسپاری نیست، خاکسپاری را فراموش کن. جشن تولدی است پرشکوه.

همیشه بهار
۱۴۰۱/۰۸/۱۱

ببخشید به نظرتون قیمت دیجیتال کتاب خیلی بالا نیست .خوب من اگر ۲۳ تومن بخوام برای این کتاب خرج کنم ، یک کوچولو بیشتر هزینه می کنم و نسخه چاپی رو می خرم .یکم انصاف داشته باشید

𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
۱۴۰۱/۱۲/۰۸

خیلی ابهام در قلم انی دیلارد هست...

ون‌گوگ در نامه‌ای نوشت «هنوز، حجم شگفت‌آوری از نور بر همه چیز می‌ریزد.»
Judy
دایرهٔ خیالات نیز، مثل میدان دید، بسته است. هیچ روزنه‌ای در آن نیست، الا کتاب‌هایی که می‌خوانید و زود از یاد می‌برید.
Azadehana
اگر تاریکی کورمان می‌کند، نور نیز کورمان می‌کند. وقتی نوری بیش از حد بر همه چیز بتابد، نتیجه‌اش وحشتی منحصربه‌فرد است.
Judy
صدتا پرنده بال زدند و پریدند. واقعاً از دل آن درخت خلق شدند. یک درخت می‌دیدم، بعد هاله‌ای از رنگ و بعد دوباره همان درخت. کمی نزدیک‌تر رفتم و صد تا توکای دیگر پر زدند. نه هیچ شاخه‌ای تکان خورد، نه حتی سرشاخه‌ها از جایشان جنبیدند: پرنده‌ها گویی به همان‌اندازه که نامرئی بودند، بی‌وزن هم بودند. انگار برگ‌های آن پرتقال اوسیج از طلسمی از جنس توکاهای بال‌قرمز رها شدند؛ از میان درخت به پرواز در آمدند، چشم من را در آسمان به خودشان دوختند و ناپدید شدند. وقتی دوباره به آن درخت نگاه کردم، برگ‌هایش طوری بود که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. در نهایت، مستقیماً سمت تنهٔ درخت رفتم و باز صد تای دیگر، آن جان‌سخت‌های درست‌وحسابی پیدایشان شد، پخش شدند و محو.
Elham khodadadi
یک‌لحظه هم به پشت سرمان نگاه نکردیم. یک‌جور به چاک‌زدن همگانیِ عجیب و غریب بود، چون وقتی ما تپه را ترک کردیم، هنوز بخشی از خورشید گرفته بود؛ صحنه‌ای آن‌قدر نادر که ممکن بود برای دیدنش پنج ساعت رانندگی کنیم. ولی دیگر بس‌مان بود. آدم‌ها حتی از افتخارات‌شان هم با نوعی حس خلاص‌شدن عبور می‌کنند. از عمق اسرار، و از بلندای جلال برگشتیم و با عجله به بی‌قیدیِ خانه‌هایمان شتافتیم
Elham khodadadi
درختی که نور در آن بود. همان سرو پشت خانه‌ام بود که فاخته‌ها در آن لانه کرده‌اند، همان درخت که فقط لبریز شده بود و پرتلألؤ و هر سلولش شعله می‌کشید و درق‌درق می‌کرد. روی علف‌هایی ایستادم که در آن نور بود، علف‌هایی که یکپارچه آتش بودند، کاملاً هوشیار بود و تماماً در رؤیا. بیشتر از آن‌که شبیه دیدن باشد، مثلِ چیزی بود که برای اولین بار دیده می‌شود. ضربهٔ درخششی نیرومند که نفس را می‌بُرَد.
Elham khodadadi
دختری را که به باغی برده بودند «بدون آن‌که حرفی بزند، جلوی یک درخت ایستاد و فقط بعد از لمس‌کردنش بود که آن را “درخت” نامید و بعد گفت “درختی که نور در آن هست”.»
Elham khodadadi
آدم‌ها حتی از افتخارات‌شان هم با نوعی حس خلاص‌شدن عبور می‌کنند.
Judy
شب داشت نقابی روی صورتم می‌بافت که جای چشم نداشت.
Judy
مورچه‌ای گفت: «ای مورچگان! به خانه‌هایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و سپاهیانش بدون توجه شما را پایمال کنند.»
bud
یا این‌که اصلاً هیچ چیزی مقدس نیست، همان‌طور که هر آدم باهوشی می‌داند.
احسان رضاپور
خداوند از ما نخواسته که شرافت شخصی‌مان را کنار بگذاریم. نخواسته که سرنوشت خودمان را با آدم‌های تصادفی شریک شویم، خودمان را ببازیم و از هر کسی که از ما نیست روی بگردانیم. خدا هیچ نیازی ندارد، هیچ چیزی نمی‌خواهد و محتاج هیچ چیز نیست، مثل ستاره‌ها. این زندگی با خداست که مستلزم این چیزهاست.
mhr
چینی‌ها می‌گویند جهانی که در آن زندگی می‌کنیم از ده هزار چیز درست شده. از غریو تک به تک این ده هزار چیز تقریباً هیچ چیز به گوش ما نمی‌رسد.
Elham khodadadi
همین‌طور حس می‌کرد وقتی کسی بدون مساعدت و دست‌تنها به قطب برسد، سفر «تصویری خوشایند» خواهد داشت و «فتح اصیل‌تر و شکوهمندتری حاصل خواهد شد». این احساسات متعالی، این خلوص، این شرافت و خودمهاری است که نامه‌های خداحافظی اسکات را که زیر بدنش پیدا شد به نوشته‌هایی تا این‌اندازه برانگیزاننده تبدیل کرده است.
Elham khodadadi
ارنست شکلتون وقتی برای اولین بار در تاریخ بشر از بالای کوه‌هایی که یخ‌طاق راس را فراگرفته‌اند قارهٔ جنوبگان را دید، در سفرنامه‌اش احساسش را این‌طور توصیف کرد «کوه‌های جدیدی را دیدیم که بالای آن ناشناختهٔ عظیمی که روبه‌رویمان است، به آسمان رفته‌اند، حس کنجکاوی فراوانی داشتیم که خالی از هیبت نبود.» آدم بعد از خواندن تعداد زیادی از این روایت‌های دست‌اول به صرافت می‌افتد که نکند این کاشفان قطبی را یک‌جورهایی از روی سبْک خالی، جدی و پرجبروت نثرهایشان انتخاب می‌کرده‌اند،
Elham khodadadi
نمایش‌هایی که توی دبیرستان روی صحنه می‌رود، از این مراسمی که ما یک سال آزگار است تمرین و تکرارش می‌کنیم ظرافت بیشتری دارد. دو هزار سال است که از معنی این کارهای عجیب سر در نیاورده‌ایم. با روی گشاده گرامی‌شان داشته‌ایم. هفته به هفته شاهد معجزهٔ واحدی بوده‌ایم: خداوند چنان قدرتمند است که می‌تواند جلوی خنده‌هایش را هم بگیرد. هفته به هفته شاهد معجزهٔ واحدی بوده‌ایم: خداوند به دلایلی فهم‌ناپذیر نمایشِ ما خرس‌های رقاص را با انفجارْ خرد و خاکشیر نمی‌کند. هفته به هفته مسیح پاهای چرک آن علیل را می‌شوید، انگشتان پایش را نوازش می‌دهد و تکرار می‌کند «عیبی ندارد که جزو آدم‌های معمولی باشیم، چه باور کنیم چه نه.»
Elham khodadadi
جلوی یک درخت ایستاد و فقط بعد از لمس‌کردنش بود که آن را “درخت” نامید و بعد گفت “درختی که نور در آن هست”.» به دنبال این درخت بودم که سال‌های سال تابستان در باغ‌های هلو جست‌وجو می‌کردم و پاییز و زمستان و بهار جنگل‌ها را زیرپا می‌گذاشتم. بعد، یک‌روز که داشتم کنار نهر تینکر قدم می‌زدم و مطلقاً به هیچ چیز فکر نمی‌کردم، دیدمش: درختی که نور در آن بود. همان سرو پشت خانه‌ام بود که فاخته‌ها در آن لانه کرده‌اند، همان درخت که فقط لبریز شده بود و پرتلألؤ و هر سلولش شعله می‌کشید و درق‌درق می‌کرد.
Elham khodadadi
«هنوز، حجم شگفت‌آوری از نور بر همه چیز می‌ریزد.» اگر تاریکی کورمان می‌کند، نور نیز کورمان می‌کند. وقتی نوری بیش از حد بر همه چیز بتابد، نتیجه‌اش وحشتی منحصربه‌فرد است.
Elham khodadadi
حتی یک دانه‌شان را نتوانستم پیدا کنم. پایین‌دست را ورانداز می‌کردم تا مجبورشان کنم خودی نشان دهند ولی آن‌ها از نهر گذشته و پراکنده شده بودند. نمایشی برای یک بیننده. در این‌طور جلوه‌هایی بغض گلویم را می‌فشارد؛ این‌ها هدیه‌هایی هستند رایگان، سکه‌هایی درخشان زیر ریشهٔ درخت‌ها.
Elham khodadadi
یک استاد عکاسی در دانشگاه فلوریدا، خیلی اتفاقی پرنده‌ای را دید که در حال پرواز مُرد؛ یک‌دفعه به خودش پیچید، مُرد، افتاد و پخش زمین شد. به باد چشم می‌دوزم زیرا از استوارت ادوارد وایت خوانده‌ام «همیشه فکر می‌کردم که اگر به اندازهٔ کافی دقت کنیم می‌توانیم باد را ببینیم؛ محو، سخت‌فهم، ته‌مانده‌ای زیبا و گریزنده در هوا.» وایت بیننده‌ای فوق‌العاده بود و فصل کاملی از کتاب کوه‌ها را به موضوع دیدنِ گوزن اختصاص داده است «به محض آن‌که آنچه را وضوح طبیعی دارد فراموش می‌کنید و چیزی می‌سازید که وضوح ساختگی دارد، شما هم قادر خواهید بود گوزن را ببینید.»
Elham khodadadi

حجم

۱۲۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۲ صفحه

حجم

۱۲۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۲ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۴۰%
تومان