بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عقل در برابر جنون | طاقچه
تصویر جلد کتاب عقل در برابر جنون

بریده‌هایی از کتاب عقل در برابر جنون

نویسنده:آدام فیلیپس
انتشارات:پندار تابان
امتیاز:
۳.۴از ۴۱ رأی
۳٫۴
(۴۱)
دیوانه بودن می‌تواند به معنای ادای دیوانه بودن درآوردن باشد، اما عاقل‌بودن نمی‌تواند به معنای ادای عاقل‌بودن درآوردن باشد.
MahShid Pourhosein
عاقل بودن یعنی به رسمیت شناختن سردرگمی خود،
زینب دهقانی
عاقل بودن یعنی به رسمیت شناختن سردرگمی خود، که نیازی نیست برای پنهان کردن آن دست به دامان دیوانگی بشویم.
Saba_Radmehr
عاقل‌بودن به‌روشنی کلمه‌ای است که ما تا وقتی مجبور نباشیم تعریفش کنیم، خیلی راحت آن را به‌کار می‌بریم.
مهدی
عاقل‌بودن در عوض، این‌طور پیش چشم‌مان زنده نیست: درامی ندارد. آدم عاقل، برخلاف شخصیت‌های «خوب» ادبیات، دیالوگ به‌یادماندنی ندارد. انگار چندان واقعی نیست. به فرض که بتوانیم تجسمی از آدم عاقل داشته باشیم، باز هم چیز برجسته‌ای نیست که به چشم‌مان بیاید، تخت و یکنواخت است.
ائمه
تأکید لینگ بر این است که ما باید حرف خودمان را بزنیم، نه اینکه سعی کنیم سازگار شویم. کمتر باید مؤدب و سربه‌زیر باشیم.
پویا پانا
(بایرون در نامه‌ای می‌نویسد؛ «آدمی بیش از دیگران به خودش دروغ می‌گوید»).
پویا پانا
امروز عاقلانه این است که همه چیز را از یک زاویه نبینیم که برای شروع بحث بگوییم هر کس از زاویهٔ دید خودش درست است؛ باید این را مسلم بدانیم که هر کس خیلی بیشتر از آنچه‌نظر می‌رسد سردرگم است. هر جا به دنبال درمان تند و سریع سردرگمی بوده‌ایم آشوب به‌پا شده است. فرد عاقل باور دارد که تصدیق و به رسمیت شناختن سردرگمی یک فضیلت است و تحقیر دیگری بدترین کاری است که می‌توانیم انجام دهیم.
پویا پانا
اگرچه دیوانگی امروز بیش از همیشه ما را وحشت‌زده کرده _یا شاید درست به همین دلیل_ نتوانسته‌ایم روایتی قانع‌کننده ارائه کنیم که عاقل‌بودن ممکن است چطور چیزی باشد؛ و چرا هنوز می‌تواند برایمان مهم باشد. این کتاب تلاشی است برای اینکه دوباره بحثمان را آغاز کنیم.
مهدی
جانسون و لینگ هر دو بر این توافق دارند که برخی حالت‌های ذهن از بعضی دیگر سالم‌ترند (جانسون صحیح و سالم را به‌عنوان مترادف «عاقل» آورده است). اما عاقل‌بودن چه نوع سلامتی‌ای است؟ و چه نوع سلامت ذهنی‌ای مطلوب است؟ و شاید بالاتر از همه باید بپرسیم می‌توانیم ذهن را چیزی تصور کنیم که قادر است صحیح و سالم باشد؟
مهدی
هیچ تلاشی برای تدوین تاریخ عاقل‌بودن انجام نشده و هیچ متخصص حرفه‌ای در این زمینه وجود ندارد یا حتی هیچ شاعر عاقلی. در سنت غربی روایت‌های متعددی از زندگی خوب و مؤمنانه وجود دارد و امروزه بیش از گذشته دربارهٔ زندگی سالم. اما زندگی با سلامت عقل هیچ‌وقت جایگاهی در این مجموعهٔ پهناور آثار آموزشی در زمینهٔ بهبود فردی –چه رسمی و چه غیررسمی_ که به‌طور سنتی شامل آن بوده، پیدا نکرده است.
مهدی
یکی از تم‌های تکرارشوندهٔ تفکر دربارهٔ تاریخ سلامت عقل، همین شک مکرر است که نکند دیوانه و عاقل چیز مشترک پنهانی داشته باشند؛ نکند این دو در این خصومت ظاهری همدست هستند و بیش از آن چیزی که هر کدام حاضرند بپذیرند به هم مرتبط‌اند.
مهدی
آنچه به‌عنوان عقل سلیم از آن یاد می‌کنیم، نوعی عاقل‌بودن هرروزه است که مسلم می‌دانیم؛ گویی چیز مشترکی در درون همهٔ ما وجود دارد که چنانچه از آن پیروی کنیم، سلامت عقل پیروز می‌شود. اما امروزه برای خیلی‌ها عقل سلیم و کل ایدهٔ عاقل‌بودن عادی و دردسترسی که در پی آن می‌آید، بسیار مبهم است.
مهدی
به‌ندرت خبری از زرق‌وبرق دادن به دیوانگی بود؛ منظورم ارتقای دیوانگی به نوعی الهام و وحی است، به‌عنوان اعتراضی سیاسی و به‌عنوان سطح بالاتری از عاقل بودن. طرفداران جنبش ضدروان‌پزشکی سال‌های ۱۹۶۰ با تعهد و میلشان به گروه‌ها و اجتماعات درمانی به‌جای بیمارستان‌های روانی و درکشان از بیماری روانی به‌عنوان بحران وجودی به‌جای تمارض یا اختلالی عصب‌شناختی، دیوانگی را تلاشی برای رسیدن به اصالت فردی می‌دیدند
ائمه
عقل همواره در برابر جنون مهجور مانده است. در ستایش دیوانگی، در توصیف دیوانگان، دربارهٔ نشانه‌های جنون بارها و بارها نوشته و گفته‌اند اما خیلی کم خوانده و شنیده‌ایم از عقل و اینکه عاقل کیست و عاقلی کردن چگونه است.
Saba_Radmehr
نویسنده ابتدا از همین تعریف و توصیف عاقل و دیوانه آغاز می‌کند؛ اینکه عاقل بودن، برخلاف جنون و دیوانگی، آدم‌ها را ترغیب نمی‌کند که درباره‌اش بگویند و بنویسند؛ اینکه هیج روایتی از چگونگی یک زندگی عاقلانه یا تمایز زندگی عاقلانه با زندگی شاد یا موفق وجود ندارد؛ اینکه چطور مجذوب دیوانگی می‌شویم. بعد به حضور عقل در زمینه‌های مختلف زندگی می‌رسد؛ اینکه پرورش فرزند عاقل، زندگی عاطفی عاقلانه یا حتی رویکرد عاقلانه به پول چیست. و در نهایت دستمان را می‌گیرد و ترغیبمان می‌کند عاقل بودن را انتخاب کنیم، حالا که آن را شناخته‌ایم.
Saba_Radmehr
(جلب و جست‌وجوی توجه یکی از مطمئن‌ترین نشانه‌های زندگی است که آن را امید می‌نامیم.)
ائمه
این دنیای فسادآور، خودِ سلامت عقل به‌عنوان یک مفهوم را فاسد کرده است.
پویا پانا
عاقل‌بودن در واقع یک بیماری روحی است؛ همان‌طور که کیرکگارد گفته بود ناامیدترین آدم اصلاً ناامیدکننده نیست،
پویا پانا
عاقل خلق می‌کند و دیوانه فقط رنج می‌کشد.
پویا پانا
داوکینز این‌طور فرض می‌کند که ما امیدهای زندگی‌مان را به عاقل‌بودنمان گره می‌زنیم، و سلامت عقل وابسته به این است که آن امیدهای زندگی را به چه بسته باشیم.
پویا پانا
چه اکثریت مردم جهان عاقل باشند چه نباشند، به‌درستی می‌توانیم بگوییم عاقل‌بودن بسته به این است که ما امیدهای زندگی‌مان را به چه می‌بندیم. برای داوکینز سلامت عقل در آن زندگی‌ای مفهوم پیدا می‌کند که چیزی غیر از قوانین مشخص کیهانی بر آن حاکم است (به‌عبارتی انگار دارد می‌گوید برای عاقل‌بودن نباید خیلی نگران آن باشیم که جهان واقعاً چطور است).
پویا پانا
(یک روان‌کاو بریتانیایی، نویل سیمینگتون بچه‌دار شدن را با سقوط یک بمب در خانواده مقایسه کرده است.)
پویا پانا
«گفته‌اند که ادر [یکی از اولین روان‌کاوان بریتانیایی] گفته «ما دیوانه به دنیا می‌آییم، وجدانی را در خودمان رشد می‌دهیم، ناشاد می‌شویم و سپس می‌میریم».
پویا پانا
تمامی تفکرات جدید؛ مثل همهٔ تفکرات قدیم، متفق‌القول‌اند که در آدم بودن چیزی فاجعه‌بار وجود دارد. آن فاجعه در جاهای مختلف است: اصلاً در متولد شدنمان؛ در اینکه محکوم به مرگیم؛ در آسیب‌پذیری‌مان به‌عنوان یک ارگانیسم؛ یا در بی‌عدالتی‌های ظالمانه‌مان به‌عنوان حیواناتی سیاسی؛ در کمیاب بودن منابع طبیعی‌مان؛ یا در اینکه با حرص و طمع آنها را غارت می‌کنیم؛ در هبوطمان یا در غرورمان.
پویا پانا
میل انسان به جای آنکه مثل غرایز دیگر حیوانات از پیش برنامه‌ریزی شود، ظاهراً حاصل تنش بین پتانسیل ژنتیکی و فرهنگی است که آدمی در آن متولد می‌شود یا می‌تواند برای خود بسازد.
پویا پانا
برای تابوشکنی باید دیوانه باشی
پویا پانا
جان مینارد کینز اقتصاددان در ۱۹۳۲ نوشت؛ «وقتی انباشت ثروت دیگر اهمیت اجتماعی بالایی نداشته باشد، تغییرات بزرگی در آیین اخلاقی به وجود خواهد آمد. آن وقت قادر خواهیم بود خود را از بسیاری اصول شبه‌اخلاقی که دویست سال است که بر ما مسلط شده‌اند و با آنها برخی از ناخوش‌آیندترین کیفیات انسانی را در جایگاه بالاترین فضایل نشانده‌ایم، خلاص کنیم.
پویا پانا
آن وقت توان این را خواهیم داشت تا انگیزهٔ کسب پول را با ارزش واقعی‌اش بسنجیم. آن وقت عشق به پول به‌عنوان مایملک با عشق به پول به‌عنوان وسیله‌ای برای لذات و واقعیت‌های زندگی متمایز و همان چیزی خواهد بود که هست... یکی از آن... گرایش‌ها و تمایلات شبه بیمارگونه‌ای که آدمی با نگرانی و ناراحتی به متخصصان بیماری‌های روانی می‌سپارد.»
پویا پانا
از دید کینز میل به پول یک میل درونی است که همهٔ آنچه را می‌تواند و باید بهترین ویژگی‌های طبیعت انسان باشد، ویران می‌کند. او به‌طور ضمنی می‌گوید با ابداع پول نوع جدیدی از لذت وارد این دنیا شده است. لذتی که به میل جنسی شباهت دارد؛ چون می‌تواند آدم‌ها را دیوانه کند. آدم‌ها زندگی‌شان و آن خودهای احتمالاً بهترشان را برایش به خطر می‌اندازند.
پویا پانا

حجم

۱۶۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۶۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۶۷,۰۰۰
تومان