دانلود و خرید کتاب عقل در برابر جنون آدام فیلیپس ترجمه سیدعباس سیدین
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب عقل در برابر جنون اثر آدام فیلیپس

کتاب عقل در برابر جنون

معرفی کتاب عقل در برابر جنون

عقل در برابر جنون یا نقشهٔ عقل برای خوشبختی اثری از آدام فیلیپس روان‌شناس مشهور بریتانیایی است که با ترجمه سیدعباس سیدین به چاپ رسیده است. او در این کتاب درباره مرزهای عقل و جنون در انسان سخن می‌گوید.

درباره کتاب عقل در برابر جنون

عقل همواره در برابر جنون مهجور مانده است. در ستایش دیوانگی، در توصیف دیوانگان، دربارهٔ نشانه‌های جنون بارها و بارها نوشته و گفته‌اند اما خیلی کم خوانده و شنیده‌ایم از عقل و اینکه عاقل کیست و عاقلی کردن چگونه است.

 مجموعهٔ روان‌شناسی تخصصی پندار تابان، در این اثر به سراغ آدام فیلیپس رفته است که روان‌درمانگر و جستارنویس است. آدام فیلیپس با تسلطی که به ادبیات، تاریخ و روان‌شناسی دارد ما را به میانهٔ میدان رو در روییِ عقل و جنون می‌برد تا نه تنها از راز پیشتازی و شهرت جنون سر دربیاوریم، بلکه عقل را هم بهتر بشناسیم و بدانیم عاقل بودن دقیقاً چگونه است و چطور نمود پیدا می‌کند و اصلاً چه ضرورتی دارد.

نویسنده ابتدا از همین تعریف و توصیف عاقل و دیوانه آغاز می‌کند؛ اینکه عاقل بودن، برخلاف جنون و دیوانگی، آدم‌ها را ترغیب نمی‌کند که درباره‌اش بگویند و بنویسند؛ اینکه هیج روایتی از چگونگی یک زندگی عاقلانه یا تمایز زندگی عاقلانه با زندگی شاد یا موفق وجود ندارد؛ اینکه چطور مجذوب دیوانگی می‌شویم. بعد به حضور عقل در زمینه‌های مختلف زندگی می‌رسد؛ اینکه پرورش فرزند عاقل، زندگی عاطفی عاقلانه یا حتی رویکرد عاقلانه به پول چیست. و در نهایت دستمان را می‌گیرد و ترغیبمان می‌کند حالا که آن را شناخته‌ایم. عاقل بودن را انتخاب کنیم، 

 آدام فیلیپس تمام تلاشش در این اثر فهماندن یک حقیقت به ماست: عاقل بودن یعنی به رسمیت شناختن سردرگمی خود، که نیازی نیست برای پنهان کردن آن دست به دامان دیوانگی بشویم.

 خواندن کتاب عقل در برابر جنون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به کتاب‌های روان‌شناسی با چاشنی فلسفه مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب عقل در برابر جنون

مردم همواره از خودشان پرسیده‌اند که آیا هملت دیوانه بوده است یا نه؛ نه اینکه عاقل بوده یا نبوده. خود کلمه که از ریشهٔ لاتین Sanus و فرانسوی Sain مشتق شده و در اصل به معنای بدن سالم صحیح و بدون بیماری است، وقتی نخستین بار در قرن هفدهم مطرح شد هم خیلی به صورت گسترده مورد استفاده قرار نمی‌گرفت. شکسپیر هم فقط یک بار در هملت از آن استفاده کرده که احتمالاً جای تعجب نیست. حتی به نظر می‌رسد اینکه پولونیوس آن را به‌کار می‌برد هم تعجبی نداشته باشد. پولونیوس هم مثل دیگر شخصیت‌های نمایشنامه به این فکر می‌کند که هملت «دیوانه» است یا نه. شکسپیر در مجموع بیش از دویست بار از کلمهٔ دیوانه استفاده کرده است. در هملت هم «دیوانه» همراه با هم‌خانواده‌اش «دیوانگی»، سی‌وپنج بار به‌کار رفته است. در هملت مدام کلمات «دیوانه» و «دیوانگی» ردوبدل می‌شوند (اگرچه اغلب خود هملت این کار را نمی‌کند) چون ظاهراً این کلمات به ماجرا مربوط‌اند. انگار به مسئله‌ای اشاره دارند، اما درست نمی‌گویند مشکل چیست. دیوانگی به‌راحتی تن به تعریف نمی‌دهد. هیچ‌کس کاملاً مطمئن نیست به چه اشاره می‌کند یا اینکه خود هملت درواقع چه منظوری از آن دارد. شخصیت‌های نمایشنامه اغلب نمی‌فهمند هملت چه می‌گوید، اما او به آنها اطمینان می‌دهد که –دست‌کم خودشان می‌فهمند چه دارند می‌گویند. در این نمایشنامه «دیوانه»‌ کلمه‌ای است برای «گیج و سردرگم کننده». پولونیوس از سر خیرخواهی به گرترود و کلاودیوس می‌گوید: «پسر بزرگوارتان دیوانه است. همچو کسی را من دیوانه می‌خوانم. چه، اگر خواسته باشیم دیوانگی راستین را تعریف کنیم، مگر جز این است که شخص دیوانه باشد و بس؟ ولی، بگذریم.» روشن است که پولونیوس با تعریف مشکل دارد. «دیوانگی راستین» عبارت عجیبی است؛ چون دیوانگی شکلی از پنهان‌کاری است. دیوانگی راستین مثلاً می‌تواند صرفاً به معنای ادا درآوردن باشد. ممکن است به این فکر کنیم که آیا هملت ادا درمی‌آورد یا نه؟ آیا فقط تظاهر نمی‌کند که به تفاوت بین خودی که در انظار عموم نمایش می‌دهیم و خودی که در خلوت نشان می‌دهیم فکر می‌کند؟ به عبارت دیگر، دیوانگی معمولاً به‌سوی نمایشگری می‌رود حتی وقتی نمایش خوبی نباشد. عاقل‌بودن معمولاً برعکس است. همان‌طور که پولونیوس به‌طور ضمنی می‌گوید، دیوانه بودن می‌تواند به معنای ادای دیوانه بودن درآوردن باشد، اما عاقل‌بودن نمی‌تواند به معنای ادای عاقل‌بودن درآوردن باشد.

جنبهٔ نمایشگری دیوانگی یکی از سرنخ‌هایی است که به ما تذکر می‌دهد در تصور عاقل‌بودن با چه دشواری‌هایی مواجه‌ایم. دیوانگی هملت آدم‌ها را به شک می‌اندازد، کنجکاوی‌شان را برمی‌انگیزد و آنها را به حرف می‌کشد. دیوانگی، اگرچه کلمه‌ای انتزاعی است، اما نوعی انتزاع قابل تجسم است. می‌توانیم تصور کنیم که چطور عمل می‌کند. عاقل‌بودن در عوض، این‌طور پیش چشم‌مان زنده نیست: درامی ندارد. آدم عاقل، برخلاف شخصیت‌های «خوب» ادبیات، دیالوگ به‌یادماندنی ندارد. انگار چندان واقعی نیست. به فرض که بتوانیم تجسمی از آدم عاقل داشته باشیم، باز هم چیز برجسته‌ای نیست که به چشم‌مان بیاید، تخت و یکنواخت است.

آنچه ممکن است دربارهٔ هملت برای چشم و گوش مدرن ما جالب توجه باشد، این است که عاقل‌بودن را صرفاً به‌عنوان متضاد و نقطهٔ مقابل یا جایگزین دیوانگی به تصویر نمی‌کشد. وقتی از این کلمه استفاده می‌شود، پولونیوس آن را به‌کار می‌برد تا نشان دهد چقدر از بدیع بودن و هوش زیبای دیوانگی ادعایی هملت در شگفت است.

پولونیوس: (با خود) با آنکه این همه دیوانگی است، باز از منطق برکنار نیست. خداوندگار من! چه‌طور است که از جریان هوا کنار بروید؟

هملت: به گور بروم؟

پولونیوس: راست است که آنجا از جریان هوا برکنار است. (با خود) گاه جواب‌هایش چه پرمغز است! دیوانگی غالباً در نکته‌پردازی چنان راست به نشانه می‌زند که بدان خوبی در امکان هوش و سلامت عقل نیست.

نظرات کاربران

hashem zangoei
۱۴۰۱/۰۵/۲۳

کتاب بسیار بسیار کتاب خوب، جالب و کاربردی هست ولی متاسفانه ترجمه بسیار سختی داره و از علائم نگارشی به درستی توش استفاده نشده و به همین خاطر خیلی سخت خوان شده و روان نیست. من خودم بخاطر مترجمش که عباس

- بیشتر
Farzane
۱۴۰۱/۰۶/۱۷

آدم عاقل، با دنیا همانگونه که هست، کنار می آید. عاقل به لشگر نرمال ها پیوسته... این کتاب واقعا ارزش ۲ بار خواندن را دارد.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۶۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان